احکام و مسائل تتبّع رخص(۵)

در جواب این استدلال­ها باید گفت شکی در این وجود ندارد که انتخاب آراء و نظرات فقها بدون هیچ دلیلی و از روی هواهای درونی هیچ تأییدی از شریعت ندارد و این عملکرد مذموم و حرام است و شخص را فاسق می­کند؛ زیرا هوای درون را بر شریعت ترجیح داده است ولی انتخاب نظرات آسان که مبتنی بر دلالیل شریعت باشند و بر مبنای رخصت‌های شریعت صادر شده باشند نه تنها اصلاً مذموم نیستند بلکه با منطق شریعت کاملاً هم­نوایی و هم­خوانی دارند. و مهم آن است که انتخاب دیدگاه‌های فقها بر مبنای شریعت باشد. و باید توجه داشت مسائل اختلافی اجماع بر آن‌ها صورت نگرفته تا انتخاب آرای آسان مخالف آن‌ها خرق و مخالفت با اجماع محسوب شود و از طرف دیگر انتخاب آرای آسان بر مبنای اصول استنباط و منطق شریعت نه تنها دین را کم­ارزش و بی­ارزش نمی­کند بلکه منهجی در راستای شریعت می­باشد که شریعت ناب مهر تأیید بر آن زده است و این بر هیچ صاحب خردی پوشیده نیست.

دیدگاه دوّم: کسانی همچون قرافی از اصحاب مالکی و اکثر شافعی‌ها و نظر راجح در مذهب حنفیه، استفاده از رخصت‌های مذاهب را جایز می‌دانند؛ زیرا معتقدند که در شریعت اسلام، هیچ‌گونه ممنوعیتی دربارۀ آن وارد نشده است. و اساس و شالودۀ اسلام بر مبنای آسانی و راحتی می­باشد؛ زیرا: ([۱])

خداوند متعال می­فرمایند:

  • ﴿یُرِیدُ ٱللَّهُ بِکُمُ ٱلۡیُسۡرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ ٱلۡعُسۡرَ﴾([۲]) «خداوند آسایش شما را می‌خواهد و خواهان زحمت شما نیست.»
  • ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖۚ﴾([۳]) «و در دین کارهای دشوار و سنگین را بر دوش شما نگذاشته است.»

 و پیامبر  صلی الله علیه و سلم می‌فرماید:

  • «مَا خُیِّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم بَیْنَ أَمْرَیْنِ أَحَدُهُمَا أَیْسَرُ مِنَ الآخَرِ إِلاَّ اخْتَارَ أَیْسَرَهُمَا مَا لَمْ یَکُنْ إِثْمًا فَإِنْ کَانَ إِثْمًا کَانَ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنْهُ»([۴]) «پیغمبر  صلی الله علیه و سلم هیچگاه بین دو امر مخیَّر نشدند جز اینکه آسان­ترین آن دو را انتخاب می­فرمود البته اگر گناه نبود؛ اما اگر گناه می­بود، از همۀ مردم بیشتر از آن فاصله می­گرفتند.»
  • «بعثت بالحنیفه السمحه…»([۵]) «من با (دینی) صحیح و آسان­گیر فرستاده شده‌ام.»
  • « یسروا ولا تعسّروا »([۶]) «آسان­گیر باشید و سخت­گیری نکنید.»

و بر این مبنا و اساس شخص مقلّد می­تواند در مسائل آسان­ترین آن‌ها را انتخاب کند و آن ­را ملاک عمل خود قرار دهد. عزبن عبدالسلام رحمه الله گفته ­است: عامی می­تواند از رخص مذاهب استفاده کند. انکار این مطلب، جهل منکِرش را می­رساند؛ زیرا اخذ به رخص در دین مطلوب و پسندیده ­است و دین خدا آسان می­باشد. و در دین کارهای دشوار و سنگین را بر دوش شما نگذاشته ­است. ([۷]) ابن همام رحمه الله از فقهای برجستۀ حنفیه ابراز می­دارد: اغلب، امثال این شرط­ها، الزاماتی جهت باز داشتن مردم از تتبّع رخص مذاهب می­باشد وگرنه، عامی می­تواند در هر مسئله­ای قول مجتهدی را برگزیند که ساده­تر و آسان­تر است؛ ومن نمی­دانم که چه دلیل شرعی و عقلی، از این کار ممانعت می­کند؟! این که انسان، از میان اقوال مجتهدین – که اجازۀ اجتهاد دارند- از قولی که، برای او آسان­تر و ساده­تر است؛ پیروی کند؛ دلیلی مشاهده نمی­کنم که شرع آن را نکوهیده ­باشد. در حالی که پیامبر  صلی الله علیه و سلم هر چیزی که، در آن تخفیفی برای أمتش بود، دوست می­داشت. واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصواب. ([۸])

 

 

([۱]) ابن همام، شرح فتح القدیر، ۷/۲۵۸؛ ابن أمیر الحاج، التقریر، ۶/۲۷۷؛ هیتمی، تحفه المحتاج، ۴/۴۵۳؛ زرکشی، البحر المحیط، ۴/۵۹۶٫

([۲]) بقره/۱۸۵٫

([۳]) حج/۷۸٫ و نک: نساء/۲۸ و مائده/۶٫

([۴]) (صحیح): بخاری (ش۳۵۶۰و۶۱۲۶و۶۷۸۶) / مسلم (ش۶۱۹۰-۶۱۹۴) / ابوداود (ش۴۷۸۷) / ترمذی (ش۳۷۹۹) از طریق (عروه بن الزبیر وعطاء بن یسار) روایت کرده­اند: «عن عائشه رضی الله عنها انها قالت ما خیر رسول الله  صلی الله علیه و سلم بین أمرین إلا أخذ أیسرهما ما لم یکن إثما فإن کان إثما کان أبعد الناس منه وما انتقم رسول الله  صلی الله علیه و سلم لنفسه إلا أن تنتهک حرمه الله فینتقم لله بها».

([۵]) (صحیح): این روایت از طریق عائشه وجابر بن عبدالله وابوامامه وحبیب بن ابی ثابت از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت شده است:

اما طریق ابوامامه  رضی الله عنه: طریق اول: المعجم الکبیر (ج۸ص۱۷۰) / رویانی، المسند (ش۱۲۷۹) از طریق (دحیم الدمشقی وهشام بن عمار وداود بن رشید) روایت کرده­اند: «ثنا الولید بن مسلم ثنا عفیر بن معدان نا سلیم بن عامر عن أبی أمامه رضی الله عنه…». اما این اسناد «واهی» است چرا که عفیر بن معدان الحضرمى: امام احمد بن حنبل گفته است: «ضعیفٌ منکرُ الحدیث» وامام یحیی بن معین گفته است: «لیس بثقه؛لا شیء» وامام ابوحاتم رازی گفته است: «یکثر الروایه عن سلیم بن عامر عن أبی أمامه عن النبی  صلی الله علیه و سلم ما لاأصل له لایشتغل بروایته.» وامام نسایی گفته است: «لیس بثقه ولایکتب حدیثه» وامام ابوداود گفته است: «شیخ صالح ضعیف الحدیث» وامام ابن عدی گفته است: «عامه روایاته غیر محفوظه» وامام دحیم گفته است: «لیس بشیء؛ ضعیف» [ذهبی، میزان الاعتدال (ج۳ص۸۳) / مزی، تهذیب الکمال (ج۲۰ص۱۷۶)]

طریق دوم: احمد (ش۲۲۲۹۱) و من طریقه ابن عساکر، الاربعون فی الجهاد (ص۷۷) / المعجم الکبیر (ج۸ص۲۱۶) / خطیب بغدادی، الفقیه والمتفقه (ش۱۲۱۴) / المعجم الکبیر (ج۸ص۲۲۲) از طریق (عثمان بن أبی العاتکه و معان بن رفاعه) روایت کرده است: «ثنا معان بن رفاعه أخبرنی علی بن یزید عن القاسم عن أبی أمامه قال…». اما این اسناد «واهی» است چرا که ابو عبدالملک علی بن یزید بن ابی هلال: امامان بخاری وابونعیم می­گویند «منکر الحدیث» امام ابوحاتم می‌گوید «ضعیف الحدیث حدیثه منکرٌ» و امام احمد حنبل «کانّه ضعّفه» و امامان نسایی ودارقطنی وازدی وبرقانی وابن حزم می­گویند «متروک» و امام نسایی در روایتی دیگر می­گوید «لیس بثقه» امام ابو احمد حاکم می­گوید «ذاهبُ الحدیث» امام ابوسعد بن یونس «فیه نظر» امامان ترمذی و یحیی بن معین و ابن حجر می‌گویند «ضعیف» و امام ابوزرعه می‌گوید: «لیس بقوی» و امام ساجی می‌گوید «متفقٌ علی ضعفه» امام ابن ابی شیبه می‌گوید «واهی الحدیث، کثیر المنکرات» و امام ساجی می‌گوید: «اتفق أهل العلم على ضعفه» و امام ابن حبان در مورد عبید الله بن زحر الضمرى می‌گوید: «یروی الموضوعات عن الأثبات، فإذا روى عن علی بن یزید بن ابی هلال أتى بالطامات، و إذا اجتمع فى إسناد خبرٍ: عبید الله بن زحر وعلی بن یزید والقاسم أبو عبد الرحمن لم یکن متن ذلک الخبر إلا مما عملته أیدیهم! (قال ابن حجر): ولیس فی الثلاثه من اتهم إلا علی بن یزید، وأما الآخران فهما فی الأصل صدوقان و إن کانا یخطئان» [ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل (ج۶ص۲۰۸) / عقیلی، الضعفاء الکبیر (ج۳ص۲۵۴) / ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۷ص۳۹۶و۱۳) و تقریب التهذیب (ش۴۸۱۷) / ابن حزم، المحلی (ج۹ص۵۸)].

اما طریق جابر بن عبدالله  رضی الله عنهما: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۷ص۲۰۹) روایت کرده است: «أخبرنی محمد بن احمد بن محمد بن حسنون النرسی أخبرنا علی بن عمر الحربی حدثنا أبو القاسم جعفر بن أحمد بن علی بن السکین بن ماهان العطار فی درب هشام حدثنا الحسن بن یزید الجصاص حدثنا مسلم بن عبد ربه حدثنا سفیان عن أبی محمد یعنی سفیان بن عیینه ولکن لم یسمه عن أبی الزبیر عن جابر عن النبی صلى الله علیه و سلم قال بعثت بالحنیفیه السمحه أو السهله ومن خالف سنتی فلیس منی». اما این اسناد «ضعیف» است چرا که مسلم بن عبد ربه الطالقانی: امام ازدی گفته است: «ضعیفٌ» وامام ذهبی گفته است: «لا ادری من ذا» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۶ص۳۰)].

اما طریق حبیب بن ابی ثابت: ابن سعد، الطبقات الکبری (ج۱ص۱۹۲) روایت کرده است: «أخبرنا محمد بن عبید الطنافسی أخبرنا برد الحریری عن حبیب بن أبی ثابت قال: قال رسول الله،  صلی الله علیه و سلم: بعثت بالحنیفیه السمحه» اما حبیب بن ابی ثابت تابعی است لذا اسنادش «مرسل» است.

اما طریق عائشهل: احمد (ش۲۴۸۵۵و۲۵۹۶۲) روایت کرده است: «حدثنا سلیمان بن داود قال حدثنا عبد الرحمن عن أبیه (عبدالله بن ذکوان) قال قال لی عروه إن عائشه قالت قال رسول الله  صلی الله علیه و سلم: یومئذ لتعلم یهود أن فی دیننا فسحه إنی أرسلت بحنیفیه سمحه.» رجالش «رجال صحیح» می­باشد به جز سلیمان بن داود الهاشمی که «ثقه» ومترجم درتهذیب می­باشد.

باید اشاره کنیم که عبد الرحمن بن أبى الزناد «ثقه» بوده اما وقتی به بغداد رفت، تغییر کرد لذا امام ابن حجر هم گفته است: «صدوقٌ تغیر حفظه لما قدم بغداد و کان فقیهاً» لذا پس از ورود به بغداد، احادیثش «حسن» می­باشد اما کسی که از وی روایت کرده، سلیمان بن داود الهاشمی است؛ وامام علی بن المدینی گفته است: «قد نظرت فیما روى عنه سلیمان بن داود الهاشمی فرأیتها مقاربهً» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۶ص۱۷۰) و تقریب التهذیب (ش۳۸۶۱)] لذا این اسناد «صحیح» می­باشد.

([۶]) (صحیح): بخاری (ش۶۹و۶۱۲۵) / مسلم (ش۴۶۲۵و۴۶۲۶) از طریق (یحیی بن سعد القطان وآدم و محمد بن جعفر و عبیدالله بن سعید) روایت نموده اند: «حدثنا شعبه قال حدثنی أبو التیاح عن أنس بن مالک عن النبی  صلی الله علیه و سلم قال: یسروا ولاتعسروا وبشروا ولا تنفروا.»

([۷])هیتمی، تحفه المحتاج، ۴/۴۵۳٫

([۸]) ابن همام، شرح فتح القدیر، ۷/۲۵۸٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …