حیله های حرام به چند دسته تقسیم می شوند:
۱- حیله حرام باشد و هدف از آن امری حرام باشد.
۲- حیله به خودی خود مباح باشد اما هدف از آن رسیدن به امری حرام باشد که در اینصورت به دلیل وسیله ی حرام قرار گرفتن، نیز حرام می شود. مانند سفری که برای راه زنی و کشتن کسی باشد که ریختن خونش حلال نیست.
در این دو بخش، حیله وسیله ای برای هدف باطل و حرام قرار گرفته است و بدان منجر می شود. چنانکه می تواند وسیله ای برای هدفی صحیح و جایز باشد و بدان منجر شود. که به عنوان مثال سفر کردن راه مناسبی برای این و آن می باشد.
۳- وسیله مورد نظر برای رسیدن به امری حرام وضع نشده باشد، بلکه برای دست یافتن به امری مشروع چون اقرار و بیع و نکاح و هبه و … وضع شده باشد. اما کسی که حیله می کند آن را چون نردبان و راهی برای رسیدن به حرام قرار دهد. و این مبحثی است که موضوع اصلی سخن در این باب می باشد و آن مهمترین اولویت ما برای بررسی و رسیدن به نتیجه است.
۴- مقصود از حیله، گرفتن حق یا دفع باطل باشد. و این خود به سه قسمت تقسیم می شود:
الف) وسیله به خودی خود حرام باشد. هرچند هدف از آن رسیدن به حق باشد. مثلا کسی از دیگری مالی را طلبکار باشد و بدهکار بدهی خود را انکار کند و طلبکار شاهدی برای اثبات حق خود نداشته باشد، پس دو شاهد دروغین حاضر می کند تا به حق وی شهادت دهند؛ درحالی که آن دو ثبوت این حق را نمی دانند. و همچون کسی که همسرش را سه بار طلاق می دهد و طلاق را انکار می کند و زن هم شاهد و بینه ای برای ثبوت آنچه رخ داده، ندارد پس دو شاهد حاضر می کند که گواهی دهند شوهرش او را طلاق داده است درحالی که آن دو الفاظ طلاق را از شوهر نشنیدند.
ب) وسیله مشروع باشد و آنچه منجر بدان می شود نیز مشروع باشد. و این همان اسبابی است که شارع آنها را مقرر نموده و به مسببات شان منجر می شوند. همچون بیع و اجاره و مساقات و مزارعه و وکالت؛ بلکه اسباب محل حکم الله و رسولش می باشند. و این اسباب در اقتضای مسببات خود از نگاه شرعی، همچون اسباب حسی در اقتضای مسببات شان از نگاه تقدیری می باشند. و این شرع خداوند متعال و آن تقدیر اوتعالی می باشد. و آن دو، خلق و امر او می باشند. و خلق و امر برای خداوند متعال است و آفرینش خداوند دگرگونی و حکم او تغییر نمی پذیرد. بنابراین چنانکه اسباب کونی و قدری خداوند متعال با احکام آن مخالف نیست، بلکه بر مبنای اسباب و آنچه برای آن خلق شده اند، جریان دارند، اسباب شرعی نیز چنین هستند و از سبب خود و آنچه برای آن مشروع شده اند، خارج نمی شوند. بلکه این سنت خداوند متعال شرعا و امرا می باشد و آن سنت خداوند از نگاه قضا و قدر می باشد. اما سنت امری خداوند متعال گاهی دگرگونی و تغییر می پذیرد چنانکه از فرمان او سرپیچی شده و با آن مخالفت می شود. اما سنت قدری و کونی خداوند هرگز تغییر و دگرگونی نمی پذیرد و هرگز نخواهی دید که روش خداوند متعال درآن تغییر مسیر و جهت دهد. چه که از امر کونی و قدری خداوند سرکشی و نافرمانی نمی شود. و حیله کردن برای جلب منافع و دفع ضرر از مصادیق این قسمت می باشد. خداوند متعال این مسأله را به هر حیوانی فهمانده است. چنانکه انواع حیوانات از انواع حیله ها و مکر ها آگاه اند، حیله هایی که انسان از آن بی خبراست. اما سخن ما و کلام سلف در ذم و نکوهش حیله ها، این نوع را در بر نمی گیرد.
ج) استفاده از حیله برای دست یافتن به حق یا دفع ظلم به وسیله ای مباح که برای رسیدن به این هدف قرار داده نشده و بلکه برای غیر آن وضع شده است اما وسیله ای برای رسیدن به مقصودی درست و صحیح قرار می گیرد یا اینکه گاهی برای دست یافتن به چنین هدفی وضع شده، اما این امر پوشیده مانده و بدان توجه لازم نشده است.
اما تفاوت این نوع با نوع قبل در آن است که وسیله ی مورد نظر در نوع دوم برای مقصود مورد نظر وضع شده بود و کسی که از آن استفاده می کرد، در حقیقت راه درست و منظمی را می پیمود. اما وسیله ی مورد نظر در نوع سوم برای هدفی جز هدف مورد نظر وضع شده است اما با استفاده از آن، به هدفی که برای آن وضع نشده دست می یابیم – چنین عملکردی در افعال، همچون تعریض (به کنایه سخن گفتن) در اقوال می باشد – یا اینکه بدان منجر می شود اما با پوشیدگی و خفاء.[۱]
و هرکس در احادیثی که افرادی مورد لعنت قرار گرفته اند تأمل کند، متوجه خواهد شد که اغلب و اکثر آنها در مورد کسانی است که محارم الهی را حلال شمرده و با حیله فرائض اوتعالی را ساقط نموده اند. چنانکه رسول خدا فرمودند: «لَعَنَ اللهُ الْیَهُودَ، حُرِّمَتْ عَلَیْهِمُ الشُّحُومُ، فَجَمَلُوهَا، وَبَاعُوهَا وَأَکَلُوا أَثْمَانَهَا»:[۲] «خداوند یهود را لعنت کند، چون پیه بر آنها حرام شد، آن را آب کردند و فروختند و پولش را خوردند».
«لَعَنَ اللهُ الرَّاشِیَ، وَالْمُرْتَشِیَ»:[۳] «خداوند رشوه دهنده و رشوه گیرنده را لعنت کند».
«لَعَنَ اللَّهُ آکِلَ الرِّبَا، وَمُوکِلَهُ، وَشَاهِدَهُ، وَکَاتِبَهُ»:[۴] «خداوند لعنت کند کسی را که ربا می خورد و ربا می دهد، شاهد آن است و آن را می نویسد».
«لعن الله فی الخمر عاصرها ومعتصرها…»:[۵] «خداوند در مورد شراب لعنت کند کسی که آن را می سازد و کسی که برای او ساخته می شود».
خداوند متعال کسانی را که با حیله محارم الهی را حلال شمردند، با تبدیل کردن آنها به خوک و بوزینه مسخ نمود و این مجازاتی از جنس عمل شان بود چنانکه آنها شرع خداوند را مسخ نموده و آن را تغییر دادند پس چهره های آنان مسخ شد و خلقت آنها تغییر کرد. و از این حیله ها می توان به عملکرد کسی اشاره کرد که ترک فریضه ی زکات را برای مسلمانان سهل و آسان شمرده و می گویند: چون سال گذشت، اموالت را به پسرت ببخش یا اینکه لحظه ای آن را به همسرت ببخش؛ و چون سال جدید آغاز شد و سال گذشته به پایان رسید، اموالت را از او بگیر که در اینصورت زکات واجب نیست.
[۱] – نگا: اعلام الموقعین: ۴/۱۳۰
[۲] – بخاری: ۲۰۷۲؛ مسلم:۲۶۶۱
[۳] – مسند احمد، ابن حبان و … آلبانی در مشکاه المصابیح: ۵۳-۳۷ آن را صحیح دانسته است.
[۴] – مسند احمد: ۶۵۳۲؛ ابوداود: ۳۱۰۹، ترمذی: ۱۲۵۶، ابن ماجه: ۲۳۰۴ و آلبانی در صحیح الجامع: ۵۰۸۹ آن را صحیح دانسته است.
[۵] – ترمذی: ۱۲۱۶؛ ابن ماجه: ۳۳۷۲؛ و آلبانی در صحیح الترغیب و الترهیب: ۲۳۵۷ آن را صحیح دانسته است.