- د/ دلیری ـ مشهد
در ضرب المثلهای زیبای زبان شیرین فارسی آمده است: یارو را به ده راه نمیدادند سراغ خانه کدخدا را میگرفت!..
واز فرمودههای گهربار رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) است: “اذا لم تستح فاصنع ما شئت” ـ گر بی حیایی! همان کن که دلت میخواهد…
برای تصمیم نابهنگام سفر رئیس جمهور به پاکستان در این برهه از زمان نه در قواعد منطق و نه در حاشیههای کتابهای حوزه و نه در پاورقیهای میراث حکیمان دیار فارس تبریر موجهی یافتم.
نمیدانم آنرا به غرور سر مست بچه موش صحرایی نسبت دهم که از بخت قضا راهش به مزرعهای خورد و چنان بلعید و شکم بالا زد که در دهانه سوراخ خود گیر کرد و نه او را راهی برای بازگشت بود و نه راهی برای رفت!
و یا به حرکت شیداوار بچههای خیابانی که یکباره به سرشان میزند سیزده را بدر روند که نحس است و چهارده بدر آیند که روزهای نوروز به گهنگی گرائیده و آب به آسیاب بازگشته!..
هر چه بود و نبود جناب عالی مآب؛ رئیس جمهور کشورمان وازلینی براق بر چهره مالیده، عمامه اتوکشیده خود بر سر مبارک چرخی داده ، فیلش هوای پاکستان کرد.
بنده خدا فکر میکند پاکستان خانه خاله است! و یا حیات خلوتی که با حریم مبارک در تنهایی کپ شپی کند و کامی شیرین.
هرگز گمان نمیبرد به ششمین کشور پر جمعیت جهان، و نزد هفتمین قدرت نظامی دنیا میرود.
آقایان پاکستان را از عینک چهار جیره خوار کاسه لیس خود که در آنجا پروردهاند، میبینند!
گمان بردهاند با تربیت گروهکهای تروریستی چون؛ تحریک نفاذ فقه جعفری، وحدت مسلمین، سپاه محمد، مختار فورس، حزب الله و غیره… مهار این کشور دویست ملیونی را بدست گرفتهاند. و هرگز غرورشان اجازه نمیدهد دریابند که لقمه از دهانشان خیلی بزرگتر است.
فکر میکنند با اتفاقیهها و معاهدات پیاپی با هندوستان، کشور همسایه؛ پاکستان را بین سندان و چکش قرار دادهاند و حال دیگر توان نفس کشیدن را از آن ربودهاند.
فرق بین سیاستمدار و احمق را وقتی درمییابی که بدانی چون تنش بین ایران و عربستان سعودی در یمن شدت گرفت، پاکستانیها با بالاترین رتبه وفد کشوری ( رئیس جمهور و سپه سالار ارتش) برای میانجیگری و پایان دادن بحران و نجات منطقه از ویرانیهای بیشتر به عربستان سفر کرد، و از آنجا به تهران آمد. بر خلاف استقبال شاهانهای که از این وفد در عربستان شد، در ایران به شدت مورد اهانت قرار گرفتند! و با تصرفاتی که تنها در شأن آخوندهای بیدرایت و یا راهزنان سر گردنه است از این وفد کشور همسایه که در پی نجات ایران از این منجلاب بود، استقبال شد.
قبل از سفر آقا عالیجناب “عقل کل” به پاکستان، جاسوس بالا رتبه هندی “کلبوشن یادیو” که با گذرنامه ایرانی و نام جعلی “حسین مبارک”، و با همکاری قیلق قدس سپاه پاسداران وارد بلوچستان پاکستان و مشغول فتنه افروزی و شعله زدن آتش تجزیه طلبی در این منطقه بود، دستگیر شده بود.
“آقا” هم با یک خروار کارت رشوه؛ گاز مجانی، برق صلواتی، نفت خیراتی به پاکستان تشریف بردند.
اما به حق… بنازم اخلاق و فرهنگ پاکستانیها را!..
نزد پاکستانیها عالیجناب روحانی و حتی خامنهای فاقد مصداقیت وارزش هستند. ملت و دولت پاکستان آخوندهای حاکم بر ایران را موذیانی میدانند که کشورشان را به آشوب کشیدهاند.
تاریخ نوین پاکستان نوپا بخوبی میداند که همگام با انقلاب آقای خمینی در ایران در سال ۱۳۵۷ ش آشوب مذهبی در این کشور توسط آخوندهای قم مدیریت میشود، و شیعه و سنی که تا آن تاریخ برادر وار میزیستند به یکباره دشمن شده سایه همدیگر را با تیر میزنند! و پروندههای جنایتهای ایران در این کشور نه بر ملت و نه بر مسئولین به هیچ وجه پوشیده نیست. با این وضع از آقای رئیس جمهور استقبال شاهانهای صورت گرفت که در هیچ جای دنیا نظیر آنرا نمیتوان سراغ یافت.
سیاستمداران کشور این استقبال را به پاس احترام ملت ایران و کشور همسایه انجام دادند، نه به احترام اشخاص فتنه جو…
نه او را به مسافرخانه سه ستاره بردند، ونه در خیابان پیاده کردند، و نه دوربینهای خبرنگاران همراه را چاپیدند و نه حافظههای دوربینها را دزدیدند، ونه هیئت همراه را یک شبانهروز گرسنه رها کردند، خلاصه هیچ یک از تصرفاتی که با آنها در تهران شده بود را به رخ رئیس جمهور ایران نکشیدند. آنها در حقیقت میزبان کشور همسایه ایران بودند نه آخوند روحانی!
اما دوصد درزن حیف که هر کس را ظرفیت درک و فهم نیست!..
چه خوش گفتا شاعر حکمت دیار عرب “متنبی”:
إذا أنت أکرمت الکریم ملکته… و أن أنت أکرمت اللئیم تمردا
اگر به انسان با شخصیت احترام گذاری او را بدست میآوری… واگر خسیس و بیشخصیتی را احترام گذاشتی سرکش شده سوارت میشود!
آخوند بیظرفیت با حماقت معهود حاکم بر نظام، به همان صورتی که دختران هرزه صیغه را در بازار عرضه میکنند در خانه همسایه شروع کرد به عرض اندام خود!
پاکستان را نیاز به گاز ایران نیست. سیاستمداران قطری اهمیت پاکستان را به عنوان برادر بزرگتر درک کرده گاز مجانی را در هزار احترام کادو پیچیده تقدیم داشتهاند. نفت کشور را نیز عربستان سعودی به پاس برادری سالهاست که تأمین نموده است. اتفاقیه برق پاکستان و ازبکستان نیز امضاء شده در حال بارگیری است.
پروژه پاکستان و چین و بندرگاه گوادر کل کشور و بخصوص ایالت بلوچستان را به یک قدرت اقتصادی در جهان، رشد میدهد.
آقای روحانی دست از پا درازتر به کشور باز میگردد تا جیرهخواران داغتر از آش در پی بازگشت نافرجام او پارک بازی کودکان در شهر شلوغ لاهور را منفجر کنند و با یک فاجعه خونین، مثلا از دولتمردان پاکستان انتقام گیرند!
در عین حال سعی کنند وحدت نیروهای اسلامی که در پی تشیع جنازه “ممتاز قادری” شکل گرفته بود را توسط نوکران جیرهخوار خود بر هم زنند..ـ قادری کسی است که در دفاع از مقام مقدس رسول الله (صلی الله علیه وسلم) استاندار پنجاب را به قتل رسانده بود، و ملت او را به عنوان قهرمان ناموس رسالت معرفی کردند.
گویا آقایان هنور فکر میکنند با سنگ پرانی و هارت و پورت و به تصویر کشیدن بازوهای ورم زده خود میتوانند دیگران را بترسانند. البته اینبار راه به بیراهه بردهاند چرا که پاکستان نه عراق است و نه سوریه و نه حتی یمن..