برادر جوانم! به خودت بنگر، و اعمالت را بررسی کن و سپس خود قاضی باش و بر نفس خود قضاوت کن که از کدام یک از این دو گروهی؟
آیا از جوانان هدایت یافته و مؤمن هستی؟ کسانی که به خدا و روز قیامت و ملائکه و کتابهای آسمانی و پیامبران ایمان دارند؛ ایمانی که آنها را به انجام اعمال نیک هدایت کند و از منکرات باز دارد؟.
آیا از جوانانی هستی که تنها خدا را میپرستند و برای او شریکی نمیگیرند؟
آیا از جوانانی هستی که تابع دستور پیامبر صلی الله علیه و سلم در گفتار و کردار هستند؟
آیا از جوانانی هستی که نماز را بر پا میدارند و زکات مال خود را میپردازند و روزه ماه رمضان را می گیرند، و حج بیت الله الحرام را به بهترین نحو انجام میدهند؟
آیا از جوانانی هستی که پایبند نصیحت اند و خیر خواه اوامر الهی و سنت رسول و همه تن مسلمان اند؟
آیا از جوانانی هستی که مردم را با حکمت و پند حکیمانه به سوی خدا دعوت میدهند .
آیا از جوانانی هستی که امر به معروف و نهی از منکر میکنند و صادقانه حرف میزنند و حق را قبول میکنند؟
آیا از جوانانی هستی که دارای اخلاق نیک و نفس کریم و قلوب پاک اند؟
اگر از این گروه هستی، همانا این گروه افتخار امت، و رمز حیات و سنبل زندگی خوشبخت اند، آنان از خداوند امیدوارند که کجی و فساد مسلمین بوسیلهی آنها اصلاح شود و راه سالکین بوسیلهی آنها بازگشایی و منور گردد و سنت پیامبران بوسیلهی آنان زنده شود. اگر از این گروه هستی بشارت باد به تو پیروزی و کامیابی در دنیا و آخرت.
اما گروه دوم جوانان: جوانانی که عقیدهی انحرافی دارند و راه و روش آنان ناصحیح و غرورشان آنها را نابود کرده و شهوات بر آنها غالب شده است.
جوانانی که، سرکش اند و حق را نمیپذیرند و دامان خود را از باطل بیرون نمیکشند.
جوانانی که، به ضایع شدن حقوق الهی و بندگان او پروایی ندارند.
جوانانی که توازن فکری و قدرت تصمیم گیری را ندارند.
جوانانی که، نه راه مسجد را میدانند و نه روزه و نه زکات دادن و نه راه حج را، مگر بنا بر حسب عادت و رسم چیزی انجام میدهند.
جوانانی که، نصیحت قبول نمیکنند و بر حق متقاعد نمیشوند و رأی بجز رأی خود نمیشناسند و جوانانی که بر اخلاق بد و خوی نامتعارف خود ثابت اند و آن را خوب میپندارند. آنان در واقع بدترین اعمال را انجام می دهند و همت و سعی خود را در تلاطم زندگی طوفانی گم کرده اند، بد انجام میدهند و گمان میکنند که کار آنها نیک است.
دوست گرامیِ! اگر از این گروه هستی یا بعضی از صفات این جوانان را داری قسم به خدا که در راه خطرناکی قدم گذاشتهای و بیم آن میرود چون بمیری از گروه جهنمیها قرار گیری.
اسباب انحراف و گمراهی جوانان
۱- اوقات فراغت (بیکاری): زهر کشندهای است که فکر و عقل و نیروی جسمانی را نابود میکند و علاج این معضل این است که جوانان در تلاش کاری باشند، مطالعه، نوشتن، تجارت و هر کاری که مناسب با شخصیت آنها باشد و اوقات فراغت آنها را پر کند.
۲- استفاده نکردن از تجربهی بزرگان: علاج این مشکل پر کردن خلاء و فرجه مابین قشر جوان و مردان سالخورده است، وهمه باور کنند که پیران و جوانان پیکرهی یک اجتماع هستند اگر عضوی از آن فاسد شود به همه اعضاء سرایت میکند.
۳- ارتباط با گروه منحرفین و دوستی با آنها: علاج این است که که جوانان افرادی را برای دوستی انتخاب کنند که متدین و صالح و عاقل باشند.
۴- خواندن کتابها و مجلات فاسد: که جوان را نسبت به دین و عقیدهاش دچار تردید و شک میکند و علاج آن این است که از خواندن چنین کتابهایی پرهیز کند و به مطالعه کتابهای دینی روی آورد.
۵- بدگمانی به دین اسلام: جوانان چنین فکر میکنند که اسلام مانع آزادی بوده، و به تهجر و عقبگرایی دعوت میدهد و مانع بین اجتماع و پیشرفت است این طرز فکر نتیجهی عدم آگاهی و جهالت نسبت به دین اسلام است.
علاج آن این است که جوان حقیقت اسلام را فرا گیرد و مزایا و محاسن آن را بشناسد.
گرفته شده از کتاب: جوان و جوانی
مترجم: محمد جمالزهی
تهیه وترتیب: حجت الله جسیمی