باز در همین کتاب از قول امام رضا -علیه السلام- مأثور است که به ابراهیم بن أبی محمود فرمود:
«أن مخالفینا وضعوا أخباراً فی فضائلنا وجعلوها علی ثلاثه أقسام، أحدها الغلوّ وثانیها التقصیر فی أمرنا وثالثها التصریح بمثالب أعدائنا»[۱] …
یعنی: «مخالفان ما أخباری را در فضائل ما ساختهاند و آنها را بر سه بخش کردهاند، یکی احادیث غلوآمیز. دوّم احادیثی که ضمن آنها در حقّ ما کوتاهی شده است. سوّم احادیثی که در آنها به عیوب دشمنان ما تصریح کردهاند …».
در رجال کشّی از قول یونس بن عبدالرحمن آمده است که گفت:
«وافیت العراق فوجدت بها قطعه من أصحاب أبی جعفر -علیه السلام- متوافرین فسمعت منهم وأخذت کتبهم فعرضتها بعد علی أبی الحسن الرضا -علیه السلام- فأنکر منها أحادیث کثیره أن یکون من أحادیث أبی عبد الله -علیه السلام-»[۲]…
یعنی: «به عراق آمدم و در آنجا گروهی از یاران ابو جعفر باقر -علیه السلام- و نیز یاران بسیاری از ابوعبدالله صادق -علیه السلام- را یافتم و از ایشان احادیثی شنیدم و رسائل آنها را گرفت و سپس آن رسائل را به ابوالحسن رضا -علیه السلام- نشان دادم و وی بسیاری از آن احادیث را انکار کرد که از ابو عبدالله صادق -علیه السلام- باشد …».
اینگونه احادیث، بدانچه آوردیم محدود نیست و نظایر دیگری نیز دارد که ما باز گفتن همه آنها را در اینجا لازم نمیبینیم امّا این نکته را خاطر نشان میسازیم که بنابر اخبار امامیه، احادیث ساختگی تنها به برخی از ائمه -علیه السلام- نسبت داده نشده بلکه از قول عموم ایشان دروغهایی ساختهاند چنانکه امام صادق -علیه السلام- بر طبق روایت کشّی فرمود:
«إنا أهل بیت صادقون لانخلو من کذاب یکذب علینا فیسقط صدقنا بکذبه علینا عند الناس. کان رسول الله -صلى الله علیه وسلم- أصدق البریه لهجه وکان مسیلمه یکذب علیه، وکان أمیر المؤمنین -علیه السلام- أصدق من برأ الله من بعد رسول الله -صلى الله علیه وسلم- وکان الذی یکذب علیه من الکذب عبدالله بن سبأ – لعنه الله – وکان أبو عبد الله الحسین بن علی -علیهما السلام- قد ابتلی بالمختار. ثم ذکر أبو عبد الله -علیه السلام- الحارث الشامی وبنان فقال کانا یکذبان علی علی بن الحسین -علیهما السلام-، ثم ذکر المغیره بن سعید وبزیعاً والسری وأبا الخطاب ومعمراً وبشار الأشعری وحمزه الیزیدی وصائد النهدی فقال: لعنهم الله»[۳]…
یعنی: «ما خاندانی راستگوییم ولی از شرّ دروغگویی که بر ما دروغ بندد بر کنار نماندیم و راستگویی ما با دروغهایی که به ما میبندند نزد مردم از درجه اعتبار ساقط میشود. رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- راستگوترین مردم بود ولی مسیلمه بر او دروغ میبست، همچنین امیر المؤمنین علی -علیه السلام- پس از پیامبر -صلى الله علیه وسلم- راستگوترین آفریدهای بود که خدا خلق کرده ولی عبدالله بن سبأ – که خدا از رحمت خود دورش کند- بر او دروغ میبست، و نیز امام حسین بن علی -علیهما السلام- به مختار مبتلا شد، سپس امام صادق -علیه السلام- از حارث شامی و بنان یاد کرد و گفت که این دو تن بر امام علی بن الحسین -علیهما السلام- دروغ میبستند آنگاه از مغیره بن سعید و بزیع و سری و ابو الخطاب (محمد بن مقلاص) و عمر و بشار أشعری و حمزه یزیدی[۴] و صائدنهدی نام برد (که بر او و پدرش امام باقر دروغ میبستند) و گفت خدا همه آنها را لعنت کند»…
و همچنین ابو عمر و کشّی از امام علی بن موسی الرضا -علیه السلام- آورده که فرمود:
«کان بنان یکذب علی علی بن الحسین -علیهما السلام- فأذاقه الله حر الحدید، وکان مغیره بن سعید یکذب علی أبی جعفر -علیه السلام- فأذاقه الله حر الحدید، وکان محمد بن بشیر یکذب علی أبی الحسن موسی -علیه السلام- فأذاقه الله حر الحدی، وکان أبو الخطاب یکذب علی أبی عبدالله -علیه السلام- فأذاقه الله حر الحدید و الذی یکذب علی محمد بن فرات.[۵]
یعنی: «بنان بر علی بن الحسین -علیهما السلام- دروغ میبست و خداوند گرمای آهن را به او چشانید (حکومت وقت، سرش را از تن با شمشیر جدا کرد). و مغیره بن سعید بر ابو جعفر باقر -علیه السلام- دروغ میبست و خداوند گرمای آهن را به او چشانید. و محمّد بن بشیر بر ابوالحسن موسی بن جعفر -علیه السلام- دروغ میبست او نیز گرفتار همان عقوبت شد. و ابو الخطّاب بر ابو عبدالله صادق -علیه السلام- دروغ میبست خداوند به او نیز گرمای آهن را چشانید و کسی که بر من دروغ میبندد محمّد بن فرات است».
چنانکه پیش از این گفتیم اینگونه روایات – که در کتب امامیه فراوانند- اگر صحیح باشند بنابر دلالت همین روایات ثابت میشود که احادیث ساختگی در میان روایات امامیه وجود دارند. و اگر خود این آثار، ناصحیح و مجعول باشند باز هم ثابت میشود که احادیث جعلی در بین أخبار موجودند چنانکه خود این احادیث ساختگی در میان آنها دیده میشوند!
[۱]– عیون أخبار الرضا، ص ۱۶۹٫
[۲]– رجال الکشّی، ص ۱۹۵، چاپ کربلاء.
[۳]– رجال الکشی، ص ۲۵۷-۲۵۸، چاپ کربلاء.
[۴]– در جامع الرواه اثر اردبیلی، نام این شخص «حمزه بربری» ضبط شده است (المجلّد الثانی، ص ۲۵۳).
[۵]– رجال الکشّی، ص ۲۵۹، چاپ کربلاء.