احکام قربانی کردن برای غیر الله(۲)

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١۶٢ لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِکَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١۶٣﴾ [الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳]. «بگو: همانا نماز، قربانی، زندگی و مرگم، از آنِ الله، پروردگار جهانیان است. شریکی ندارد و به توحید امر شده­ام، من نخستین مسلمانِ (امتم) هستم».

 ابن کثیر می‌گوید: «خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمان می‌دهد به مشرکین که غیر از الله را عبادت می‌کنند و حیوانات را برای غیر الله (وحده لاشریک له) ذبح می‌نمایند، خبر بده، چنان که می‌فرماید:

﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَٱنۡحَرۡ٢﴾ [الکوثر: ۲]. «پس برای پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانی کن». یعنی نماز و قربانی را خاص خدا کن، چون مشرکین بت‌ها را می‌پرستند و برای آن ذبح می‌کنند، خداوند به مخالفت با آنها و بیرون آمدن از آنچه آنها در آن هستند و روی آوردن با قصد، نیت، تصمیم و عزم به اخلاص برای خداوند و خاص نمودن طاعت و عبادت برای او فرمان داده است.

مجاهد در مورد: (صلاتی و نسکی) می‌گوید: نسک: یعنی ذبح کردن حیوان در حج و عمره[۱].

 ثوری از سُدی از سعید بن جبیر روایت می‌کند که گفت: (ونسکی) یعنی حیوانی که ذبح می‌کنم[۲].

 و ضحاک نیز همین را گفته است[۳]. و دیگران گفته‌اند:[۴]«(ومحیای و مماتی) یعنی ایمان و عملی صالح که در زندگی انجام می‌دهم و به هنگام مرگ بر آن می‌میرم (لله رب العالمین) خالص و فقط برای خداوند پروردگار جهانیان است. (لا شریک له وبذلک) او شریکی ندارد و من به همین اخلاص و خاص نمودن طاعت و عبادت برای خدا، فرمان یافته‌ام (أمرت وأنا أول المسلمین) و من اولین مسلمان هستم، چون اسلامِ هر پیامبری قبل از اسلام امّت او قرار دارد، چنان که قتاده می‌گوید: (وأنا أول المسلمین) یعنی از این امت اولین مسلمان هستم[۵]».

 ابن کثیر می‌گوید: «و همان طور است که او گفته است، چون همه‌ی پیامبران پیش از او به اسلام دعوت می‌دادند، اسلام یعنی تنها خدا را عبادت کردن که شریکی ندارد و یگانه است، چنان که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِیٓ إِلَیۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ٢۵﴾ [الأنبیاء: ۲۵]. «و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که هیچ معبود برحقی جز من وجود ندارد؛ پس مرا عبادت و پرستش کنید». از نوح؛ خبر می‌دهد که به قومش گفت:

﴿فَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَمَا سَأَلۡتُکُم مِّنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٧٢﴾ [یونس: ۷۲]. «پس اگر رویگردانی نمایید، بدانید که من از شما هیچ مزد و پاداشی نخواسته‌ام و اجر و پاداشم تنها با الله است و من دستور یافته‌ام که از مسلمانان باشم». و آیاتی در این مورد ذکر کرده است[۶].

می‌گویم: در آیه دلایل متعددی هست که ذبح کردن حیوان برای غیر از خداوند شرک است، همان طور که اگر کسی تأمل کند این مسأله واضح است، در این آیه عبادت توضیح داده شده و گفته شده که توحید با شرک مخالف و متضاد است.

می‌گوید: (و می‌فرماید: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَٱنۡحَرۡ٢﴾ [الکوثر: ۲].  «پس برای پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانی کن».

شیخ الاسلام می‌گوید: خداوند به پیامبر فرمان داد که این دو عبادت را جمع کند و آن دو عبادت عبارتند از: نماز و قربانی که هر دو بر نزدیکی، تواضع، نیازمندی، حسن ظن، قوت یقین و آرام گرفتنِ دل با خدا دلالت می‌نمایند، برعکس حالت متکبران و کسانی که خود را به خداوند نیازمند نمی‌دانند و نیازی ندارند که در نماز آن را از پروردگارشان بخواهند و کسانی که برای خدا از ترس فقر قربانی نمی‌کنند، از این رو این دو عبادت را یکجا و در کنار هم ذکر کرد و فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی﴾ [الأنعام: ۱۶۲].

نُسُک: یعنی حیوانی که برای طلب رضامندی خدا و برای خدا ذبح می‌شود. قربانی کردن بزرگترین چیزی است که انسان با آن خودش را به خدا نزدیک می‌کند و برای این دو، حرف «فاء» را که بر سبب دلالت می‌کند می‌آورد، چون انجام این کارها سبب می‌شوند تا ایشان شکر کوثر را که خداوند به او عطا کرده است ادا نماید، بزرگترین عبادت بدنی نماز است و بزرگترین عبادت مالی قربانی کردن است و آنچه در نماز برای بنده به دست می‌آید در دیگر عبادت‌ها برای او فراهم نمی‌شود، چنان که آنانی که دلهای زنده دارند این را فهمیده‌اند. قربانی وقتی با ایمان، اخلاص، قوت یقین و حسن ظن انجام شود امر عجیبی است. پیامبر صلی الله علیه و سلم زیاد نماز می‌خواند و زیاد قربانی می‌کرد[۷].

و غیر از شیخ الاسلام دیگران گفته‌اند: «پروردگارت را پرستش کن آن که تو را با عطا نمودن عزّت بخشید و تو را شرافت داد و تو را بر خلاف میل قومت که غیر از الله را پرستش می‌نمایند از گزند مردم محافظت نمود (وانحر) و هرگاه برای خدا قربانی کردی  به نام او قربانی کن؛ و با قومت که برای بت‌ها قربانی می‌نمایند مخالفت کن[۸]». آنچه گفته شد در تفسیر(وانحر) صحیح است. اما آنچه حاکم از علی بن ابی طالب  رضی الله عنه روایت کرده که گفت: وقتی این سوره بر پیامبر صلی الله علیه و سلم نازل شد که ﴿إِنَّآ أَعۡطَیۡنَٰکَ ٱلۡکَوۡثَرَ١ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَٱنۡحَرۡ٢﴾ [الکوثر: ۱-۲]. «ما، به تو خیر فراوان عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانی کن».

پیامبر  صلی الله علیه و سلم به جبرئیل؛ گفت: «این قربانی چیست؟ که پروردگارم مرا به آن فرمان داده است؟» جبرئیل گفت: منظور از آن قربانی کردن نیست، بلکه خداوند به تو فرمان می‌دهد که هرگاه برای نماز می‌ایستی وقتی الله اکبر می‌گویی دستهایت را بالا ببری و وقتی به رکوع می‌روی و از رکوع بلند می‌شوی دستهایت را بالا ببری[۹]».

   این حدیث منکر است و در اسناد آن اسرائیل بن حاتم قرار دارد، ابن حبان می‌گوید: «اسرائیل از مقاتل احادیث موضوع و جعلی را روایت می‌کند و از دیگر افراد ثقه روایت های عجیب و مصیبت باری روایت می‌کند، (آنچه عمر بن صبیح به دروغ به مقاتل بن حیان نسبت داده او آن را از مقاتل روایت می‌کند) و مقاتل از اصبغ بن نباته از علی رضی الله عنه روایت می‌کند که وقتی ﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَٱنۡحَرۡ٢﴾ [الکوثر: ۲]. نازل شد …»[۱۰]

مؤلف می‌گوید: (از علی بن ابی طالب) روایت است که گفت پیامبر صلی الله علیه و سلم به من چهار مورد را گفت: (۱) لعنت خدا بر کسی باد که حیوان را برای غیر الله قربانی می‌کند.(۲) و نفرین خدا بر کسی باد که پدر و مادرش را نفرین می‌کند.(۳) و لعنت خدا بر کسی باد که جنایتکاری را پناه می‌دهد.(۴) و لعنت خدا بر کسی باد که علامت‌های زمین را تغییر می‌دهد». [روایت مسلم][۱۱]

این حدیث را مسلم از چند طریق به صورتی که مؤلف بیان کرده روایت نموده است که داستانی دارد[۱۲] و همین طور امام احمد آن را روایت کرده است[۱۳].

علی بن أبی طالب، امام ابوالحسن هاشمی پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و سلم و همسر فاطمه‌‌ی زهرا است، اسم پدرش ابوطالب عبدمناف ابن عبدالمطلب بن هاشم قریشی است. علی  رضی الله عنه از سابقین اولین به اسلام و از اهل بدر و بیعت الرضوان و یکی از ده نفری است که به بهشتی بودن آنها شهادت داده شده است و وی چهارمین خلیفه‌ی راشد است. ایشان مناقب و فضایل زیادی دارد، ایشان در رمضان سال چهلم هجری به دست ابن مجلم اؤ خوارج کشته شد[۱۴].

گفته‌اش: (خداوند لعنت کند) لعنت یعنی دور شدن از رحمت الهی و محل آن. و گفته‌اند لعین و ملعون کسی است که مستحق لعنت گردیده یا مورد لعنت قرار گرفته است و به لعنت دعای بد شده است.

ابوالسعادات می‌گوید: «اصل لعن اگر از سوی خدا باشد به معنای طرد شدن و دور گشتن و اگر از سوی مردم باشد به معنای ناسزا و دعای بد است[۱۵]».

گفته‌اش: (هر کسی برای غیر از خدا قربانی کند) نووی می‌گوید: «منظور این است که به نام غیر از خدا حیوان قربانی کند، مانند کسی که برای بت یا صلیب یا موسی یا عیسی علیه السلام و یا برای کعبه و امثال آن حیوان قربانی می‌کند و همه‌ی اینها حرام هستند و چنین حیوانی حلال نیست، خواه ذبح کننده‌ی آن مسلمان باشد خواه نصرانی یا یهودی باشد؛ امام شافعی به صراحت این را گفته و اصحاب ما بر آن اتفاق دارند و اگر ذبح کننده همراه با قربانی کردن قصد تعظیم و عبادت کسی را داشته باشد که برایش قربانی می‌کند، این کفر است و ذبح کننده اگر قبل از ذبح کردن و قربانی نمودن مسلمان باشد با این کار مرتد می‌شود». “شرح مسلم”[۱۶] و افراد زیادی از شوافع و دیگران سخن او را نقل کرده‌اند.

شیخ الاسلام می‌گوید: «فرموده‌ی الهی که: ﴿وَمَآ أُهِلَّ بِهِۦ لِغَیۡرِ ٱللَّهِۖ﴾ [البقره: ۱۷۳].

ظاهرش یعنی آنچه برای غیر از خدا ذبح شود، مثل اینکه گفته می‌شود این حیوان برای فلان فرد یا چیز ذبح می‌شود.

و اگر چنین منظوری باشد فرق نمی‌کند که با زبان گفته شود یا با زبان گفته نشود. و حرام بودن چنین حیوانی از حرام بودن آنچه برای خوردن گوشت ذبح می‌شود و اسم مسیح و امثال آن بر آن برده می‌شود، آشکارتر است، همان طور که آنچه ما به قصد تقرّب به خداوند قربانی می‌کنیم پاک‌تر و بزرگتر از حیوانی است که برای خوردن گوشتش آن را ذبح می‌کنیم و اسم خدا را بر آن می‌بریم. چون عبادت کردن خداوند با نماز خواندن و قربانی کردن برای او از کمک گرفتن به نام خداوند در آغاز کارها مهم‌تر است، پس همچنین شرک ورزیدن در نماز و غیره بزرگتر و [خطرناک‌تر] است. و قربانی کردن برای غیر از خدا از کمک گرفتن از نام کسی غیر از خدا در آغاز کارها گناه بزرگتری است، پس وقتی آنچه به نام مسیح یا ستاره‌ی زهره قربانی می‌شود حرام است، آنچه به هنگام ذبح آن گفته می‌شود برای مسیح یا ستاره زهره و یا قصد ذبح کننده این باشد، به طریق اولی حرام است.

چون انجام عبادت برای غیر الله از کمک گرفتن از غیر الله کفر بزرگتری است، بنابراین اگر فردی برای غیر الله حیوانی قربانی کند و به او تقرّب بجوید گرچه به هنگام ذبح بسم الله بگوید آن حیوان حرام است، چنان که گروهی از منافقان این امت که گاهی با ذبح و قربانی کردن حیوانات و غیره به ستارگان تقرّب می‌جویند چنین می‌کنند و اینها اگر مرتد باشند ذبیحه‌ی آنها به هیچ حالی درست نیست، ولی برای حلال بودن ذبیحه دو مانع پیش می‌آید. و همچنین آنچه جاهلان در مکه انجام می‌دهند و برای جن‌ها قربانی می‌کنند از همین نوع است، بنابراین از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت است که ایشان از حیواناتی که برای جن‌ها ذبح می‌شوند[۱۷] نهی کرد[۱۸]».

می‌گویم: این حدیث را بیهقی از زهری به صورت مرسل روایت کرده است و در اسناد آن عمر بن هارون قرار دارد که جمهور علما او را ضعیف شمرده‌اند، ولی احمد بن سیار از قتیبه روایت کرده که او وی را ثقه می‌دانست[۱۹].

و ابن حبان در الضعفاء از طریقی دیگر از عبدالله بن أُذینه از ثور بن یزید از زهری از حُمید بن عبدالرحمان از أبی هریره از پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را روایت کرده است. ابن حبان می‌گوید: «و عبدالله از ثور احادیثی روایت می‌کند که از حدیث او نیستند[۲۰]».

 

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– ابن جریر (۸/۱۱۲) ، ابن أبی حاتم (۸۱۸۱) و دیگران. اسناد آن صحیح است. نگا:الدر المنثور (۳/۴۱۰).

[۲]– عبدالرزاق در تفسیرش (۲/۲۲۳) ، ابن جریر (۸/۱۱۲) و عبد بن حُمید و أبو شیخ همان طور که در الدر المنثور (۳/۴۱۰) آمده است. و اسناد آن حسن است اگر اسماعیل همان سدی باشد، چنان که ابن کثیر در تفسیرش (۲/۱۹۹) گفته است و شیخ سلیمان از او نقل می‌کند.(والله أعلم)

[۳]– ابن جریر (۸/۱۱۲) و در سند آن جویبر است که متروک می‌باشد.

[۴]– کشاف زمخشری (۲/۸۰)

[۵]– عبدالرزاق در تفسیرش (۲/۲۲۳)، ابن جریر در تفسیرش (۸/۱۱۲)، ابن أبی حاتم در تفسیرش (۵/۱۴۳۵) و دیگران روایت کرده‌اند و اسناد آن صحیح است.

[۶]– ابن کثیر (۱/۱۹۹)

[۷]– مجموع الفتاوی (۱۶/۵۳۱)

[۸]– الکشاف (۴/۸۱۳)

[۹]– حاکم در المستدرک (۲/۵۳۸ ـ ۵۳۷) ، ابن أبی حاتم در تفسیرش (۱۰/۳۴۷۰) ، ابن حبّان در المجروحین (۱۱/۱۷۷) و بیهقی در السنن الکبری (۲/۷۵) و خطیب در تاریخ بغداد (۱۴/۴۲۲) و غیره این حدیث را روایت کرده‌اند و ابن جوزی می‌گوید: این حدیث موضوع و جعلی است. الموضوعات (۲/۹۸) و شوکانی در الفوائد المجموعه ص (۳۰) می‌گوید؛ موضوع و جعلی است.

[۱۰]– شرح حال اسرائیل را در میزان الاعتدال (۱/۳۴۶) و لسان المیزان (۱/۳۸۵) ملاحظه کنید.

[۱۱]– صحیح مسلم (۱۹۷۸).

[۱۲]-صحیح مسلم (۱۹۷۸) از أبی الطفیل عامر بن واثله روایت می‌کند که نزد علی بن ابی طالب بودم، مردی پیش او آمد و گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم چه چیزی را به صورت راز با تو می‌گفت: می‌گوید: علی خشمگین شد و گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم مخفیانه به من چیزی نمی‌گفت که آن را از مردم پنهان کرده باشد جز اینکه چهار سخن را به من گفت. مرد گفت: آنها چه هستند ای امیرالمؤمنین؟ گفت: ۱- نفرین خدا بر کسی باد که پدرش را نفرین می‌کند.۲- لعنت خدا بر کسی باد که حیوانی را برای غیر الله قربانی می‌کند. ۳- لعنت خدا بر کسی باد که جنایتکاری را پناه می‌دهد.۴- و لعنت خدا بر کسی باد که نشانی زمین را تغییر می‌دهد».

[۱۳]– مسند احمد (۱/۱۰۸) و صحیح ابن حبان (۶۶۰۴) و غیره.

[۱۴]ـ شرح حال نگا: الاصابه (۴/۵۶۴) و تهذیب الکمال (۲۰/۴۷۲).

[۱۵]– النهایه فی غریب الحدیث (۴/۲۵۵).

[۱۶]– شرح مسلم (۱۳/۱۴۱).

[۱۷]– ابوعبید در غریب الحدیث (۲/۲۲۱) و بیهقی در السنن الکبری (۹/۳۱۴) از زهری به صورت مرسل روایت کرده است و در اسناد آن عمر بن هارون قرار دارد که افراد زیادی او را تکذیب کرده‌اند و ابن حبان آن را در المجروحین (۲/۱۹) و ابن جوزی در الموضوعات (۲/۳۰۲) از ابی‌هریره به طریق موصول روایت کرده است و در اسناد آن عبدالله بن أذینه قرار دارد که منکر الحدیث است و حاکم و نقّاش می‌گویند: «او احادیث موضوعی روایت کرده است».

[۱۸]– اقتضاء الصراط المستقیم (۲/۵۶۳ العقل).

[۱۹]– تهذیب الکمال مزی (۲۰/۵۲۰-۵۳۱).

[۲۰]-المجروحین ابن حبان (۲/۱۹) و در ادامه‌اش آمده به هیچ صورت دلیل گرفتن از او جایز نیست. 

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …