- «العِثکال»: خوشهی خرما.
- «الشمردوخ»: خوشهای که برآن خرما و یا انگور باشد.
- «القنّ»: برده
- «النبهرج» یا «البهرج»: درهم تقلبی، پول جعلی
- «الستوق»: درهمهای ناسره و مغشوش
- «الدانق»: (سکهی کوچک، یک ششم درهم): نوعی از نقود نقرهای است که معادل ۴۹۶ میلی گرم میباشد.
- «الارش»: دیهای که به اعضای انسان (مادون نفس) واجب شود.
- «الشقص»: قسمتی از زمین، یا چیزی دیگر
- «الرضخ»: بخشش نه چندان زیادِ امام از مال غنیمت برای جنگجویان. (این بخشش، جدای از سهم جنگجویان از اموال غنیمت است و این بخشش برحسب نقش جنگجویان در جنگ، زیاد و کم میشود.)
- «العاشر»: (ده یک گیرنده) آنکه از طرف امام، خراج ده یک میگیرد.
- «المثلث»: آب انگوری که جوش بخورد تا دو سوم آن تبخیر گردد و یک سوم آن باقی بماند.
- «الکر»: (پیمانهی اهل عراق) پیمانهای که معادل ۴۰ اِردب باشد («اِردب»: کیل بزرگ، پیمانهای است معادل ۲۴ صاع)
- «المهایأه»: (سازگاری و توافق) موافقت در انجام دادن کاری به نوبت یا به اندازهی سهم.
- «الوَیبه» [به فتح واو و سکون یاء]: در نزد احناف، مقداری معادل ۹۳/۱۷ لیتر، و در نزد غیراحناف، معادل ۱۲۵/۱۵ لیتر میباشد. [۱]
- «الوَقص»: کسریای که ما بین دو فریضهی زکات قرار دارد. به عنوان مثال: در پنج شتر، یک گوسفند، و در ده شتر، دو گوسفند واجب است و مابین پنج و ده را «وَقص» میگویند.
- «المَکوک»: (جمع آن مکاکیک است) در نزد احناف پیمانهای است که معادل ۸۹/۴ لیتر و در نزد غیر احناف، معادل ۱۲۵/۴ لیتر میباشد.
- «شعره البغل»: معادل ۵۴ سانتی متر
- «القدم»: معادل ۸/۳۰ سانتی متر
- «البرید»: هر برید ۴ فرسخ = معادل ۱۲ میل میباشد.
- «المرحله»: هر مرحله، شامل ۲ برید = و هر برید حاوی ۸ فرسخ = معادل ۲۴ میل میباشد.
[۱]– معجم لغه الفقهاء، دکتر محمد قلعه جی ص ۵۱۱