ابن تیمیه ـ رحمه الله ـ میگوید: «صحابه فهمی نسبت به قرآن داشتند که بر بیشتر متأخرین پنهان مانده است، همچنین صحابه نسبت به امور سنت و وضعیت و حالتهای پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فهمی داشتهاند که بیشتر متأخرین نسبت به آن شناختی ندارند. آنها پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و نازل شدن وحی را مشاهده نمودند و آنها پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را نظارهگر بوده و از گفتار و کردار و احوال او شناختی داشتند که در فهم مراد او به آن استدلال مینمودند آنچه که بیشتر متأخرین آن را نمیدانستند بنابراین حکم را از اجماع یا قیاس بر گرفتند»[۱].
شاطبی دلیل تکیه بر بیان صحابه را بر شمرده و میگوید: «دوم: مشاهدهٔ مستقیم حوادث و رخدادها و نازل شدن وحی یعنی قرآن و سنت؛ آنها در فهم حالتها و قرائن آن عمیقتر و نسبت به اسباب نزول داناتر بوده و به سبب همین امر چیزهایی را درک مینمودند که دیگران درک نمیکنند و شخصِ شاهد، چیزهایی را میبیند که شخصِ غائب مشاهده نمیکند پس هرگاه آنها مطلقی را مقید کرده یا عامی را خاص نمودند عمل کردن به آن راه درست است و این زمانی است که اختلافی در این مورد از آنها نقل نشده باشد ولی اگر برخی از آنها نظر مخالفی داشته باشد امر اجتهادی است»[۲].
پس این شناخت تأثیر بزرگی در فهم آیاتی دارد که جز با فهمیدن سبب نزول آن معنایش آشکار نمیشود و این ویژگی تنها برای کسانی وجود دارد که نازل شدن وحی را مشاهده نموده و تفسیر آن را فهمیدهاند.
از مثالهای آن:
أ- آنچه ابو ایوب ـ رضی الله عنه ـ از سخن خداوند ـ متعال ـ : ﴿وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَیۡدِیکُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُکَهِ﴾ [البقره: ١٩۵] «در راه خدا انفاق کنید، و خویشتن را به دست خود به هلاکت میفکنید»، فهمیده بود، آن هنگام که مردی در نبرد قسطنطنیه به دشمن حمله ور شد و مردم گفتند: دست نگه دار! لا إله إلا الله، خود را به هلاکت میاندازد .. پس ابو ایوب سبب نزول آن را بیان کرده و گفت: انداختن خود به هلاکت این است که به مال خود پرداخته و جهاد را رها کنیم»[۳] بنابراین ، شناختی که ابو ایوب نسبت به نزول این آیه داشت و هم عصر بودن با نزول این آیه سبب شده بود تا فهم او نسبت به این آیه بیشتر باشد و معنای اشتباه آن را تصحیح کند.
ب – نمونهای دیگر تصحیح فهم عروه توسط عائشه ـ رضی الله عنها ـ در مورد این سخن الله ـ متعال ـ : ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَهَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَیۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ﴾ [البقره: ١۵٨] « صفا و مروه از [جمله] سمبلهاى [دین] خداست؛ هرکه حج خانه [کعبه] و یا عمره به جاى مىآورد، ایرادى بر او نیست که میان آن دو کوه رفت و آمد کند»، عروه از این آیه برداشت کرده بود که اگر شخص سعی میان صفا و مروه را انجام ندهد اشکالی ندارد، ولی مادر مؤمنان عائشه ـ رضی الله عنها ـ این را انکار نموده و بیان کرد که این آیه دربارهٔ آن دسته از انصار نازل شد که از سعی میان صفا و مروه در حرج بودند زیرا آن را برای بُت مَنات انجام میدادند پس، از پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ پرسیدند و الله این آیه را نازل فرمود[۴].
نصوص بسیار دیگری نیز وجود دارند که جز با شناخت سبب نزول آنها ، معنای کاملشان درک نمیشود، مانند این سخن الله ـ متعال ـ : ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلَیۡکُمۡ أَنفُسَکُمۡۖ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهۡتَدَیۡتُمۡۚ﴾ [المائده: ١٠۵][۵] «اى ایمان آوردگان، مراقب خود باشید؛ اگر شما به راه هدایت باشید، هرکه گمراه است به شما زیانى نخواهد رساند» و این سخن خداوند ـ متعال ـ : ﴿لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْ فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَهٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِۖ﴾ [ال عمران: ١٨٨][۶] «هرگز مپندار کسانى که از رفتار [ناهنجار] خود سرمست هستند و دوست دارند به خاطر آنچه نکردهاند، مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب [الهى] برهند»، و آیات دیگر.
۵- آنها آگاهترین افراد به زبان قرآن کریم هستند، قرآن به زبان آنها نازل شده است ﴿بِلِسَانٍ عَرَبِیّٖ مُّبِینٖ﴾ [الشعراء: ١٩۵] ، زبانی که در میانشان رواج داشته و بدان عادت داشتند بیآنکه آموزش دیده یا اسلوبهایش را بیاموزند، هیچ کس زبانی شیواتر و بیانی استوار تر و خطابی محکمتر از اهل اولین قرن از قرون بافضیلت سراغ ندارد، و اولیتر از همهٔ آنها در این فضیلت یاران رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میباشند، شاطبی دلیل مقدم دانستن فهم صحابه از نصوص را بر شمرده و میگوید: «یکی از آنها: شناخت آنها از زبان عربی میباشد، زیرا آنها عربهای فصیحی بودند که زبانشان دست خوش تغییر نشده بود و از جایگاه بالای فصاحت و شیوایی نزول نکرده بود، بنابراین آنها در فهم قرآن و سنت از دیگران آگاهتر بودند و هرگاه گفتار یا کرداری از آنها آمده باشد که در جایگاه توضیح و بیان قرار بگیرد ، از این جهت تکیه بر آن کار درست است»[۷]. همچنین میگوید: « هر فهمی که از سلف صالح دربارهٔ قرآن نقل شود موافق با مقتضای زبان عربی و دلیلهای شرعی است»[۸].
بدون شک عدم شناخت نسبت به زبان عربی یکی از بزرگترین اسباب فهم نادرست نصوص شرعی است و به همین دلیل امام شافعی ـ رحمه الله ـ گفته است: «ما جهل الناس ولا اختلفوا إلا لترکهم لسان العرب ومیلهم إلى لسان أرسطوطالیس» یعنی: سبب جهل و اختلاف مردم ترک زبان عربی و میل به زبان ارسطو طالیس است.
از سویی دیگر زبانی که در تفسیر قرآن کریم و فهم نصوص آن مرجع است همان زبانی است که در عصر نزول وحی متداول و رایج بوده است و به لغت جدید نباید توجهی کرد[۹]. و از محتوا و مفهوم الفاظی که در عصرهای بعدی به وجود آمده است نباید در فهم قرآن کریم استفاده کرد[۱۰].
[۱] – مجموع الفتاوی (۱۹/۲۰۰).
[۲] – موافقات (۴/۱۲۸).
[۳] – بیهقی این روایت را در سنن کبری، جماع أبواب الخیر, باب: جواز انفراد الرجل والرجال بالغزو فی بلاد العدو (۹/۹۹) تخریج کرده است
[۴] – امام بخاری این روایت را در صحیح کتاب الحَجّ, باب: وجوب السعی بین الصَّفا والمروه… ( ١۶۴٣ ) و امام مسلم در صحیح ، کتاب الحَجِّ, باب: بیان أن السعی بین الصَّفا والمروه رکن… ( ١٢٧٧ ) از عائشه ـ رضی الله عنها ـ روایت کردهاند.
[۵] – نگا: تفسیر طبری (۹/۴۴)
[۶] – نگا: صحیح بخاری البخاری کتاب: التفسیر, باب: قوله: ﴿لا تحسبن الذین یفرحون بما آتوا…﴾ ح: (۴۲۹۱) و صحیح مسلم ح: (۲۷۷۸).
[۷] – الموافقات (۴/۱۲۸)
[۸] – الموافقات (۴/۲۵۳)
[۹] – نگا: محاسن التأویل للقاسمی (۱/۲۳۶).
[۱۰] – منهج السیاق فی فهم القرآن (ص۳۶) د.عبدالرحمن بودرع. کتاب الأمه ، شماره ۱۱۱ محرم ۱۴۲۷ هـ.