اوزان و مقادیر شرعی و امثال آن‌ها که در کتب فقهی بدان‌ها اشاره رفته است (۳)

  • «القفیز» [به فتح قاف و کسر فاء]: جمع آن «اقفزه» و «قفزان» است و «قفیز» پیمانه‌ای قدیمی است که بر حسب اختلاف هر شهر، مقدارش نیز متفاوت می‌باشد. (قفیز: پیمانه‌ای معادل ۱۲ صاع و نیز مقدار ۱۴۴ گز از زمین)
  • «القطمیر»: (پوست نازکی که بین خرما و هسته‌ی آن قراردارد و کنایه ازچیزکم و اندک و بی‌قدراست.) «قطمیر» از اوزان بسیار دقیق و ظریف است که مقدار آن (۰۰۰۰۲۹/۰) گرم است.
  • «الفلس»: جمع آن «فلوس» و «أفلس» است، و «فُلس»: سکه‌ای از جنس مس، که قیمتش معادل یک ششم درهم باشد.
  • «الفِلز»:[۱] [به کسر فاء] آنچه از معادن زمین به دست می‌آید، مانند: طلا، نقره، مس و…
  • «الغطارفه»: نوعی از نقود باارزش در«بخارا» می‌باشد. و «غطارفه» منسوب به «غطریف» امیرخراسان در عهد هارون الرشید است.
  • «الغره» [به ضم غین و فتح و تشدید راء]: در لغت به معنای «سفیدی صورت» است و در اصطلاح فقهاء به دیه و خون بهای جنین استعمال می‌شود و آن دیه: قیمت یک غلام و یا یک کنیز، ویا نصفِ عشر دیه‌ی کامل است (یعنی معادل ۵% دیه کامل)
  • «الزِق» [به کسرزاء]: پوستی که ازآن برای حمل آب و دیگر مایعات استفاده می‌کنند (خیک شراب = مشکیزه)[۲]
  • «الفَرَق» [به فتح فاء و راء]: در نزد احناف، پیمانه‌ای است که گنجایش ۳ صاع یعنی ۰۸۶/۱۰ لیتر، و یا ۵/۹۷۸۴ گرم را داشته باشد. و در نزد غیراحناف به پیمانه‌ای اطلاق می‌گردد که گنجایش ۲۴۴/۸ لیتر، و یا ۶۵۱۶ گرم را دارا باشد.
  • «الوِقر» [به کسر واو]: به معنای «بارسنگینی است که غاطرو الاغ آن را حمل کند». و به فتح واو [وَقر] به معنای: «سنگینی گوش»است.
  • «العَذْق» [به فتح عین]: درخت خرما با میوه اش

[۱]– فلز: هر جسم معدنی که بتوان آن را به شکل مفتول یا صفحه یا ورق ساخت و هادی حرارت و الکتریسیته باشد، مانند: آهن،  طلا،  نقره،  سرب، مس که از معدن استخراج می‌شوند و آن‌ها را پس از استخراج از معدن در کوره‌های مخصوص ذوب می‌کنند تا فلز خالص به دست آید.

[۲]– معجم لغه الفقهاء دکتر قلعه جی،  و شرح جلال الدین سیوطی للنسائی،  وحاشیه السندی علی النسائی.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …