گاهی این اشکال پیش میآید که ابوهریره تنها سه یا چهار سال هم عصر پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده است، پس چگونه توانسته است این مقدار فراوان از روایات را نقل کند که دیگر صحابه نتوانستهاند به اندازهی او روایت کنند حتی آنان که قبل از ایشان اسلام آوردهاند و از ابتدای دعوت با پیامبر بودهاند؟!
جواب: اینکه ابوهریره از دیگران بیشتر روایت کرده، صحیح است اما اینکه به طور فراوان روایتهای بسیاری را روایت کرده باشد طوری که بعید به نظر برسد که در دورانی که با پیامبر بوده آن را شنیده باشد؛ بنا به دلایل زیر غیر صحیح است.:
ابوهریره چهارسال با پیامبرصلی الله علیه و سلم بوده است و کسب چهار هزار حدیث در طول ۴ سال به عنوان زیاد قلمداد نمیشود.
آری که او از دیگران بیشتر روایت کرده است اما در واقع این مقدار خیلی زیاد هم نیست خصوصاً مردم آن زمان به قوی بودن حافظه معروف بودند.
چنانچه اگر یکی از آنها قصیدهای با دهها بیت را میشنید در اولین بار آن را حفظ مینمود و امروزه هر کدام از ما ـ هر چند که حافظهی ما نسبت به آن زمان دهها برابر ضعیف شده ـ میتواند که هر سال هزار حدیث را حفظ کند و در طی چهار سال چهار هزار را از بر مینماید؛ و باید اذعان داشت که ابوهریره خود را برای اینکار وقف نموده بود.
همهی این احادیث به طور مستقیم از پیامبرصلی الله علیه و سلم شنیده نشدهاند و بسیاری از آنها از کسی شنیده شدهاند که او هم از صحابی شنیده است و روایت صحابی از پیامبر صلی الله علیه و سلم از طریق صحابی دیگر معروف و معتبر است. حتی اگر راوی (کسی که از او روایت شده) ذکر نشده باشد ولی بدون تصریح به شنیدن، آن را روایت نماید، معتبر مخسوب میگردد، مثلاً میگوید: (قال النبی) و هنگامی که سؤال شود: آیا خود آن را شنیدهای؟ میگوید: نه بلکه از فلانی شنیدهام؛ و این امری است که هنوز کاربرد دارد؛ چنانچه امروزه گفته میشود: (قال رسول الله) در حالی که او مستقیم از پیامبر نشنیده است. لذا صحیح نیست که گفته شود ابوهریره چگونه چهار یا پنج هزار حدیث را در خلال چهار سال حفظ کرده است؟! بیشتر این احادیث از طریق صحابهی دیگر و از رسول الله صلی الله علیه و سلم گرفته شدهاند.
اسلام ابوهریره از روز هجرتش در سال هفتم شروع نشد، بلکه او در مکه و در اوائل دعوت نبی بنا به دعوت طفیل بن عمر الدوسی ایمان آورد، اما هجرتش به عقب افتاد و بعید نیست که در این دوره بسیاری از اقوال، احوال و افعال نبی برای او نقل شده باشد.
ابوهریره بیشتر از همهی اصحاب یعنی (تا سال ۵۷ هـ) عمر کرد و این فرصتی را پیش روی او فراهم نمود که بیشتر از دیگران آنان که قبل از او فوت کرده بودند، را روایت کند. زیرا علی علیه السلام در سال ۴۰ هجری، عمر رضی الله عنه در سال ۲۳ هجری و ابوبکر رضی الله عنه در سال ۱۳ هجری و فاطمه ۶ ماه بعد از پیامبر وفات نمودند.
برخی از صحابه، روایت از آنها کم است به دلایلی مانند: مشغول شدن آنها به زارعت یا تجارت یا جهاد و برخی از آنها به دلیل دوری محل سکونتشان از مراکز کسب علم و برخی از آنها به دلایل دیگری: عبدالله بن عمر بن عاص بعد از فتح فلسطین کتابهای بسیاری از اهل کتاب را دید. لذا به استناد آنچه در آنها بود روایت میکرد، اما اهل حدیث از نقل روایات فراوان از او حاشا نمودهاند جز در مواردی که از صحت آن اطمینان دارند به خاطر ترس از اینکه مبادا امر بر راویان مختلط شود و بین آنچه از اهل کتاب روایت شده و انچه که از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت شده، تمییز قائل نشوند و البته اسباب دیگر نیز وجود دارد که در صدد روایت آنها نیستم. بلکه خواستم اشاره کنم به اینکه اهل سنت در تعامل با روایت حدیث، طبق طبیعت مسایل قدم مینهند و بنا به دلایل هدفمند و از قبل ساخته شده، منفعل نمیباشند و آنچه که غریب مینمایاند به خاطر اسبابی حقیقی و طبیعی است که اگر دانسته شوند تعجب برطرف میشود.