اسلام؛ دین فطرت
فطرت در لغت به معنای خِلقت و آفریدن است.[۱] ابن منظور wمیگوید: «وفَطَرَ اللهُ الخلقَ یفطرهم؛ یعنی الله متعال مخلوقات را آفرید و به وجود آورد. فطرت به معنای شروعنمودن و اختراع است».[۲] همچنین میآورد: «فطرت یعنی اینکه الله تعالی مخلوقات را به گونهای آفرید که نسبت به او شناخت دارند، وقد فَطره یَفطُرُه فَطراً؛ یعنی وی را آفرید».[۳]
این معنای لغوی واژۀ «فطرت» بود.
امّا در اصطلاح: بنا بر قول راجح، فطرت همان اسلام است، چنانکه شیخ الإسلام ابن تیمیّه و شاگردش ابن القیّم رحمهما الله بر این باور بودند.[۴]
از این رو، فطرت یکی از بزرگترین عوامل دینداری است و ادلّۀ شرعی بیانگر این مطلب هستند که ذات انسان بر اقرار به خالق و عبادت برای او آفریده شده است.
ابن قیّم میگوید: «از عکرمه، مجاهد، حسن، ابراهیم، ضحّاک و قتاده دربارۀ آیۀ: ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾ [الروم: ۳۰]؛ «فطرت الهی است که [الله] مردم را بر آن آفریده است، دگرگونی در آفرینش الله نیست.» نقل شده که گفتند مراد از ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ﴾، دین اسلام است و در توضیح ﴿لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾ میگفتند که یعنی دین الهی غیر قابل تغییر است».[۵]
بنابراین هر مخلوقی بر ایمان به خالقش آفریده شده و بر اینکه الله متعال پروردگار هر چیز و آفریدگارش است، بدون اینکه قبلاً در این باره فکر کرده یا آموزش دیده باشد، و تنها کسی از مقتضای این فطرت برمیگردد که مانعی بر دلش خطور کند.[۶]
[۱]– لسان العرب، ابن منظور، ج ۵، ص ۵۶٫
[۲]– همان.
[۳]– همان.
[۴]– شفاء العلیل، ابن قیّم، صص ۵۷۲-۵۷۵؛ درء تعارض العقل والنّقل، شیخ الإسلام ابن تیمیّه، ج ۸، ص ۳۷۱٫
[۵]– شفاء العلیل، صص ۵۷۲-۵۷۳؛ درء تعارض العقل والنّقل، ج ۸، ص ۳۷۶٫
[۶]– نک: رسائل فی العقیده، شیخ محمّد بن عثیمین، ص ۱۱؛ دراسات فی الأدیان الیهودیّه والنّصرانیّه، سعود الخلف، ص ۲۷٫