پیش از آنکه در باره متن و مضمون احادیث ساختگی سخن بگوییم و نیز از سند احادیث مزبور و انگیزههای جعل آنها بحثی به میان آوریم بهتر است ثابت کنیم که اساساًس در میان احادیث امامیه، روایات قابل نقد و مجعول وجود دارد و سپس به بحث و تحقیق در باره مباحث مذکور پردازیم.
برای اثبات این موضوع، راه روشن و منطقی آنست که از خود احادیث کمک بگیریم و آثاری را بگواهی آوریم که از جعل حدیث خبر میدهند. از دو صورت خارج نیست، یا این آثار از صحّت و اصالت برخوردارند و نادرست و ساختگی نیستند در اینصورت باید بپذیریم که بنا به مفاد همین آثار، احادیث جعلی در میان اخبار وجود دارد. و یا خود این آثار، ناصحیح و ساختگیاند. در اینصورت باز هم ثابت میشود که در میان احادیث، آثار دروغین وجود دارد زیرا خود همین اخبار از جمله احادیثی به شمار میروند که در کتب و جوامع حدیث آمدهاند. اینک به اخباری که از رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- و ائمه -علیم السلام- در کتب شیعه آمده است و بر جعل حدیث گواهی میدهند نظر میافکنیم:
در کتاب أصول کافی (باب اختلاف الحدیث) از امیرمؤمنان علی -علیه السلام- روایت شده که فرمود:
«قد کذب علی رسول الله -صلى الله علیه وسلم- علی عهده حتی قام خطیباً فقال: أیها الناس قد کثرت علی الکذبه، فمن کذب علی متعمداً فلیتبوأ مقعده من النار. ثم کذب علیه من بعده»[۱]!
یعنی: «در روزگار پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم- بر او دروغ بستند تا آنجا که برخاست که سخنرانی کرد و فرمود: ای مردم! کسانی که بر من دروغ میبندند فراوان شدهاند پس هر کسی عمداً بر من دروغ بندد برای خود جایگاهی از آتش گیرد. سپس، باز هم بر پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم- بعد از او دروغ بستند»!.
در کتاب رجال کشی[۲] از قول امام صادق -علیه السلام- آمده که در پاسخ فیض بن مختار در باره «علّت» اختلاف شیعیان» فرمود:
«…. إنی أحدث أحدهم بالحدیث فلا یخرج من عندی حتی یتأوله علی غیر تأویله وذلک أنهم لا یطلبون بحدیثنا وبحبنا ما عند الله وإنما یطلبون به الدنیا وکل یحب أن یدعی رأسا»[۳]…
یعنی: «… من برای یکی از ایشان حدیثی میگویم و او از نزد من بیرون نمیرود تا آنکه حدیث مزبور را به غیر معنای حقیقی آن، تأویل میکند. زیرا که آنها از حدیث ما و از محبّت ما (خاندان پیامبر -علیه السلام-) خشنودی خدا را نمیجویند بلکه از این راه دنیا را میطلبند و هر کدام دوست دارد که نام رئیس بر او نهاده شود».!…
و نیز کشّی در رجالش از امام صادق -علیه السلام- آورده است که فرمود:
«لا تقبلوا علینا حدیثاً إلا ما وافق القرآن والسنه أو تجدون معه شاهداً من أحادیثنا المتقدمه، فإن المغیره بن سعید -لعنه الله- دس فی کتب أصحاب أبی أحادیث لم یحدث بها أبی! فاتقوا الله ولا تقبلوا علینا ما خالف قول ربنا تعالی وسنه نبینا محمد -صلى الله علیه وسلم- فإنا إذا حدثنا قلنا: قال الله عز وجل وقال رسول الله -صلى الله علیه وسلم-».[۴]
یعنی: «هیچ سخنی را – که به ما نسبت میدهند – نپذیرند مگر گفتاری را که با قرآن و سنّت موافق باشد یا اینکه شاهدی از احادیث (صحیح) گذشته ما در موافقت با سخن مزبور پیدا کنید زیرا مغیره بن سعید – که خدا او را از رحمتش دور کند – در کتابهای یاران پدرم (امام باقر -علیه السلام-) احادیثی را با حیله گری وارد کرده که پدرم آنها را نگفته است. بنابراین از خدا بترسید و گفتاری را که از طرف ما بر خلاف گفته خدای بزرگ و سنّت پیامبر ما (محمّد -صلى الله علیه وسلم-) گزارش کردهاند نپذیرید زیرا که ما چون به سخن پردازیم از قول خدای عزّوجل و از قول رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- سخن میگوییم».
همچنین در کتاب عیون أخبار الرضا تألیف محمّد بن علی بن بابویه قمّی (شیخ صدوق) آمده که امام علی بن موسی الرضا -علیه السلام- به حسین بن خالد فرمود:
«یابن خالد إنما وضع الأخبار عنا فی التشبیه والجبر الغلاه»[۵]…
یعنی: «ای پسر خالد، غالیان از قول ما، اخباری را در باره تشبیه (خدا به خلق) و عقیده به جبر جعل کردهاند …!».
[۱]– الأصول من الکافی، چاپ تهران، الجزء الأول، ص ۶۲ مقایسه شود با نهجالبلاغه، چاپ بیروت، خطبه ۲۱۰٫
[۲]– نام اصلی این کتاب چنانکه از «معالم العلماء» اثر ابن شهر آشوب استفاده میرود: «معرفه الناقلین عن الأئمه الصادقین» بوده است سپس شیخ ابو جعفر طوسی کتاب نامبرده را تلخیص کرده و «اختیار معرفه الرجال» بر آن نام نهاده است و کتابی که امروز در دست داریم همان ملخّص شیخ طوسی است.
[۳]– رجال الکشّی، ۱۲۴، چاپ کربلاء.
[۴]– رجال الکشّی، ص ۱۹۵، چاپ کربلاء.
[۵]– عیون أخبار الرضا، چاپ سنگی، ص ۸۲٫