امنیت، خواسته‌ای شرعی و عقلی

﴿أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢﴾ [الأنعام: ۸۲] «ایشان، امنیت دارند و آنان راه یافتگان هستند». ﴿ٱلَّذِیٓ أَطۡعَمَهُم مِّن جُوعٖ وَءَامَنَهُم مِّنۡ خَوۡفِۢ ۴﴾ [قریش: ۴] «کسی که آنها را از گرسنگی رهانید و غذایشان داد و ‌آنان را از هراس نجات داد و به آنها امنیت بخشید». ﴿أَوَ لَمۡ نُمَکِّن لَّهُمۡ حَرَمًا ءَامِنٗا﴾ [القصص: ۵۷] «آیا حرمی امن را در اختیار آنها قرار نداده‌ایم؟» ﴿وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ﴾ [آل عمران: ۹۷] «و هرکس وارد آن حرم شود، در امنیت خواهد بود». ﴿ثُمَّ أَبۡلِغۡهُ مَأۡمَنَهُ﴾ [التوبه: ۶] «سپس او را به محل امن او برسان».

در حدیث آمده است: «هرکس، درخانه‌اش باامنیت بسر ببرد، تندرست باشد و غذای روز خود را داشته باشد، گویا تمام دنیا باتمام وجود نزد اوآمده است».

امنیت قلب، یعنی: ایمان و رسوخ آن در شناخت حق و سرشار از یقین شدن.

امنیت خانه، یعنی اینکه خانه، از انحراف و زشتی، سالم و بدور بوده و آکنده از آرامش باشد و در پرتو هدایت الهی، رهنمون گردد.

امنیت ملت، یعنی اینکه با محبت، یکجا و یکپارچه گردند، باآنان به دادگری رفتار شود و با شریعت اسلامی پاک گردند.

ترس، دشمن امنیت است: ﴿فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُۖ﴾ [القصص: ۲۱] «پس از آنجا در حالی که می‌ترسید و چشم به راه بود، بیرون‌آمد». ﴿فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ﴾ [آل عمران: ۱۷۵] «پس از آنان مترسید و ازمن بترسید».

فرد ترسو، آرامش ندارد؛ فرد ملحد، امنیت ندارد و زندگی برای فرد بیمار، خوشایند نیست.

إنما العمر صحه وکفاف   فإذا ولیا عن العمر ولی

«عمر و زندگی، یعنی سلامتی و برخورداری از روزی کافی؛ هرگاه این دو پشت کنند، عمر هم پشت کرده است».

به راستی که دنیا چقدر ناخوشایند است! اگر از یک سو درست شود، از طرفی دیگر خراب می‌گردد؛ اگر مال و ثروت به دست بیاید، جسم، بیمار می‌شود و اگر بیماری، رفع شود و تن سالم گردد، بلاها می‌آیند و چون وضعیت خوب شود وکارها سامان یابد، مرگ فرا می‌رسد.

اعشی شاعر از نجد به سوی پیامبر جحرکت کرد تا قصیده ای را که در مدح پیامبر ج سروده بود، بخواند و مسلمان شود؛ در راه با ابوسفیان برخوردکرد؛ ابوسفیان، صد شتر به او داد تا به شهر و دیارش برگردد و سفر را ادامه ندهد. اعشی، شتران را گرفت و سوار یکی از شتران شد و برگشت.

شتر، جست و خیزی کرد و او را از بالا به پایین انداخت؛ سر اعشی به زمین خورد و گردنش شکست و از دنیا رفت؛ بی‌‌آنکه دین یا دنیا را به دست آورده باشد. البته قصیده‌ای که سروده بود تا در حضور پیامبر ج بخواند، بسیار زیباست:

شباب وشیب وافتقار وثروه   فللّه هذا الدهر کیف ترددا

«جوانی و پیری و نیازمندی و ثروت این زمانه چگونه تکرار می‌شود؟»

إذا أنت لم ترحل بزاد من التقی   ولا قیت بعد الموت من تزودا

«وقتی به همراه توشه‌ای از تقوا از دنیا رحلت نکنی و بعد از مرگ کسی را ببینی که توشه تقوا با خودآورده،

ندمت علی أن لا تکون کمثله   وإنک لم ترصد لما کان أرصدا

«آنجاست که پشیمان می‌شوی که چرا مانند او نیستی و خود را همچون او آماده نکرده‌ای».

مقاله پیشنهادی

اسباب تقویت صبر انسان بر مصیبت‌‌ها

رعایت امور ذیل در صبر بر مصیبتِ‌ از دست دادن فرزندان، خانواده، خویشاوندان و دیگر …