اصطلاحات فقهاء در مذهب حنابله (۴)

اصطلاحات فقهاء در مذهب حنابله (۴)

  • «الفتاوی والاقوال فی المذهب»:

فقهای مذهب حنبلی، با تلاش‌ها و کوشش‌های بی‌وقفه‌ی خویش، میراث فقهی را پربار ولوای فقاهت مذهب امام احمد را به اهتزاز درآوردند و به گردآوری مَرویات امام پرداختند و توجه و عنایت شایانی را بدان نمودند. اینان در عمل تحقیقی خود و در راستای ترجیح اقوال و مقایسه‌ی میان آرای مختلف، توجه ویژه‌ای را مبذول داشتند و بر اساس ترجیح اقوال (در جهت تصحیح بعضی و تضعیف دیگری) به تخریج احکام پرداختند و میان اقوال مختلف از حیث قوّت آن‌ها، طبقه‌بندی و سازماندهی و مرتب و منظم کرده‌اند و آن گاه به وضع ضوابط و قواعد عام پرداختند، تا فروعات و تطبیقات جزئی فقهی را بدان‌ها، ارجاع دهند.

فقهاء، «فتاوی» و «اقوال» در مذهب امام احمد را به سه قسم، تقسیم کرده‌اند:

قسم اول: «الروایات»:

عبارت است از «الاقوال المنسوبه للامام احمد، سواء اتّفقت او اختلفت مادام القول منسوباً الیه»

یعنی اقوالی که منسوب به امام احمد است، خواه این اقوال توافقی باشند و یا اختلافی، تا هنگامی که این قول منسوب به ایشان باشد.

و در «روایات امام احمد» حکم مسأله به صورت صریح و روشن بیان شده است، هرچند که روایات مختلف باشد (ولی به هرحال حکم مسئله به صورت شفاف و روشن از خلال عبارات منقوله، مطرح شده است.)

قسم دوم: «التنبیهات»:

عبارت از اقوالی است که با عبارتی صریح و روشن، به امام احمد منسوب نمی‌باشد، بلکه قول امام احمد، از فحوای عبارت و یا به ذریعه‌ی اشاره و سیاق و سباق عبارت، دانسته می‌شود.

و «تنبیهات» در حکم منصوص علیه است، اگرچه بالفظ صریح و یا با «دلاله العباره»[۱] منصوص علیه نباشد، بلکه به «لازم النص» و «اشاره النص»[۲] همانند منصوص علیه باشد.

قسم سوم: «الاوجه»:

عبارت است از: «اقوال الاصحاب وتخریجهم ان کانت مأخوذه من قواعد الامام احمد او ایمائه، او دلیله، اوتعلیله، او سباق کلامه».

یعنی نظریات و اقوال وتخریجات اصحاب و شاگردان امام احمد، در صورتی که نظریات و اقوال و تخریجات آن‌ها برگرفته شده از قواعد (استنباطی) امام احمد، یا اشاره‌ی ایشان و یا دلائل ایشان و یا تعلیل ایشان، و یا از سباق کلام ایشان باشد.

پس اگر این اقوال و تخریجات، برگرفته شده از نصوص امام احمد باشد، پس در حقیقت آن‌ها روایاتی محسوب می‌شوند که مبتنی بر قواعد امام و منقول از نصوص ایشان می‌باشد [و از اقوال و نظریات خود امام تلقی می‌شود] و این در صورتی است که ما براین باور باشیم که هرآنچه (از فروعات و تطبیقات فقهی که) برکلام ایشان قیاس می‌شود، از مذهب امام احمد به شمار می‌آید (و احکام مستخرجه که در پرتو اصول و قواعد امام احمد، به استنباط و استخراج آن‌ها پرداخته شده است به خودِ امام احمد، نسبت داده می‌شود.)

ولی اگر بر این اعتقاد باشیم که هر آنچه (از فروعات و تطبیقات فقهی که) برکلام امام احمد قیاس می‌شود، از مذهب امام احمد به شمار نمی‌آید، پس در این صورت، این اقوال و تخریجات اصحاب و شاگردان امام احمد، «اوجه» و صورت‌هایی برای تخریج‌کنندگان و قیاس کنندگان، تلقی می‌گردد (و نباید احکام مستخرجه و قیاسی آن‌ها را به امام احمد نسبت داد.)

[۱]– منظور از « دلاله العباره » همان « عباره النص» است و « عباره النص » عبارت است از: «دلاله الکلام علی المعنی المقصود منه أصاله أوتبعاً» دلالت کلام بر معنای حقیقی و مقصود منه، واین دلالت یا با اصالت است و یا به تبع. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ﴾ [البقره: ۲۷۵] و این قول خداوند بر دو معنی دلالت دارد: یکی: تفرقه و جدایی انداختن میان خرید و فروش و سود و ربا، و همین معنای اصلی و حقیقی آیه می‌باشد که این آیه به خاطر آن فرو فرستاده شده است. و دوم: حلال بودن خرید و فروش و حرام بودن سود و ربا، و این همان معنای ظاهری آیه است که برای معنای اول مقصود بالتبع می‌باشد.

[۲]– «اشاره النص»: عبارت است از «دلاله الکلام علی المعنی الذی لم یقصد أصاله ولا تبعاً ولکنّه لازم للمعنی الذی سبق الکلام لأ فادته، فهی دلاله علی معنی التزامی لم یقصد من الکلام أصالهً ولا تبعاً».

دلالت کلام برمعنایی که نه اصالتاً و نه تبعاً منظورنشده است ولی این دلالت بر معنای خارجی آن، که ملازم آن است،  می‌باشد ( یعنی دلالت لفظ بر امری که خارج ازمعنای موضوع له است. اما معمولاً با آن همراه است. ) خداوند می‌فرماید: ﴿أُحِلَّ لَکُمۡ لَیۡلَهَ ٱلصِّیَامِ ٱلرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَآئِکُمۡۚ هُنَّ لِبَاسٞ لَّکُمۡ وَأَنتُمۡ لِبَاسٞ لَّهُنَّۗ عَلِمَ ٱللَّهُ أَنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَخۡتَانُونَ أَنفُسَکُمۡ فَتَابَ عَلَیۡکُمۡ وَعَفَا عَنکُمۡۖ فَٱلۡـَٰٔنَ بَٰشِرُوهُنَّ وَٱبۡتَغُواْ مَا کَتَبَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ ٱلۡخَیۡطُ ٱلۡأَبۡیَضُ مِنَ ٱلۡخَیۡطِ ٱلۡأَسۡوَدِ مِنَ ٱلۡفَجۡرِۖ﴾ [البقره: ۱۸۷]

پس عبارت آیه،  بر اباحت خوردن و نوشیدن و نزدیکی کردن با همسر در تمام شب‌های روزه تا طلوع صبح صادق،  دلالت دارد و از این آیه به طریق اشاره،  جواز اینکه صبح طلوع کند در حالی که فرد جنب باشد،  دانسته می‌شود،  چراکه اباحت نزدیکی کردن با همسر تا صبح صادق،  مستلزم این است که صبح صادق بر انسان طلوع کند،  در حالی که او جنب است.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …