چند حدیث در مورد حضرت علی وجود دارد ایا سایتی است که این حادیث در ان ذکر شده است هر سایتی که میرم این حادیث از دیدگاه شیعه میباشد. من به چه منابع ی میتونم رجوع کنم. باتشکر
الحمدلله،
اگر به کتابهای اهل سنت و جماعت در خصوص فضائل صحابه مراجعه نمایید،خواهید دید که برای امام علی ابن ابیطالب و فرزندانش رضی الله عنهم اجمعین احادیثی را در بیان فضائلشان وارد نموده اند.بنابراین بهترین منبع کتب فضائل صحابه است که در اکثر آثار علمای اهل سنت در قسمتی از کتابشان فضائل صحابه را ذکر نموده اند.مثلا در کتاب صحیح البخاری،قسمت “کتاب المناقب”، باب مناقب علی بن أبی طالب القرشی الهاشمی.
در ضمن شما می توانید با رجوع به سایت نوار اسلام (IslamTape.Com) عقیده (Aqeedeh.Com) در مورد فضایل علی و بقیه صحابه مطالب ارزشمندی را دریافت نمایید.مثلا کتاب ” احادیثی در فضایل خلفای راشدین ” نوشته ی احمد بن عباس بن علی .
ولی اگر بخواهیم چند حدیث در مورد فضائل علی رضی الله عنه ذکر کنیم می توان به احادیث زیر اشاره نمود:
– همچنان که می دانید علی بن ابی طالب (رض) بر فضل ایشان کافی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید {لا یحبک الا مومن ولا یبغضک الا منافق} متفق علیه . یعنی: کسیکه تو را دوست داشته باشد مؤمن است وبه جز منافق کسی از تو متنفر نیست .
– بخاری و مسلم هر دو از سهل بن سعد رضی الله عنه روایت کردهاند که: رسول خدا صلی الله علیه وسلم در روز خیبر میگفت: «پرچم اسلام را به کسی مىدهم که خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند، خداوند خیبر را به دست او فتح خواهد کرد. مردم آن شب را با بحث و گفتگو که پرچم به کدام یک از آنها داده مىشود به سر بردند. وقتی که صبح شد پیش پیامبر رفتند و هر یک امیدوار بودند که پرچم به او داده شود. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: علی بن ابی طالب کجاست؟ گفتند: چشمش درد مىکند، دستور داد علی را برایش احضار نمودند، در چشمانش، آب دهان ریخت، بلافاصله بهبود یافت طوریکه گویا هرگز بیمار نبوده است، آنگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم پرچم را به او داد …»
– در صحیح بخاری باب مناقب علی رضی الله عنه آمده است:
۱- قَالَ النَّبِىُّ صلی الله علیه وسلم لِعَلِىٍّ: «أَنْتَ مِنِّى وَأَنَا مِنْکَ». وَقَالَ عُمَرُ تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم وَهْوَ عَنْهُ رَاضٍ. یعنی: «نبی صلی الله علیه وسلم به علی فرمودند: تو از من هستی و من از تو هستم. و عمر گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات کردند در حالیکه از علی بن ابی طالب راضی بودند».
۲- حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَهَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ أَبِى حَازِمٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ رَجُلاً جَاءَ إِلَى سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ فَقَالَ هَذَا فُلاَنٌ – لأَمِیرِ الْمَدِینَهِ – یَدْعُو عَلِیًّا عِنْدَ الْمِنْبَرِ. قَالَ فَیَقُولُ مَاذَا قَالَ یَقُولُ لَهُ أَبُو تُرَابٍ. فَضَحِکَ قَالَ: وَاللَّهِ مَا سَمَّاهُ إِلاَّ النَّبِىُّ صلی الله علیه وسلم ، وَمَا کَانَ لَهُ اسْمٌ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهُ . فَاسْتَطْعَمْتُ الْحَدِیثَ سَهْلاً، وَقُلْتُ یَا أَبَا عَبَّاسٍ کَیْفَ قَالَ دَخَلَ عَلِىٌّ عَلَى فَاطِمَهَ ثُمَّ خَرَجَ فَاضْطَجَعَ فِى الْمَسْجِدِ، فَقَالَ النَّبِىُّ صلی الله علیه وسلم «أَیْنَ ابْنُ عَمِّکِ». قَالَتْ فِى الْمَسْجِدِ. فَخَرَجَ إِلَیْهِ فَوَجَدَ رِدَاءَهُ قَدْ سَقَطَ عَنْ ظَهْرِهِ، وَخَلَصَ التُّرَابُ إِلَى ظَهْرِهِ، فَجَعَلَ یَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ ظَهْرِهِ فَیَقُولُ «اجْلِسْ یَا أَبَا تُرَابٍ». مَرَّتَیْنِ.
یعنی: «از ابی حازم (سلمه بن دینار) روایت شده که گفت: مردی نزد سهل بن سعد (الساعدی) آمد و گفت: امیر مدینه بر علی بر روی منبر اهانت می کند. گفت: چه می گوید؟ گفت: به او می گوید: ابو تراب. پس خندید و گفت: والله این اسم را کسی بر او ننهاده إلا نبی صلی الله علیه وسلم و اسمی نزد علی از این اسم أحب نیست. از سهل خواستم کل حدیث را بگوید و گفتم: یا ابا عباس! این واقعه چگونه بود؟ گفت: علی بر فاطمه داخل شد و بعد خارج گردید و در مسجد اضطجاع کرد. نبی صلی الله علیه وسلم به فاطمه گفت: پسرعمویت کجاست؟ او گفت: در مسجد است. نبی به سمت او خارج شد و او را دید در حالی که ردایش از پشتش افتاده و غبارآلود شده است. نبی تراب را از پشت علی می تکاند و می گفت: بنشین یا ابا تراب! و این را دو مرتبه به او گفت».
۳- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا حُسَیْنٌ عَنْ زَائِدَهَ عَنْ أَبِى حَصِینٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ عُبَیْدَهَ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى ابْنِ عُمَرَ، فَسَأَلَهُ عَنْ عُثْمَانَ، فَذَکَرَ عَنْ مَحَاسِنِ عَمَلِهِ، قَالَ لَعَلَّ ذَاکَ یَسُوؤُکَ. قَالَ نَعَمْ. قَالَ فَأَرْغَمَ اللَّهُ بِأَنْفِکَ. ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ عَلِىٍّ، فَذَکَرَ مَحَاسِنَ عَمَلِهِ قَالَ هُوَ ذَاکَ، بَیْتُهُ أَوْسَطُ بُیُوتِ النَّبِىِّ صلی الله علیه وسلم. ثُمَّ قَالَ لَعَلَّ ذَاکَ یَسُوؤُکَ. قَالَ أَجَلْ. قَالَ فَأَرْغَمَ اللَّهُ بِأَنْفِکَ، انْطَلِقْ فَاجْهَدْ عَلَىَّ جَهْدَکَ.
«از سعد بن عبیده روایت شده که گفت: مردی نزد ابن عمر آمد و از عثمان از او سؤال کرد که ابن عمر محاسن عمل عثمان را ذکر کرد و گفت: شاید این گفته ها تو را بد می آید؟ گفت: بله. ابن عمر گفت: الله بینی تو را بر خاک بمالد. بعد آن مرد از علی سؤال کرد و ابن عمر محاسن عمل او را ذکر کرد و گفت: آن بیت علی است که اوسط و احسن بیوت نسبت به بیت نبی صلی الله علیه وسلم است. ابن عمر گفت: شاید این تو را بد می آید؟ او گفت: بله. ابن عمر گفت: الله بینی تو را به خاک بمالد. برو و جهد خود را انجام بده (که من حق را به تو گفتم)».
آن شخص بغض عثمان و علی رضی الله عنهما را بر دل داشت و لهذا از ذکر مناقب و محاسن آن دو ناراحت می شد که ابن عمر برای او دعای سوء می کند و می گوید که هر آنچه خواهی کن که من حقیقت را به تو گفتم. اشاره به بیت علی رضی الله عنه به این جهت بود که ابن عمر به آن مرد بگوید که اگر علی آنطور که تو فکر می کنی بود جایگاه خانه اش نسبت به بیت نبی صلی الله علیه وسلم چنین نبود.
۴- حَدَّثَنَا عَلِىُّ بْنُ الْجَعْدِ أَخْبَرَنَا شُعْبَهُ عَنْ أَیُّوبَ عَنِ ابْنِ سِیرِینَ عَنْ عَبِیدَهَ عَنْ عَلِىٍّ رضی الله عنه قَالَ اقْضُوا کَمَا کُنْتُمْ تَقْضُونَ، فَإِنِّى أَکْرَهُ الاِخْتِلاَفَ حَتَّى یَکُونَ لِلنَّاسِ جَمَاعَهٌ، أَوْ أَمُوتَ کَمَا مَاتَ أَصْحَابِى. فَکَانَ ابْنُ سِیرِینَ یَرَى أَنَّ عَامَّهَ مَا یُرْوَى عَلَى عَلِىٍّ الْکَذِبُ.
«از علی رضی الله عنه روایت شده که گفت: هر آنچه می خواهید انجام دهید که من از اختلاف کراهت دارم تا مردم بر جماعت باشند یا اینکه مثل اصحابم بمیرم. ابن سیرین (که در این حدیث از راویان است) گوید: عامه از علی دروغ روایت می کنند».
مخاطب این قول علی رضی الله عنه اهل عراق و کسانی هستند که بیع ام الولد یا کنیز بچه دار را حلال می دانستند در حالی که عمر فاروق رضی الله عنه از آن نهی کرده و دستور به عتق آنها داده بود و علی رضی الله عنه به مخاطبین خود می گوید که: رأی من همان رأی عمر فاروق رضی الله عنه است و می خواهم مثل اصحابم که همان خلفای راشدین قبل از او هستند بمیرم. ابن سیرین می گوید که: عامه روایات کذبی از علی رضی الله عنه نقل می کنند و شاید منظور او از روایات کذبی که به علی رضی الله عنه نسبت می دهند روایاتی باشد که علی رضی الله عنه را مخالف خلفای قبل از خود معرفی می کند و شاید هم منظور او تمام روایاتی باشد که به دروغ از علی رضی الله عنه نقل شده اند والله تعالی أعلم.
و نیز در صحیح مسلم باب فضایا صحابه آمده است:
۱- حدّثنا یَحْیَى بْنُ یَحْیَى التّمِیمِیّ وَأَبُو جَعْفَرٍ، مُحَمّدُ بْنُ الصّبّاحِ وَعُبَیْدُ اللّهِ الْقَوَارِیرِیّ وَسُرَیْجُ بْنُ یُونُسَ. کُلّهُمْ عَنْ یُوسُفَ بْنِ الْمَاجِشُونِ (وَاللّفْظُ لاِبْنِ الصّبّاحِ). حَدّثَنَا یُوسُفُ، أَبُو سَلَمَهَ الْمَاجِشُونُ. حَدّثَنَا مُحَمّدُ بْنُ الْمُنْکَدِرِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیّبِ، عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقّاصٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه وسلم لِعَلِیَ: «أَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى. إِلاّ أَنّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی». (صحیح مسلم لأبی الحسین مسلم بن الحجاج النیسابوری، کتاب فضائل الصحابه رضی الله عنهم، باب من فضائل علیّ بن أبی طالب رضی الله عنه).
«از سعد بن ابی وقاص روایت شده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم به علی فرمودند: تو نسبت به من به منزله هارون به موسی هستی إلا اینکه بعد از من نبی ای نخواهد بود».
۲- حَدَّثَنَا قُتَیْبَهُ بْنُ سَعِیدٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ (یَعْنِى ابْنَ أَبِى حَازِمٍ) عَنْ أَبِى حَازِمٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ اسْتُعْمِلَ عَلَى الْمَدِینَهِ رَجُلٌ مِنْ آلِ مَرْوَانَ (قَالَ) فَدَعَا سَهْلَ بْنَ سَعْدٍ فَأَمَرَهُ أَنْ یَشْتِمَ عَلِیًّا (قَالَ) فَأَبَى سَهْلٌ فَقَالَ لَهُ أَمَّا إِذْ أَبَیْتَ فَقُلْ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا التُّرَابِ. فَقَالَ سَهْلٌ مَا کَانَ لِعَلِىٍّ اسْمٌ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ أَبِى التُّرَابِ وَإِنْ کَانَ لَیَفْرَحُ إِذَا دُعِىَ بِهَا. فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنَا عَنْ قِصَّتِهِ لِمَ سُمِّىَ أَبَا تُرَابٍ قَالَ جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- بَیْتَ فَاطِمَهَ فَلَمْ یَجِدْ عَلِیًّا فِى الْبَیْتِ فَقَالَ: «أَیْنَ ابْنُ عَمِّکِ». فَقَالَتْ کَانَ بَیْنِى وَبَیْنَهُ شَىْءٌ فَغَاضَبَنِى فَخَرَجَ فَلَمْ یَقِلْ عِنْدِى فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لإِنْسَانٍ «انْظُرْ أَیْنَ هُوَ». فَجَاءَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ فِى الْمَسْجِدِ رَاقِدٌ. فَجَاءَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَهُوَ مُضْطَجِعٌ قَدْ سَقَطَ رِدَاؤُهُ عَنْ شِقِّهِ فَأَصَابَهُ تُرَابٌ فَجَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَمْسَحُهُ عَنْهُ وَیَقُولُ: «قُمْ أَبَا التُّرَابِ قُمْ أَبَا التُّرَابِ».
«از ابی حازم از سهل بن سعد روایت شده که گفت: بر مدینه رجلی از آل مروان قرار داده شد. او سهل بن سعد را دعوت کرد و امر کرد تا علی را شتم دهد و توهین نماید. ولی سعد إبا کرد. او گفت: حال که ابا می کنی پس بگو: الله ابا تراب را لعنت کرد. سهل گفت: برای علی اسمی احب از ابی تراب نیست و او خوشحال می گردد وقتی که با آن اسم خوانده می شود. به سهل گفت: از قصه او ما را باخبر کن که چرا ابا تراب اسم نهاده شد. گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم به بیت فاطمه آمد و علی را در بیت نیافت و گفت: پسرعمویت کجاست؟ فاطمه گفت: بین من و او نزاعی درگرفت و موجب غضب من شد و خارج گردید. رسول الله ص به شخصی گفت: ببین علی کجاست؟ او بازگشت و گفت: یا رسول الله! او در مسجد خوابیده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم به مسجد آمد. علی مضطجع بود در حالی که ردایش افتاده و بر او تراب نشسته بود. رسول الله ص خاک را از روی او می تکاند و می گفت: برخیز یا اباتراب! برخیز یا اباتراب!».
و احادیث دیگری که می توانید به کتابهای معتبر اهل سنت و جماعت مراجعه فرمایید.احادیث فوق همگی صحیح بودند و باید دقت کرد احادیث دروغی را به اهل بیت نسبت داده اند که قابل قبول نیست.
عقیده اهل سنت و جماعت در باره اهل بیت آنست که آن عزیزان را در مقامی که هستند نه پایین تر می آورد و نه در موردشان غلو می کنند و محبت آنها بر ما واجب است.
والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین