ادعای وجود تناقض در داستان لوط علیه السلام

⚡️شبهه ای که در یکی از سایت ها مطرح شده است مبنی بر وجود تناقض در قرآن ، به نسبت داستان لوط علیه السلام.

شبهه از این قرار است که آیا این تناقض نیست که در سوره حجر، آمده که ملائکه «قبل از آمدن مردم» و مجادله آنها با او، خودشان را برای پیامبر لوط آشکار کردند که آنها ملائکه هستند نه انسان، و بعد از آن مردم آمدند. در حالی که در سوره هود بر عکس این آمده، یعنی «بعد از اینکه مردم آمدند»، لوط علیه السلام فهمید که آنها ملائکه هستند نه انسان.

 

متن آیات چنین است:

در سوره هود آمده:

( ۷۷ )   وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَٰذَا یَوْمٌ عَصِیبٌ

( ۷۸ )   وَجَاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ وَمِن قَبْلُ کَانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ ۚ قَالَ یَا قَوْمِ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی ۖ أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ

( ۷۹ )   قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ

( ۸۰ )   قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّهً أَوْ آوِی إِلَىٰ رُکْنٍ شَدِیدٍ

( ۸۱ )   قَالُوا یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوا إِلَیْکَ ۖ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَکَ ۖ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ ۚ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ ۚ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ

ترجمه:

( ۷۷ )   و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از (آمدن) آنان نگران ودلتنگ شد ، و گفت :«این روز بسیار سختی است » .

( ۷۸ )   و قوم او شتابان به سوی اوآمدند ، و پیش از این کارهای زشت مرتکب می شدند ، (لوط) گفت : «ای قوم من ! اینها دختران من هستند ، (با آنها ازدواج کنید) آنان برای شما پاکیزه ترند، و از خدا بترسید و مرا در(مورد) مهمانانم رسوا نکنید ، در میان شما یک مرد عاقلی وجود ندارد ؟! ».

( ۷۹ )   گفتند : « به راستی تو می دانی که ما به دختران تو نیازی نداریم ، و تو خوب می دانی که ما چه می خواهیم».

( ۸۰ )   (لوط) گفت:«کاش در برابر شما قدرتی داشتم ، ویا به تکیه گاه محکمی پناه می بردم ».

( ۸۱ )   (فرشتگان ) گفتند : « ای لوط ! ما فرستادگان ، پروردگار تو هستیم ، (آنها ) هرگز به تو نخواهند رسید ، پس در پاسی از شب گذشته خانواه ات را (از این شهر ) ببر ، و هیچ یک از شما روی بر نگرداند جز همسرت ، که به او خواهد رسید آنچه که به آنها رسد ، بی گمان وعده گاه شان (وقت) صبح است ، آیا صبح نزدیک نیست ؟!».

 

و در سوره حجر داستان به این شکر تعریف شده است:

( ۶۱ )   فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ

( ۶۲ )   قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ

( ۶۳ )   قَالُوا بَلْ جِئْنَاکَ بِمَا کَانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ

( ۶۴ )   وَأَتَیْنَاکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

( ۶۵ )   فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ

( ۶۶ )   وَقَضَیْنَا إِلَیْهِ ذَٰلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَٰؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِینَ

( ۶۷ )   وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِینَهِ یَسْتَبْشِرُونَ

( ۶۸ )   قَالَ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ ضَیْفِی فَلَا تَفْضَحُونِ

( ۶۹ )   وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ

ترجمه:

( ۶۱ )   پس هنگامی که که فرستادگان (خدا) نزد خاندان لوط آمدند .

( ۶۲ )   (لوط) گفت:«همانا شما گروهی نا شناس هستید»

( ۶۳ )   (فرشتگان) گفتند :« بلکه ، ما (همان) چیزی را برای تو آورده ایم که آنها در آن تردید داشتند .

( ۶۴ )   و ما حق را برای تو آورده ایم ، و ما قطعاً راستگویانیم .

( ۶۵ )   پس پاسی از شب گذشته خانواده ات با خود بردار، (و از این جا) ببر ، و (خودت) به دنبال آنها برو ، و کسی از شما پشت سرش ننگرد ، و به آن جایی که فرمان یافته اید بروید.

( ۶۶ )   و ما این امر را به او(= لوط) وحی کردیم که همانا صبحگاهان همه ی آنها ریشه کن خواهند شد.

( ۶۷ )   و اهل شهر شادی کنان (به طرف خانه ی لوط) آمدند.

( ۶۸ )   (لوط) گفت:« به راستی اینها میهمانان من هستند ، پس مرا رسوا (و شرمنده) نکنید ،

( ۶۹ )   و از خدا بترسید و مرا خوار نسازید».

پاسخ:

تعارضی در داستان بین دو سوره وجود ندارد.

در سوره هود خداوند می‌فرماید: «وَجَاءَهُ قَوْمُهُ» (هود:۶۷) و در سوره حجر می‌فرماید: «وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِینَهِ» (حجر:۶۷) .

از این دو عبارت چنین فهمیده می‌شود که دو مجموعه از مردم به سوی لوط علیه السلام آمده اند.
۱- قوم او: اینان نزدیک ترین مردم از عشیره و عائله اش و سریعترین مردم در باخبر شدن از آمدن مهمان برای لوط علیه السلام بودند
۲- اهالی شهر: اینها همه ی مردمی هستند که در شهر زندگی می‌کنند و تنها شامل نزدیکان لوط علیه السلام نمی‌شود

 

و با جمع بین دو سوره، فهمیده می‌شود که ترتیب وقایع داستان به این صورت بوه است:

۱- آمدن ملائکه.

۲- آمدن قوم لوط.

۳- خبر دادن ملائکه به عذاب و نجات یافتن لوط و پیروانش.

۴- آمدن اهالی شهر

۵- وقوع عذاب.

به این شکل، تعارض و تناقضی از روایت داستان، در بین متن دو سورۀ هود و حجر وجود نخواهد داشت؛ بلکه تعارض و تناقض تنها در عقل ملحدین باقی می ماند.

 

نویسنده: مجاهد دین.

 

مقاله پیشنهادی

نزول عیسی بن مریم علیهما السلام

بعد از خارج شدن دجال و به فساد پرداختن در زمین، الله، عیسی بن مریم …