به هر حال آنچه شما خواندید و مشاهده کردید سخن رئیس حوزه علمیه و مرجع کل شیعه در عصر حاضر بود، و فتوای رئیس حوزه با شیخ الطائفه چنان که ملاحظه کردید تفاوت بسیار زیادی دارند!! پس حقیقت کجاست؟! و نزد چه کسی مىتوان حق را یافت؟! و مذهب و فتوای کدام یک برآمده از قول معصوم، یا امام جعفر صادق است، آنها هر دو شیعه اثناعشری هستند و پیرو فقه جعفری میباشند… و چنان که به ما گفتهاند که مذهب شیعه در همه چیز بر اساس گفتههای امام جعفر صادق علیه السلام بنا شده است.
آیا امام صادق علیه السلام تا این حد سخنان ضد و نقیضی مىگفته است؟! یا اینکه به اقتضای منطق باید قول او رد مسئله یکی باشد، به خصوص اگر عصمت او را در نظر بگیریم. پس کدام یک از دو قول، قول اوست؟
و همچنین باید مدنظر داشت که هر قولی عبارت است از مجموعهای از اقوال و ترجیحات متناقض!!.
و تردیدی نیست که صدها سال مردم به فتوای شیخ طوسی و فقهای دیگری امثال او عمل کردهاند، و آنها خمس اموالشان به فقیه یا سیدی ندادهاند، و اینگونه از جهان رفتهاند! آیا کسانی که در دوران ما زندگی میکنند و خمس نمیدهند و سپس میمیرند همانند آنها گناهی بر گردنشان نیست؟!.
اگر گناهکار نیستند پس چرا دیگران خود را به دادن خمس ملزم میدانند؟! و یا اینکه آنان که به فتوای طوسی و امثال او عمل کردهاند معاف هستند، و دیگران گناهکارند، با اینکه هر دو گروه یک کار را که ندادن خمس است انجام دادهاند؟! یا اینکه هر دو گروه گناهکارند و مجازات میشوند؟ اگر چنین است گروه اول چه گناهی کردهاند؟! آیا طوسی بر حق بوده و خوئی بر باطل است؟ یا بر عکس است؟ یا هر دو برحق هستند؟ یا هر دو اشتباه کردهاند؟
پاسخ ما را بدهید خداوند به شما اجر دهد!![۱].
اما تحمیل چنین مالیاتی به مردم در ابتدای امر کاری ساده نبود و مردم به راحتی آن را قبول نمىکردند، بنابراین فقها در زمانهای گذشته حیران بودند که چگونه راه حلی شرعی درست کنند و خود را از نظریه اول خلاص کنند که میگوید تصرف در خمس فقط حق امام است و بر اساس این نظریه فقهای بزرگ مذهب مانند شیخ طوسی و مفید فتوا میدادند که در زمان غیبت خمس معاف است و یا باید دفن شود و یا به فرد مورد اعتمادی سپرده شود و اینگونه دست به دست شود تا آن که مهدی ظهور مىکند… بنابراین فقها برای رهایی از این نظر اقوال و فتواهای مختلف و متضادی دادهاند که بیانگر این حیرت آنهاست، اما به تدریج این نظریه تغییر میکرد و متحول میشد و گام به گام آنها پیش رفتند تا اینکه بعد از قرنها تغییر و تحوّل به صورتی درآمده که امروزه ما میبینیم!.
[۱]– این نظر از کجا آمد؟
تنها علتی که سبب شد تا فکر دادن خمس درآمدها به فقها به وجود بیاید بلند پروازیهای فقها برای رسیدن به اهدافی بود که رسیدن به آن از راههای مشروع مانند کسب شخصی و اموال زکات و صدقات و هدایا و اوقاف و امثال آن ممکن نیست بنابراین برای تأمین این نیازهای مادی فقها باید منبع درآمدی که مبالغ هنگفت و فراوانی را نصیب آنها میکرد دست و پا میکردند و همچنین برای آن که این منبع درآمد همیشگی باشد و ادامه داشته باشد باید به آن رنگی دینی و شرعی میدادند، از این رو تفسیر غنیمت به درآمدهای مردم و واجب قرار دادن خمس در آن بهترین وسیلهای بود که فقهای مىتوانستند با آن فقر و ناتوانی مالی را که زندگی آنها و طلاب علوم دینی را آشفته کرده بود رفع کنند: شیعه و تصحیح ص ۶۳ دکتر موسی موسوی.