۱٫ ناراحتی و رنجور شدن بخاطر نعمتی که نصیب کسی شده است. این حسد، مذموم و ناپسند می باشد. در اینصورت حاسد از محسود بدش می آید و همواره با دیدن او دچار ناراحتی می گردد و اذیت می شود و این به صورت بیماری در قلبش می ماند و اگر ببیند که آن نعمت از آن شخص گرفته شده است، خوشحال می گردد. هر چند که برای او از نظر مالی منفعتی نداشته باشد. همین قدر برای او کافی است که قلبش تشفی حاصل کند و دیگر احساس درد و رنج ننماید. البته باید دانست که این درد و رنج برای همیشه از بین نمی رود بلکه او مانند بیماری است که دردش با مداوا برای مدتی تسکین یافته و بیماریش همچنان باقی است. چون این بغض و ناراحتی او نسبت به نعمت و بخشش خداوند به بندگانش نوعی بیماری است و ممکن است دوباره نسبت به کسی دیگر برگردد. و این، نهایت بدبختی و زیانکاری است.
۲٫ حاسد برتری محسود را بر خود، ناپسند می داند و دوست دارد بدون آنکه چیزی از شخص محسود کم شود او هم مثل شخص محسود یا بالاتر از او باشد. این هم نوعی حسد است و به آن غبطه نیز می گویند.
چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) در حدیثی متفق علیه که از عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت شده آن را حسد نامیده است:
«لا حسد الا فی اثنتین رجل آتاه الله الحکمه فهو یقضی بها و یعلمها و رجل آتاه الله مالا و سلطه علی هلکته فی الحق».
(حسد جز در این دو چیز، جایز نیست:
۱٫ مردی که خداوند به او علم و حکمتی داده و با آن قضاوت می کند و به مردم، علم می آموزد.
۲٫ کسی که خدا به او مال و ثروتی عنایت کرده است و او را بر آن مسلط گردانده تا آنرا در راه حق، مصرف نماید).
و روایت عبدالله بن عمر رضی الله عنهما چنین است:
«لا حسد الا فی اثنتین رجل آتاه الله القرآن فهو یقوم به آنا ء اللیل والنهار».
(حسد جز در این دو چیز، جایز نیست: ۱٫ مردی که خداوند به او قرآن داده و او شب و روز، مشغول خواندن و عمل کردن به آن است. ۲٫ مردی که خداوند به او مال و ثروتی داده و او هم شب و روز، مشغول بخشیدن ان در راه حق است).
پس این نوع حسد که در آن، زوال نعمتی را از دیگری آرزو نکند، بلکه آن را برای خود نیز آرزو نماید، اشکالی ندارد.
امام بخاری رحمه الله از ابو هریره رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر اکرم فرمود:
«لا حسد إلا فی اثنین: رجل آتاه الله القرآن فهو یتلوه اللیل والنهار فسمعه رجل فقال: یالیتنی أوتیت مثل ما آوتی هذا فعملت فیه مثل ما یعمل هذا و رجل آتاه الله مالا فهو یهلکه فی الحق فقال رجل: یالیتنی أوتیت مثل ما أوتی هذا فعملت فیه مثل ما یعمل هذا».
(حسودی در غیر این دو چیز، درست نیست: یکی درباره مردی که خداوند به او قرآن داده است و او شب و روز، مشغول تلاوت آن می باشد. چنانکه شخص دیگری قرآن خواندن او را می شنود و می گوید: خدایا! کاش مثل آنچه که به آن مرد، عطا کرده ای به من نیز عطا می کردی تا من هم مانند او تلاوت می کردم. و مردی که خدا به او مال و ثروتی عطا کرده و آنرا در راه حق صرف می کند، شخص دیگری می گوید: خدایا! کاش مثل آنچه که به آن مرد عطا کرده ای به من نیز عطا می کردی تا من هم مثل او عمل می کردم).
پس پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) حسد را فقط در این دو مورد، جایز می دانست. و این نوع حسد را علما، غبطه، نامیده اند. که عبارت است از جلب کردن نعمتی که خداوند به دیگری داده بدون اینکه آرزوی زوال نعمت از آن شخص بکند.