ممکن بود که امام غزالی در این حالت خلوت و عزلت بماند و عمرش را در لذات معنوی و سکون و اطمینان به سر ببرد، اما از آنجایی که خداوند متعال اراده داشت که کار عظیم الشأنی از ایشان بگیرد، ضروری بود که از خلوت خارج شوند و زندگی اجتماعی درس تدریس، تألیف و تصنیف را از سر بگیرد تا به خلق خدا سود برسد و تردید الحاد و فلسفه انجام گیرد و برای اثبات صداقت و برتری اسلام از عقل و علم با توجه به اینکه خداوند متعال ایشان را به مقام یقین و مشاهده رسانیده بود، در عالم اسلام مناسبترین شخص به غیر از وی کسی دیگر نمیتوانست باشد. بنابراین در طبیعت وی همین علاقه و عشق خود به خود ایجاد شد و این تصمیم بر دلش چیره گشت که همین کار از مشاغل عظیم و نیابت انبیاء و فریضۀ وقت و بزرگترین عبادت میباشد و این احساس را به زبان خود بیان میکند و علّت رفتن از خلوت به میان مردم را به رشته تحریر در آورد: «من دیدم که از اثر فلسفه و به علّت گمراهی بسیاری از مدعیان تصوف و بیعلماء و نمایندگی ضعیف و منحرف متکلمین، ایمان طبقات مختلف مردم متزلزل شده و در عقاید آنها آثار نا مطلوبی واقع شده است و بسیاری از مردم فلسفه زده، ظاهراً پایبند احکام هم هستند؛ اما بر نبوت و حقیقت دین ایمان ندارند، بعضیها برای ورزش جسمانی نماز میخوانند، و بعضی فقط به پیروی از محیط و مردم شهر، و برای حفاظت خودشان در این عمل، بعضی از منافع مادی احکام شرعی را و در صورت ترک ضررهای مالی آن را بیان میکنند و میگویند اگر بدون انجام این حکم شرعی گریز از مضرات ترکش ممکن باشد، پس ترک آن معنی ندارد. دیدم که صلاحیت رد این نوع شبهات و شکوک را دارم و به آسانی میتوانم از عهده این کار برآیم حتی افشاگری این گروه به علّت مطالعه و اطلاعات عمیق از علوم آنها برای من از نوشیدن آب هم آسانتر احساس میشد. بنابراین به شدت این اندیشه در ذهنم پیدا شد که بایستی این کار را انجام دهم که فرض شرعی این زمان همین است. در دلم گفتم که این خلوت و عزلت برایت چگونه جایز است؛ در صورتی که مرض همهگیر شده و اطبا خودشان مریض شدهاند و خلق خدا به مرحله هلاکت رسیدهاند و سپس گفتم که این امر عظیم الشان به وسیله تو چگونه ممکن است انجام بگیرد، زیرا به علّت سپری شدن مدّت زمان طولانی از دوران نبوت و غلبه باطل از هر طرف، اگر در چنین حالاتی بخواهی مردم را از محبوبترین چیزهایشان جلوگیری کنی، همه مردم زمانه با تو مخالف میشوند و تو به تنهایی چطور میتوانی با همه آنها مبارزه کنی و اصلاً چگونه میتوانی زندگی کنی؟ این کار زمانی ممکن بود که حالات مساعدی در جامعه وجود داشت و حداقل سلطان وقت متدین و مسلط بر اوضاع میبود و به این صورت مسائل را توجیه نموده، دلم را قانع کرده برای خودم زندگی خلوت و گوشۀ عزلت را گزیدم.
مقاله پیشنهادی
امام غزالی و حب جاه
در احیاء العلوم عنوانی به نام «بیان سبب کون الجاه محبوباً بالطبع حتی لا یخلو …