صدقه دادن پیامبر

 

«الثَّانی: عنْ أبی سِرْوَعَهَ بکسرِ السین المهملهِ وفتحها عُقبهَ بنِ الْحارِثِ رضی الله عنه قال: صلیت وراءَ النَبیِّ صلی الله علیه وسلم بالـمدِینهِ الْعصْر، فسلَّم ثُمَّ قَامَ مُسْرعاً فَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ إلى بعض حُجَرِ نسائِه، فَفَزعَ النَّاس من سرعَته، فخرج عَلیهم، فرأى أنَّهُمْ قدْ عَجِبوا منْ سُرْعتِه، قال: «ذکرت شیئاً من تبْرٍ عندَنا، فکرِهْتُ أن یحبسَنِی، فأمرْتُ بقسْمتِه»»
رواه البخاری.
وفی روایه له: «کنْتُ خلَّفْتُ فی الْبیتِ تِبراً من الصَّدقهِ، فکرِهْتُ أنْ أُبَیِّتَه».

«از ابو سروعه عقبه بن الحارث رضی الله عنه روایت است که گفت: در مدینه نماز عصر را در عقب رسول الله صلی الله علیه وسلم ادا کردم، ایشان چون سلام دادند، بسرعت برخاسته از بالای صفهای مردم رد شده، به خانهء یکی از همسران‌شان داخل گشتند، مردم از شتاب رسول الله صلی الله علیه وسلم هراسان شدند. آنحضرت صلی الله علیه وسلم برآمده شگفتی مردم را از شتاب‌شان مشاهده نموده فرمودند: بیادم آمد که تکهء از طلا یا نقره در خانهء ما موجود است، زشت پنداشتم مرا به خود مشغول دارد، از اینرو به تقسیمش امر نمودم.
و در روایت دیگر از بخاری آمده: تکهء زری، طلا یا نقره از صدقه را بیاد آوردم، که در خانه گذاشته ام، زشت پنداشتم که شب آنرا در خانه نگهدارم و صدقه‌اش ندهم».

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …