یکی از دعوتگران سنّت با یکی از علمایان (مجازاً به اسم دکتر) از مقلدان مذهب امام مالک برخورد کرده و با هم روبرو میشوند، او را در حالی میبیند که نماز میخواندولی دو دستش را در حال قیام رها کرده است سلفی از او سوال میکند چرا در نماز دستانت را رها کردی؟ مقلد جواب میدهد: من از مذهب مالکی تقلید میکنم و به اسبال (دست انداختن یا رها کردن) فتوا داده است سلفی به او میگوید: ولی آنچه که ازامام مذهب تو روایت شده آن است که او – رحمه الله – دست راستش را بر روی دست چپش در نماز قرار میداد، این گفته در کتاب او بنام الموطا ذکر شده است.
مقلد میگوید: ولی علماء متأخر از مالکیها بر خلاف این را میگویند سلفی به او میگوید: آیا رای و نظر متأخرین مالکی مذهب از حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و از رأی و نظرخود امام مالک – رحمه الله – صحیح تر و ارجع تر است؟ مقلد میگوید: چه بسا آنان یعنی علماء و متأخرین بر چیزی اطلاع داشته باشند که من اطلاع ندارم.
سلفی به او میگوید: آن چیزی که آنان بر او اطلاع داشتهاند چه چیزی است که آن را بر حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و قول خود امام مالک برتری دادهاند؟ مقلد میگوید: نمیدانم، سلفی به او میگوید: آیا تو حدیث صحیح رسول اکرم صلی الله علیه وسلم که تو او را میشناسی علاوه بر او عمل ائمه مجتهدین را ترک میکنی به خاطر چیزی که تو گمان میکنی که علماء متأخر بر آن اطلاع داشتهاند ولی تو نمیدانی که آیا آن حدیث است یا قول است؟اگر هم حدیث باشد تو چطور نمیدانی که آن حدیث صحیح است یا غیر صحیح و اگر هم صحیح باشد تو چطور میدانی که هدف از آن حدیث چیست آیا حدیث قبل از خود را نسخ میکند یا نه؟. آیا این کار مسلمانانی است که از رسول الله صلی الله علیه وسلمتبعیّت میکند، همان کسی که الله- تبارک و تعالی- روش و طریقه او را بیان کرده و میفرماید:
﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِیلِیٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِی﴾ [یوسف: ۱۰۸]. «بگو: این راه من است که من (مردمان را) باآگاهی و بینش به سوی خدا میخوانم و پیروان من هم» (چنین باشند)….] مقلد ساکت میماند، ولی باز بر تقلید خود ادامه میدهد، حالا اگر به این کار اکتفا کند و مردم را علیه تو تحریک نکند و آشوب بپا نکندو جاهلان را براذیّت و آزار سلفیها تحریک نکند.