عده ای نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم رفته و گفتند: ای پیامبر خدا! می خواهیم همراه شما برای غزوه ی تبوک بیرون بیاییم ولی توشه و اسلحه ای نداریم. پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم نیز چیزی نداشت تا به آنان کمک نماید، بنابراین فرمود تا برگردند. این عده نیز با غم و اندوه و در حالی که از اینکه برای جهاد در راه خدا توانایی نداشتند، می گریستند بازگشتند. خداوند عزوجل در حق آنان آیات قرآنی را نازل نمود برای آنکه تا روز قیامت آن را بخوانند: {لیس على الضعفاء و لا على المرضى و لا على الذین لا یجدون ما ینفقون حرج إذا ما نصحوا لله و رسوله ما على المحسنین من سبیل و الله غفور رحیم. و لا على الذین إذا ما أتوک لتحملهم قلت لا أجد ما أحملکم علیه تولوا و أعینهم تفیض من الدمع حزنًا ألا یجدوا ما ینفقون.} [توبه: ۹۱-۹۲]
یعنی: “بر ناتوانان و بر بیماران و بر کسانى که چیزى نمىیابند [تا در راه جهاد ] خرج کنند در صورتى که براى خدا و پیامبرش خیرخواهى نمایند هیچ گناهى نیست [و نیز] بر نیکوکاران ایرادى نیست و خدا آمرزنده مهربان است. و [نیز] گناهى نیست بر کسانى که چون پیش تو آمدند تا سوارشان کنى [و] گفتى چیزى پیدا نمىکنم تا بر آن سوارتان کنم برگشتند و در اثر اندوه از چشمانشان اشک فرو مىریخت که [چرا] چیزى نمىیابند تا [در راه جهاد] خرج کنند.”
وقتی رسول خدا صلی الله علیه و سلم عازم جنگ شد به یارانش فرمود: : (إن أقوامًا بالمدینه خلفنا ما سلکنا شِعْبًا و لا وادیا إلا و هم معنا فیه (یعنی یأخذون من الأجر مثلنا)، حبسهم (منعهم) العذر) [صحیح بخاری] معنی حدیث: ” همانا، در مدینه کسانی را ترک نمودیم که هیچ راه کوهستانی و هیچ وادی را طی نکردیم مگر اینکه آنان با ما بودند(یعنی به اندازه ی ما پاداش می گیرند) و جز عذر، آنها را چیزی از همراهی با ما باز نداشت.”