اعتراضات منع کنندگان اجتهاد و جواب دادن به آن‌ها (۳)

اگر شما معتقد هستید به اینکه اجتهاد در سه قرن اول هجری مصدر و منبع خیر و نیکی بوده است، زیرا آن زمان مردم صالح و نیکوکارو متقی و پرهیزگار بودند. سپس بعد از گذشت این سه قرن آنان فاسد و بدکار شدند، در جواب به شما می‌گوئیم: اگر چنین می‌بود، خداوند جل جلاله ما را از این کار منع می‌کرد. وکافی است که به این نکته اشاره کنیم که وقتی خداوند تبارک و تعالی – یک نسل از مسلمانان را از خطری که قبل از روز قیامت به آن گرفتار خواهند شد که همان خطر دجال و خطر ایمان آوردن به او است آگاه نبوده است.به نظر شما ممکن است که خداوند از آگاه نمودن و هشیار کردن مسلمانان، آن هم نه یک نسل و نه دو نسل بلکه تمامی نسلهای مسلمان بعد از قرن چهارم هجری را از خطری عظیم و بزرگ و هرج و مرج دینی که شما فکر می‌کنیداز باز شدن باب اجتهاد بوجود می‌آید، مطلع و آگاه نسازد؟ خداوندا تو پاک و منزه هستی، این بهتان و افتراء بزرگی است. ای کسانی که اینگونه معتقد هستید عجله نکنید و برخورد سخت نگیرید، و از پروردگار خود حیاء کنید و در گفتار و رفتار خود با او نهایت ادب را رعایت کنید، این گونه طرز فکرو اعتقادحتی شایسته یک مسلمان، جاهل و فاسق هم نیست چگونه ممکن است یک فرد مسلمان که ادعای علم می‌کند و مسوول آگاهی مردم و اصلاح آنان است، اینطور فکر بکند!.علاوه بر آنچه که گذشت از جهت عقلی نیز با دلیل باطل شما که بواسطه آن فکر و عقیده بسته بودن باب اجتهاد را منتشر کرده‌اید، مناقشه، مباحثه و مخالفت خواهیم نمود، با این احتمال کسی که شایستگی این کار را ندارد، وارد این مجموعه می‌شود، در جواب می‌گوئیم: بحقیقت هر علم و فن و حرفه ای که وجود دارد می‌تواند در معرض داخل شدن مدّعیانی قرار بگیرد که اهلیّت و شایستگی این کار را ندارند، آیا با این وضعیت علوم و فنون موجود را کنار گذاشته و باب شناخت و بحث در مورد آن‌ها را می‌بندیم، و بشریّت را با این کار به مسیر قهقرایی، عقب افتادگی، سقوط، فساد و پستی وحقارت برگردانیم؟ با توجه به این منطق ما باید تمامی پزشکان را از فعالیت پزشکی که درکشور انجام می‌دهند، به احتمال وجود کسانی که ادعای پزشکی می‌کنند، ولی هیچگونه شایستگی در این مورد ندارند، منع کنیم، همچنین باید بابهای علم داروسازی را به خاطر احتمال وجود کسانی که به دروغ ادعای شغل داروفروشی، داروسازی، داروشناسی می‌کنند، بست. به همین ترتیب بر ما واجب است که مردم را از یادگرفتن علم تفسیر و حدیث و فقه بخاطر احتمال وجود افرادی نالایق برای تعلیم این درسها منع کنیم. آیا این گفته منطقی است؟ و آیا عقل سلیم انسانی این گفته را  می‌پسندد؟ به حقیقت خداوند – تبارک و تعالی – دنیا را به عنوان آزمایش برای انسان آفریده و در آن نیکوکار و بدکار، بخشنده ومهربان و شرور و خبیث قرار داده تا جملگی آنان را در معرض امتحان و آزمایش قرار دهد هر چند که خود به همگی آنان واقف است ولی حق همراه با دلیل و برهان، و باطل را ضعیف و نیازمند به دلیل و برهان قرار داده بدین ترتیب که هرگاه حق ظاهر شود، باطل خوار و زبون و شکست خورده و بیرون رانده شود.

خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: ﴿بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَیَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞ﴾ [الأنبیاء: ۱۸]. «بلکه(ما چنین نمی‌خواهیم و) حق را به جان باطل می‌اندازیم و حق مغز سر باطل را از هم می‌پاشند و باطل هر چه زودتر محو نابود می‌شود»

﴿إِنَّ کَیۡدَ ٱلشَّیۡطَٰنِ کَانَ ضَعِیفًا ٧۶﴾ [النساء: ۷۶].

«بیگمان نیرنگ شیطان همیشه ضعیف بوده» است…].

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …