سرگین (فضلات) حیوانی که گوشتش خوردنی نیست :
از عبدالله روایت است که گفت : (أراد النبی صلی الله علیه وسلم أن یتبرز، فقال » ائتنی بثلاثه أحجار، فوجدت له حجرین وروثه حمار، فأمسک الحجرین وطرح الروثه وقال : هی رجس)[۱۲].
«پیامبر صلی الله علیه وسلم خواست برای قضای حاجت دور شود فرمود : سه سنگ برایم بیاور، من هم دو سنگ و سرگین الاغی را پیدا کردم و برایش بردم، پیامبر دو سنگ را برداشت و سرگین را دور انداخت و فرمود این نجس است».
خون حَیضْ:
از اسماء دختر ابوبکر روایت است : (جاءت امرأه إلی النبی صلی الله علیه وسلم فقالت : إحدنا یصیب ثوبها من دم الحیض کیف تصنع؟ فقال : تحته ثم تقرصه بالماء ثم تنضحه، ثم تصلی فیه)[۱۳].
«زنی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : اگر لباس یکی از ما به خون حیضآلوده شد، چکار بایدبکند؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : آن را از لباسش بزدایدو سپس با نوک انگشتان و آب آن را بشوید و سپس بر روی آن، آب بریزد و در آن نماز بخواند».
(۱۲). جه ۲۵۳]، خز (۷۰/۳۹/۱) و غیر عبدالله حدیث را بدون لفظ الاغ (حمار) روایت کردهاند، رواه : خ (۱۵۶/۲۵۶/۱)، نس (۳۹/۱)، ت (۱۷/۱۳/۱)، جه (۳۱۴/۱۱۴/۱).
[۱۳] متفق علیه : م (۲۹۱/۲۴۰/۱)، و اللفظ له، خ (۳۰۷/۴۱۰/۱).