بگو: خداوند حرام کرده است کارهای زشت را خواه آن چیزی که آشکارا انجام پذیرد و ظاهر گردد، و خواه آن چیزی که پوشیده انجام گیرد و پنهان ماند، و (هر نوع) گناه را و ستمگری (برمردم) را که به هیچ وجه درست نیست، و اینکه چیزی را شریک خدا کنید بدون دلیل و برهانی که از سوی خدا مبنی بر حقانیت آن خبر در دست باشد، و اینکه بر خداوند سخنی بگوییدکه( صحت آن را) نمی دانید.
ابوهریره از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم روایت می کند که فرمود: علامت و نشانه های منافق سه چیز است:
هرگاه سخن بگوید دروغ می گوید، و چون وعده نماید خلاف می کند، و چون امانتی به او سپرده شود خیانت می کند» (بخاری ۲۳ و مسلم ۲۱۱).
و ابوهریره می گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هر کسی عمداً بر من دروغ بندد خودش را برای دوزخ آماده کند» (مسلم عقدعه (۴)).
و از انس بن مالک روایت است که گفت:آنچه مرا از زیاد روایت کردن حدیث باز می دارد این است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: « هر کسی بر من دروغ ببندد خودش را برای دوزخ آماده کند» (بخاری ۱۰۸ و مسلم ۳ ).
عامر بن عبدالله بن زبیر از پدرش روایت می کند که گفت: به زبیر گفتم از شما نمی شنوم که مانند فلانی و فلانی از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم حدیث روایت کنید ، گفت: من از او دوری نگزیده ام اما از او شنیدم که می گفت: هر کسی بر من دروغ ببندد خود را برای دوزخ آماده کند» (بخاری ۱۰۷ ).
دوم: نپذیرفتن روایت فاسق و بر حذر داشتن از قبول آن:
خداوند متعال فرمان می دهد که روایت فاسق را باید رد کرد و نپذیرفت، چنان که می فرماید:
ای مؤمنان اگر فاسقی خبری برایتان آورد تحقیق و بررسی کنید تا مبادا از روی نادانی به قومی آسیب برسانید و آنگاه به خاطر کاری که کرده اید پشیمان می شوید.
خبر هرگاه نکره و در سیاق شرط باشد شامل هر خبری می شود و خواه از پیامبر نقل شود و خواه از کسی دیگر ، لکن خبری که به رسول خدا مربوط می شود به طریق اولی باید مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد، چون سخنان دروغ اگر به پیامبر نسبت داده شود و مورد پذیرش قرار گیرد نشانه های اسلام از بین می رود و امت گمراه میشود، از این رو رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: دروغ گفتن بر من مانند دروغ گفتن بر افراد عادی نمی باشد، هر کسی دروغی به من نسبت دهد خود را برای دوزخ آماده کند».
ابوبکر ابن العربی می گوید: فاسق بودن هر کسی ثابت شود قول او در اخبار به اجماع باطل است ، چون خبر امانت است و فسق امانتداری را باطل می کند» (احکام القرآن ۴/۱۴۷ ).
و جلال الدین سیوطی می گوید: «آیه دلیلی است بر رد کردن خبر فاسق و دلیلی است که عدالت در کسی که خبر می دهد خواه راوی باشد یا شاهد یا مفتی، مشرط است»(الاکلیل فی استنباط التنزیل ۳/۱۱۹۵) .
و شیخ عبدالرحمن سعدی می گوید: « واجب است که هرگاه فاسقی خبر آورد تحقیق و بررسی شود، اگر دلائل و قرینه ها بر صدق و راستگویی اش دلالت می کرد به خبر او عمل می شود و وی تصدیق می شود و اگر قوانین و شواهد نشانگر دروغگویی اش بود تکذیب میشود و به خبر او عمل نمی شود ، پس این دلیلی است که خبر فرد راستگو پذیرفته میشود و خبر دروغگو مردود است، و در مورد خبری که فرد فاسق می دهد توقف می شود» (تیسیر الکریم الرحمان ص ۸۰۰ ).
و رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از پذیرفتن روایت فاسق بر حذر داشته و می فرماید: « هر کسی از من حدیثی دروغین روایت کند وی یکی از دروغگویان به شمار می رود» (مقدمه مسلم) .
از چیزی دنباله روی مکن که از آن نا أگاهی. بی گمان چشم و گوش و دل همه مورد پرس و جو قرار می گیرند.
قتاده می گوید: یعنی نگو دیده ام و حال آن که ندیده ای و نگو که شنیده ام ، در صورتی که نشنیده ای و نگو که آگاهی پیدا کرده ام و حال آن که اطلاع و آگاهی نداری، چون خداوند از همه اینها میپرسد» (مقدمه ۲/۴۳۲ ).
چهارم: نهی از اینکه انسان هر چیزی که می شنود را بگوید: رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: « برای دروغگو شمرده شدن شخص همین کافی است که هر چه می شنود را بازگو کند» (مقدمه مسلم ص۷ ).
قرطبی در معنای این حدیث می گوید: هرکه هرچه را بشنود بگوید، مانند دروغگو در آن شریک است. چون انسان سخنان درست و نادرست میشنود و وقتی هر چه می شنود را بگوید و سپس دیگران از او نقل کنند یا خود دروغ می گوید یا به سبب او دروغ پخش می شود. ( المعنم ۱/۱۱۷ ).
عمر بن خطاب می گوید: « همین دروغ برای فرد کافی است که هر چه می شنود بگوید» (مقدمه مسلم ۹) .
و امام مالک می گوید: فردی که هرچه می شنود می گوید از دروغ در امان نمی ماند و کسی که هر آنچه می شنود می گوید هرگز امام و پیشوا نخواهد شد» (مقدمه مسلم ۱۰ ).
امام و پیشوا نمی شود یعنی وقتی روایت دروغین در روایت هایش یافت شود حدیث و روایت او مورد اعتماد نخواهد بود و شایسته نیست که کسی از او پیروی کند حتی اگر عالم باشد، اما اگر درست را از نادرست جدا کند و راست و دروغ را مشخص نماید و بگوید که فلان سخن دروغ و فلان روایت راست است، وظیفه دینی خود را انجام داده است» (المعنم ۱/۱۱۷).
و عبدالرحمن بن مهدی می گوید: فرد پیشوا و مقتدا نمی شود مگر آن که از گفتن بعضی از آنچه می شنود دست نگه دارد. (مقدمه مسلم ۱۲).
و سفیان بن حسین می گوید: ایاس بن معاویه از من پرسید و گفت: سوره ای بخوان و آن را تفسیر کن تا ببینم چقدر می دانی، و من سوره ای خواندم و تفسیر نمودم، آنگاه او به من گفت: آنچه می گویم به خاطر بسپار از سخنان یاوه و دروغ بپرهیز چون هر کس چنین سخنانی را تکرار کند خوار می شود و مردم حدیث او را تکذیب می نمایند». (مقدمه مسلم ۱۳).
پنجم: بر حذر بودن از پذیرفتن روایت افراد ضعیف و اهل بدعت و هواپرستان:
رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: « در آخر الزمان افراد دجال و دروغگویی خواهند آمد که احادیثی می آورند که شما و پدرانتان آن را نشنیده اید، پس از آنان بپرهیزید و دوری کنید تا شما را گمراه نسازند و دچار فتنه نکنند» (مقدمه مسلم ۱۵-۱۶).
و امام نووی یکی از باب ها را بدین صورت نامگذاری کرده است: «باب در نهی روایت از ضعفا و احتیاط در روایت آن».
صحابه و کسانی که بعد از آنها بودند این مسئله را درک کرده بودند، از این رو در روایت احتیاط می کردند و دیگران را نیز به احتیاط در روایت فرمان می دادند.
ابن سیرین رحمه الله می گوید: این علم، دین است، پس نگاه کنید که از چه کسی دین خود را فرا می گیرید. (مقدمه مسلم ۲۶ ).
قرطبی می گوید: « از آن جا که منبع دین قرآن و سنت است، و سنت را نمی توان از هر کسی فراگرفت، از این رو در وضعیت و حالت ناقلان و متصل بودن سند روایت هایشان دقت و بررسی شده است، و اگر این دقت و بررسی نمی بود راستگو و دروغگو با هم فرقی نمی کردند و حق و باطل با هم در می آمیخت ، و از آن جا که باید راستگو و دروغگو و باطل از یکدیگر تفکیک شود، بررسی اسانید لازم و واجب گردید، و وجوب این کار پر واضح و روشن است، و عقبه بن نافع به فرزندانش گفت: ای فرزندم! حدیث را جز از فرد مورد اعتماد قبول نکنید و ابن مَعین می گوید: از وصایای صهیب به فرزندانش این بود که گفت: فرزندانم! احادیثی که از رسول خدا روایت می شود فقط احادیثی را بپذیرید که افراد ثقه و مورد اعتماد روایت می کنند و سلیمان بن موسی می گوید: به طاووس گفتم: فلانی فلان حدیث را برای من روایت کرده است، گفت: اگر مورد اعتماد است روایت او را بپذیرد» ( المنعم ۱/۱۲۱ – ۱۲۲ ).
بشیر عدوی نزد ابن عباس آمد و شروع به روایت حدیث کرد و می گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود؛ ابن عباس به او اجازه روایت نداد و به او توجه نمی کرد، آنگاه او گفت: ای ابن عباس چرا به احادیث من گوش نمی کنی؟ من از رسول خدا برایت حدیث روایت می کنم و تو گوش نمی دهی، ابن عباس گفت: ما چنین بودیم که وقتی از کسی می شنیدیم که می گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود، بلافاصله به او خیره می شدیم و گوش می دادیم که چه می گوید، اما وقتی دیدیم مردم به راحتی و بدون توجهر، از پیامبر حدیث روایت می کنند ، فقط روایت هایی را که صحت آن را می دانیم می پذیریم» (مقدمه مسلم ۲۱).