منشأ بدبختی‌ها، دردها و انحرافات (۱)

نمی‌دانم ما ایرانی‌ها، چرا وقتی با کسی بد می‌شویم چشم را بر همه نقاط مثبت و کارهایی که او کرده می‌بندیم و می‌خواهیم او را به لجن بکشیم و تصویری از او ارائه کنیم، یکپارچه سیاه و بد. عزیزانم، بد مطلق و یا خوب مطلق، وجود ندارد. این چیزها مربوط به شخصیت داستانهای قدیمی و قصه‌های شاه پریان و فیلم‌های هالیوودی است. همانطور که تمام پدیده‌های جهان (دولتها، مکاتب ایدئولوژی‌ها، فرهنگها و…) هم نقاط مثبت دارند و هم نقاط ضعف. انسان‌ها نیز اینگونه‌اند. مطمئن باش هیچکس نمی‌خواهد در تاریخ، نام بدی از خود به یادگار بگذارد. این فقط چشم احساس است که از نگاه خود، همه چیز را قشنگ یا همه چیز را زشت می‌بیند.

دنیایی به رنگ خاکستری: نظریه مجموعه‌های فازی، نظریه‌ای است برای اقدام در شرایط عدم اطمینان. این نظریه قادر است بسیاری از مفاهیم متغیرها و سیستم‌هایی را که نا دقیق و مبهم هستند (که در عالم واقعی در غالب موارد چنین است) صورت بندی ریاضی کند. و زمینه را برای استدلال، ‌استنتاج، کنترل و تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان فراهم آورد در واقع، مجموعه‌های فازی تعمیمی از مجموعه‌های کلاسیک و یا معمولی هستند. چرا که در ریاضیات کلاسیک فرض بر این است که مرزها و محدوده‌ها به طور دقیق تعریف شده‌اند بطوریکه هر پدیده‌ای یا درست است یا نادرست یا سیاه است و یا سفید ((آدم به یاد حرف جرج بوش می‌افتد که گفت: هر کس با ما نیست با تروریستهاست یا کارمندان مذهب که اگر نکته مثبتی از عمر گفتی تو را سنی و دشمن علی می‌دانند… نهایت آی کیو)) در حالی که پدیده‌های دنیای واقعی تنها سیاه و سفید نیستند بلکه خاکستری و همواره فازی هستند و سیاه و سفید بودن، تنها دو حالت خاص مرزی از پدیده‌هاست[۱] (که فقط قابل درک توسط آی کیوهای بالاست!!!) در رابطه با بحث ما: بد مطلق و خوب مطلق، فقط مال قصه‌ها و فیلم‌های است.

[۱]– نقل از ص ۱۰ روزنامه جام جم شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۳ سال پنجم شماره ۱۲۲۵ پونه شیرازی، جملات داخل پرانتز از اینجانب است.

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …