۲- آیاتی که بر این امر دلالت میکنند که معرفت خداوند متعال بنابر شیوۀ انبیاء علیه السلام- است نه براساس نظر و استدلال، بسیار زیادند که میتوان به آیات ذیل اشاره نمود:
أ- ﴿وَکَذَٰلِکَ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا کُنتَ تَدۡرِی مَا ٱلۡکِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِیمَٰنُ وَلَٰکِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِی بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَاۚ﴾([۱]) «همانگونه که به پیغمبران پیشین وحی کردهایم، به تو نیز به فرمان خود جان را وحی کردهایم (که قرآن نام دارد و مایۀ حیات دلها است. پیش از وحی) تو که نمیدانستی کتاب چیست و ایمان کدام، ولیکن ما قرآن را نور عظیمی نمودهایم که در پرتو آن هرکس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میبخشیم.»
ب- ﴿قُلۡ إِن ضَلَلۡتُ فَإِنَّمَآ أَضِلُّ عَلَىٰ نَفۡسِیۖ وَإِنِ ٱهۡتَدَیۡتُ فَبِمَا یُوحِیٓ إِلَیَّ رَبِّیٓۚ﴾([۲]) «(به مشرکان بتپرست) بگو: اگر من (با ترک بتها و دوری از آئین شما) گمراه شده باشم، به زیان خود گمراه شدهام (و کیفر آن را میبینم) و اگر راهیاب بوده باشم، در پرتو چیزهائی است که پروردگارم به من وحی میفرماید.»
ج- ﴿وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا١۵﴾([۳]) «و ما (هیچ شخص و قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر این که پیغمبری (برای آنان مبعوث و) روان سازیم.»
این آیات و غیره دلالت بر این میکنند که معرفت خداوند متعال بر شیوۀ پیامبران علیه السلام- است و خداوند متعال هیچکس را قبل از بعثتِ انبیاء عذاب نمیدهد پس اگر عقل برای شناخت- همانگونه که معتزله معتقدند- مستقل بود پس واجب میشد که خداوند متعال هر رویگردان از طاعت خداوند را قبل از بعثت انبیاء علیه السلام عذاب دهد و آیۀ سهگانه فوق برخلاف آن دلالت میکند. البته آیاتی که معتزله و اشاعره برای وجوب نظر بدان استناد میکنند، اصلاً ربطی به وجوب نظر و استدلال در اصول دین ندارد بلکه آنان فراخوانی هستند برای کسانیکه قدرت و توانائی آن را دارند زیراخداوند تکلیف ما لایطاق نمیکند، خداوند تعالی میفرماید: ﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ﴾([۴]) «خداوند به هیچکس جز به اندازۀ توانائیش تکلیف نمیکند.»
و نیز همانطور که بیان شد، جمهور مسلمین بر نکو بودن نظر و استدلال و راهی برای شناخت بهتر و عمیق اصول دین و خداوند اتفاقنظر دارند و این آیات رهنمودی استحبابی برای نظر و استدلال در اصول دین و جهان هستی هستند.