از علی نقل است که میگفت: «مرا بر ابوبکر و عمر برتری ندهید. هر کس مرا بر ابوبکر و عمر برتری دهد، همانا که افترا زده است».
اصبغ بن نباته از بزرگان اصحاب علی میگوید: از علی پرسیدم: «پس از پیامبر برترین مردمان کیست؟» گفت: «نخست ابوبکر صدّیق است، سپس عمر، سپس عثمان و آنگاه من هستم ای اصبغ. پیامبر را دیدم و از او شنیدم که میفرمود: خداوند مواودی در اسلام نیافریده است پاکیزهتر و پرهیزگارتر و باتقواتر و عادلتر و فاضلتر از ابوبکر صدّیق».
زبیر بن عوام گوید: «از نظر ما برای خلافت شایستهتر و محقتر از همه ابوبکر صدّیق بود. زیرا او یار غار رسول الله و دارای فضائل عظیمی است که ما از آن آگاهی داریم و پیامبر صلی الله علیه و سلم در حیات خود او را امام ما (در نماز) قرار دادهاست».
حسّان بن ثابت در ستایش ابوبکر میسراید:
«وَکانَ حَبُّ رَسُول الله قَدْ عَلِمُوا مِنَ البَـرِیَّهِ لَمْ یَعـدِلْ بِـهِ رَجُـلاً».
یعنی: «او محبوب رسول خدا از میان همه مردم بود و همگان این را میدانند و هیچکس با او برابری نتواند کرد».
عبدالله بن عمر میگوید: «ما در زمان رسول خدا نخست ابوبکر و سپس عمر را بر دیگران تفضیل میدادیم. پیامبر صلی الله علیه و سلم از این مطلب آگاهی داشت و انکاری نمیفرمود».
از امّ المؤمنین عایشه پرسیدند: «اگر پیامبر میخواست خلیفهای تعیین کند، چه کسی را برمیگزید؟» پاسخ داد: «ابوبکر را». پرسیدند، «پس از او چه کسی؟» گفت: «عمر» گفتند: «و پس از وی که؟» گفت: «ابوعبیده بن جرّاح»[۱].
ابوبکر و عمر در دوران حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم، سمت وزارت آن حضرت را داشتند.
جابر بن عبدالله روایت میکند که حضرت رسول درباره ابوبکر فرمود: «او وزیر من و قائم در امّت من است».
پیامبر صلی الله علیه و سلم خطاب به آن دو میفرمود: «اگر شما دو نفر درباره موضوعی اتّفاق نظر داشته باشید، من با شما مخالفتی نخواهم داشت».
در احادیثی منسوب به پیامبر صلی الله علیه و سلم، ابوبکر و عمر به منزله چشم و گوش آن حضرت معرّفی شدهاند. حذیفه بن یمان نقل میکند که روزی پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «تصمیم دارم که مردانی را به این سو و آن سو بفرستم تا کارهای شایسته و بایسته را به مردم بیاموزند». عرض کردند: «با ابوبکر و عمر چه میکنی؟» فرمود: «من از آن دو بینیاز نیستم، زیرا آن دو همچون چشم و گوش دین هستند». و جالب توجّه اینکه ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق -از بزرگترین علمای شیعی- در حدیثی از امام رضا و ایشان از پدران بزرگوارش از امام حسین روایت میکنند که رسول خدا فرمود: «ابوبکر به منزله گوش من و عمر به منزله چشم من و عثمان به منزله قلب من میباشند».
عطّار نیشابوری در این باره میفرماید:
چـو پیـغمـــبر ابوبکر و عـمـــــر را |
بصر خواند این یک و سمع آن دگر را |
|
نبی چون هر دو را سمع و بـصر خواند |
کسی کاین دو نــدارد کور و کر مـاند |
روایات بسیاری بر این اساس نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم مسلمانان را درباره امور بعد از مرگش به ابوبکر ارجاع میداد. جهت نمونه، ابن عبّاس و جبیر بن مطعم گویند: زنی به حضور پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و با ایشان در موردی گفتگو کرد و ضمن سخن گفت: «اگر روزی به مدینه آمدم و شما را نیافتم، چه کنم؟» حضرت فرمود: «پیش ابوبکر برو».
قتّاده نقل میکند که پیامبر صلی الله علیه و سلم از مردی شتری خرید و بنا نهاده شد که قیمت آنرا در آینده بپردازد. آن مرد گفت: «اگر آمدم و شما را ندیدم، یعنی شما فوت کرده بودید، چه کنم؟» پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «اگر آمدی و مرا ندیدی، نزد ابوبکر برو و پول خود را از او بگیر». گفت: «اگر آمدم و ابوبکر نبود، یعنی فوت کرده بود، چه کنم؟» فرمود: «نزد عمر برو». مرد بهانهجویی کرد و گفت: «اگر عمر را هم ندیدم و مرده بود، چه کنم؟!» پیامبر صلی الله علیه و سلم از این همه بیشرمی و گستاخی خشمگین شد و فرمود: «اگر عمر هم مرده بود، آنگاه تو هم اگر توانستی بمیر!».
در روایتی از انس بن مالک خادم پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده است که گفت: طایفه بنی مصطلق مرا به خدمت رسول الله فرستادند تا از ایشان بپرسم آنها زکات اموالشان را بعد از وفاتش به چه کسی باید بپردازند؟ آمدم و پرسیدم. فرمود: «به ابوبکر بپردازند».
-
پیامبر صلی الله علیه و سلم در آخرین روزهای حیاتش فرمان داد که: «همه درهایی را که به مسجد باز میشوند، مسدود کنید، مگر در خانه ابوبکر. که در میان یارانم هیچ کس را از او بهتر نمیدانم». امام ابن حجر عسقلانی در شرح صحیح بخاری سخن حافظ ابن حبّان را درباره این حدیث نقل میکند که: «حدیث مزبور دلیل است بر اینکه خلیفه پس از پیامبر صلی الله علیه و سلم ابوبکر است. زیرا مطلب را تکمیل کرد آنگاه که فرمود: «تمام دربهای مسجد را ببندید» و بدین ترتیب طمع دیگران را در رسیدن به خلافت قطع کرد».