همانطور که به نظر میرسد این دیدگاه مستندات خود را نصوص مقدس شرعیای میداند که رخصت را تجویز میکنند و در اصل شریعت هم مخالفتی بر اتخاذ این رخصتها مشاهده نمیگردد هر چند به قصد دست یافتن و انتخاب آنها در بین دیگر اقوال باشد. و ادعای اجماع بر حرام بودن و تفسیق تتبّع رخص ادعایی نادرست است؛ زیرا اولاً اندیشمندان همچون امام احمد در این زمینه مخالفت کردهاند([۱]) و ثانیاً متتبّع رخص در صورتی که بر مبنای شریعت سعی در دست یافتن و عمل کردن به آسانترین را دشته باشد خارج از شریعت عمل نکرده است و نیز اتخاذ و تحمیل اقوال سنگین نیز آفات خاصی دارد که غیر قابل انکار میباشد.
دیدگاه سوّم: برخی از فقها همچون ابن تیمیه حرانی، عطار از فقهای شافعیه، عبدالعلى محمّدبن نظامالدین و برخی از فقهای معاصر و … با شرایط و ضوابطی تتبّع رخص را جایز میدانند([۲]) و مقصد اصلی این شرایط دفع تتبّع رخصهایی است که بر مبنای اقوال شاذ و بدون مبنای شرعی و بر اساس هوای درون میباشند. این افراد راه میانهای را رفتهاند که نه مانند قائلین مطلقاً آن را پذیرفتهاند و نه مانند مانعین مطلقاً آن را رد کردهاند.
أنصاری میگوید: باید اتباع رخص به خاطر سرگرمی و وقت گذرانی و لهو و لعب نباشد. ([۳]) و ابن تیمیه دو حالت را بیان میکند: حالت اول: در آغاز چیزی را واجب یا حرام بداند؛ سپس – از طریق تتبّع رخص – معتقد شود که همان چیز، غیر واجب و یا حرام نیست. مثل کسی که طالب شفعۀ همسایه است، معتقد باشد که شفعه، حق اوست. اما وقتی حق شفعه از او خواسته شود؛ معتقد شود که، حق شفعه ثابت نیست. مانند این امور ممکن است؛ کسی بر حسب هوای نفس زمانی آن را واجب یا حرام بداند وزمانی آن را غیر واجب و حلال بداند. این نوع تتبّع رخص مذموم است و مرتکب آن، از عدالت خارج میشود. امام احمد و دیگران هم آن را جایز ندانستهاند.
دوم: تتبّع رخص، از طریق انتقال از قول فقیهی، به قول فقیهی دیگری، باشد و این در حالی است که برای متتبّع، برتری و رجحان قولی بر قول دیگر مشخص شود. این شناخت یا با ادلۀ مفصل صورت میگیرد. که یا ادله را میشناسد و آن را میفهمد و یا به این صورت است که یکی از دو مجتهد را به مسئله آگاهتر و عالمتر میبیند و اورا با تقویتر میداند. پس قول اولی را ترک میکند و قول دومی را انتخاب میکند. این نوع تتبّع جایز است؛ بلکه واجب است. امام احمد هم آن را جایز دانستهاند. ([۴])
([۱]) نک: زرکشی، البحر المحیط، ۴/۵۹۶٫
([۲]) نک: ابن تیمیه، مجموع الفتوی، ۲۵/ ۲۲۰و۲۲۱؛ أنصاری، فواتح الرحموت، ۴/۳۰۴، عطار، حاشیه العطار على شرح جلال المحلی، ۶/۴۶-۴۸٫