اجماع شیعه‌ی ۱۲ امامی بر تحریف قرآن

از جمله افرادی که به اجماع علمای امامیه بر این عقیده تصریح کرده، شیخ مفید است که می‌گوید: «علمای امامیه متفق‌اند بر این‌که‌ ائمه گمراه (منظور صحابه است) در بسیاری از نوشته‌های قرآن تخلف و تجاوز کردند»[۱].

و ابوالحسن عاملی می‌گوید: اعتقاد به‌ تحریف قرآن از ضروریات مذهب شیعه‌ می‌باشد.

یکی دیگر از آن‌ها نعمت الله جزایری است که می‌گوید: «اخبار دال بر وقوع تحریف در قرآن، از نظر کلام، ریشه و إعراب، اخباری مشهور، متواتر و صریح هستند و علمای مذهب بر آن‌ها اجماع نموده و مهر صحت و تصدیق را بر آن‌ نهاده‌اند»[۲].

عدنان بحرانی می‌گوید: «اخبار تحریف قرآن بی‌شمار و فراوان هستند و گاهاً از حد تواتر متجاوز هستند. و این اجماع فرقه‌ی حق است و چنین امری از ضروریات مذهب آن‌هاست»[۳].

بلکه برخی مانند شیخ یحیی، شاگرد الکرکی این جرأت را به خود داده‌اند و اجماع خاص و عام از اهل قبله را بر این عقیده ادعا نموده‌اند[۴].

[۱]– اوایل مقالات ص ۴۸٫ در ص ۴۹ می‌گوید: اخبار اختلاف قرآن و آنچه که ظالمان اعم از حذف و نقصان در آن ایجاد کردند، از ائمه هدی آل محمد ج رسیده است.

[۲]– مرآه الأنوار و مشکاه الأسرار- مقدمه دوم فصل چهارم.

[۳]– مشارق الشموس الدریه- ص ۱۲۶٫

[۴]– فصل الخطاب، نوری طبرسی، ص ۳۱٫ این قول را به کتاب (امامت) نسبت می‌دهد. و ده‌ها نفر از علمای امامیه که به این عقیده کفرآمیز تصریح کرده‌اند. و کسی که اقوال پیرامون این عقیده را از کتب مختلف گردآوری کرد کتاب (أصول الشیعه الإمامیه الإثنی عشریه) جلد اول- و کتاب (مسأله التقریب بین أهل السنه والشیعه) قسم دوم می‌باشد که هر دو از دکتر ناصر بن عبدالله القفاری هستند و نیز کتاب (القرآن وعلماء أصول ومراجع الشیعه الإمامیه الإثنی عشری) از سید محمد سکندر یاسری است. کسی که می‌تواند حتماً بدآن‌ها مراجعه کند.

تکفیر نیست بلکه تأییدی در سطوح عالی می‌باشد

گفتیم: افراد منکر این عقیده، به ظاهر افراد معتقد به این عقیده را تکفیر می‌کنند، اما هیچ کسی را ندیدیم که یک عالم از علمایانشان‌ را تکفیر کند که بدون شبهه و واضح به اعتقاد به تحریف قرآن تصریح نموده‌اند، حتی کسانی هستند که این امر را به مذهب نسبت می‌دهند و می‌گویند: عقیده به تحریف از ضروریات دین است و اجماع این طایفه بر آن صورت گرفته است[۱].

و این دلالت می‌کند بر این‌که‌ همگی آن‌ها به این امر عقیده دارند و ـ یا حداقل ـ از آن بی‌باکند و وحشتی از آن ندارند و کسی که این عقیده را در آغوش گرفته، کافر نمی‌دانند و درباره‌ی انکار آن اصلاً جدی نیستند.

حتی نوری طبرسی و امثال او، از کسانی هستند که بر اثبات این قضیه کتاب‌های مستقلی را اختصاص داده و پشت سر هم آن را توثیق و معتبر جلوه می‌دهند و بلکه در دفاع از این عقیده سخت تلاش می‌کنند تا حدی که برخی از آن‌ها ادعا می‌کنند که کتابش (فصل الخطاب) را به خاطر رد منکرین تحریف قرآن تألیف کرده است.

[۱]– مثلاً این را مقایسه کن با منکری که به حد فسق و بلکه کفر رسید و آن غوغای سهمگینی که برای محمد حسین فضل الله برانگیختند به خاطر قضیه‌ای که در نهایت بی‌ارزشی است و آن انکار اسطوره‌ای می‌باشد که می‌گوید: عمر بن خطابس پهلوی فاطمهل را شکسته است. بیاندیش چه بسیار کتاب‌هایی که در رد و اخراج او از دین نوشتند.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …