اوزان و مقادیر شرعی و امثال آن‌ها که در کتب فقهی بدان‌ها اشاره رفته است (۲)

  • «العِثکال»: خوشه‌ی خرما.
  • «الشمردوخ»: خوشه‌ای که برآن خرما و یا انگور باشد.
  • «القنّ»: برده
  • «النبهرج» یا «البهرج»: درهم تقلبی، پول جعلی
  • «الستوق»: درهم‌های ناسره و مغشوش
  • «الدانق»: (سکه‌ی کوچک، یک ششم درهم): نوعی از نقود نقره‌ای است که معادل ۴۹۶ میلی گرم می‌باشد.
  • «الارش»: دیه‌ای که به اعضای انسان (مادون نفس) واجب شود.
  • «الشقص»: قسمتی از زمین، یا چیزی دیگر
  • «الرضخ»: بخشش نه چندان زیادِ امام از مال غنیمت برای جنگجویان. (این بخشش، جدای از سهم جنگجویان از اموال غنیمت است و این بخشش برحسب نقش جنگجویان در جنگ، زیاد و کم می‌شود.)
  • «العاشر»: (ده یک گیرنده) آنکه از طرف امام، خراج ده یک می‌گیرد.
  • «المثلث»: آب انگوری که جوش بخورد تا دو سوم آن تبخیر گردد و یک سوم آن باقی بماند.
  • «الکر»: (پیمانه‌ی اهل عراق) پیمانه‌ای که معادل ۴۰ اِردب باشد («اِردب»: کیل بزرگ، پیمانه‌ای است معادل ۲۴ صاع)
  • «المهایأه»: (سازگاری و توافق) موافقت در انجام دادن کاری به نوبت یا به اندازه‌ی سهم.
  • «الوَیبه» [به فتح واو و سکون یاء]: در نزد احناف، مقداری معادل ۹۳/۱۷ لیتر، و در نزد غیراحناف، معادل ۱۲۵/۱۵ لیتر می‌باشد. [۱]
  • «الوَقص»: کسری‌ای که ما بین دو فریضه‌ی زکات قرار دارد. به عنوان مثال: در پنج شتر، یک گوسفند، و در ده شتر، دو گوسفند واجب است و مابین پنج و ده را «وَقص» می‌گویند.
  • «المَکوک»: (جمع آن مکاکیک است) در نزد احناف پیمانه‌ای است که معادل ۸۹/۴ لیتر و در نزد غیر احناف، معادل ۱۲۵/۴ لیتر می‌باشد.
  • «شعره البغل»: معادل ۵۴ سانتی متر
  • «القدم»: معادل ۸/۳۰ سانتی متر
  • «البرید»: هر برید ۴ فرسخ = معادل ۱۲ میل می‌باشد.
  • «المرحله»: هر مرحله، شامل ۲ برید = و هر برید حاوی ۸ فرسخ = معادل ۲۴ میل می‌باشد.

[۱]– معجم لغه الفقهاء،  دکتر محمد قلعه جی ص ۵۱۱

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …