از دلایل رواج خرافات (۱)

یکی از دلایل رواج خرافات و اینکه مردم به سختی زیر بار حقایق نمی‌روند این است که: صنعت چاپ در حدود نیم قرن است که در ایران فراگیر شده و چاپ کتب تاریخی از این هم کم‌تر و چاپ کتب تخصصی کمتر و مطالعه مردم از همه این موارد کم‌تر! خوب، نتیجه معلوم است ۱۴۰۰ سال است که علم در انحصار افرادی خاص بوده که فراغت و توانایی مالی به آنها اجازه خرید و یا مطالعه کتب خطی را می‌داده و این افراد نیز مطابق سلایق، عقاید و تعصبات خود آنرا خورد مردم می‌داده‌اند ولی اکنون نوبت آن است که ما خودمان بفهمیم نه اینکه دیگران به جای ما بفهمند. و یا اینکه مانند میت، مطالبی را به ما تلقین کنند.

هنگام گفتن عقایدم، نکته‌ای را در خوارج حزب اللهی دیدم که واقعاً نمی‌دانم بگویم خنده‌دار بود. تاسف آور بود. مسخره بود. زشت بود. واقعاً از یافتن کلمه عاجز شده‌ام و آن نکته این بود که هر گاه در برابر دلایل و سخنان من هیچ راه فرار و توجیه و تاویل و تفسیری نداشتند حالتی شبیه عصبانیت به خود گرفته و به افکار خود برای یافتن پاسخ فشار آورده سپس چشم عقلشان را بسته و هنگامیکه هیچ راهی برای فرار از افکار منحط خود پیدا نمی‌کردند مانند کبک سرشان را به زیر برف فرو کرده و یا قهر می‌کردند و می‌رفتند و یا در دلشان به منی که تنها نیتم، نجات آنان از جهل و خرافه بود ناسزا می‌گفتند یا به خود افتخار می‌کردند که: عجب ثبات عقیده‌ای داریم. هر چند همین ثبات عقیده‌ها بود که پدر ابوجهل و ابن ملجم را در آورد. مثلاً من از یکی از این افراد پرسیدم: مگر سلمان فارسی و عمار یاسر در زمان عمر، حاکم کوفه و مدائن نبوده‌اند. گفت: بله، من گفتم چطور سلمان و عمار یاسر حاضر شده‌اند عمله ظلم شوند‌؟ و آنگاه آن دوست عزیز همین حالاتی که گفتم را به خودش گرفت. عرق کرد. به فکر فرو رفت. حالت تدافعی گرفت خشمگین شد و در نهایت قهر کرد و رفت[۱]. (و پس از چند روز به من تلفن زد و گفت: آنها با اجازه حضرت علی این سمتها را قبول کردند!!!).

[۱]– البته بنده خدا فراموش کرده بود که در چنین مواردی، براحتی می‌توان از کلمات: مصلحت، تقیه، توریه، مماشات و… استفاده کرد. چماق‌هایی که همیشه بر سر حقیقت برافراشته بوده است.

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …