ابن حزم تقلید را حرام میداند

اینکه ما در ارتباط با تقلید نرمترین و خفیفترین عبارات را به کار بردیم و گفتیم که تقلید از دیگران نه واجب است و نه سنت، ولی امانت علمی ما را ملزم میدارد که خواننده مسلمان را نسبت به آنچه فقیهی توانمند و دارای حجت قوی همانند ابن حزم، بیان داشته است آشنا نماییم ایشان درباره تقلید اینگونه بیان میدارند:

 (إنَّ التَقلِیدَ حَرَامٌ، وَلَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ أَن یَأخُذَ قَولَ أَحَدٍ غَیرَ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم بِلَا بُرهَانٍ)

 «تقلید حرام است و برای هیچکس جایز نیست که سوای رسول گرامی صلی الله علیه وسلم گفتار هیچکسی را بدون دلیل و برهان بپذیرد»

 دلایل ایشان عبارتند از:

 الله متعال میفرماید:

 {اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ} [الأعراف: ۳]

 «آنچه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده، پیروی کنید و جز او از معبودان دیگر پیروی مکنید»

 {وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا} [البقره: ۱۷۰]

 «و اگر به آنها گفته شود: آنچه را الله نازل فرموده: پیروی کنید، میگویند: بلکه آنچه را که پدران خویش را بر آن یافتیم پیروی میکنیم»

 و باز الله متعال در ستایش کسانی که تقلید نمیکنند میفرماید:

 {فَبَشِّرْ عِبَادِ (۱۷) الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ} [الزمر: ۱۷، ۱۸]

 « پس بندگان مرا بشارت ده. (همان) کسانیکه سخن(ها) را میشنوند و سپس از بهترین آن پیروی میکنند. آنها کسانی هستند که الله هدایتشان کرده است، و آنها خردمندانند.»

 الله متعال میفرماید:

{فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ} [النساء: ۵۹]

 «پس اگر در چیزی به نزاع افتادید، آن را به سوی الله و رسولش باز گردانید اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید»

الله متعال در هنگام نزاع و اختلاف جایز ندانسته است که به جز به قرآن و سنت نبوی به کسی دیگر مراجعه گردد و الله متعال در هنگام تنازع مردم، بازگشت به گفتار افراد دیگر غیر از قرآن و سنت را حرام نموده است.
تمامی اصحاب، تمامی تابعین و تمام تبع تابعین به طور قاطع اجماع دارند که نباید هیچکس تمام دین خود را به طور خاص از یکی از ایشان بگیرند و کسانیکه در تمام مسائل دینی خود متمسک به تمام اقوال ابوحنیفه رحمه الله، یا مالک رحمه الله، یا شافعی رحمه الله و یا احمد رحمه الله شده اند و از پیروی کسی غیر از امام مذهب خود و یا کسانی دیگر چه گذشته و چه بعد از آنها، ممانعت می ورزند، به طور قطعی بدانند که با اجماع اولین و آخرین این امت مخالف ورزیده اند و چنین کسانی در طول سه قرن محمود طلایی از سلف و خلف، الگویی برای خود نمی یابند و آنها غیر راه مومنان را پیموده اند. از چنین حالتی به الله پناه میبریم.

 فقهای مذاهب همگی، امت را از تقلید خود باز داشته اند و کسانیکه علیرغم ممانعت آنها، در تمام مسائل و قضایای دینی به طور خاص از یکی از آنها تقلید کنند با دستورها وسفارشهای آنها مخالفت کرده اند.

 چگونه رواست که تقلید به طور خاص از یکی از این مردان (ابوحنیفه رحمه الله، شافعی رحمه الله، مالک رحمه الله، احمد رحمه الله…) را بر تقلید و تبعیت از عمر بن خطاب رضی الله عنه، یا علی بن ابیطالب رضی الله عنه، یا ابن مسعود رضی الله عنه، یا ابن عمر رضی الله عنه، یا ابن عباس رضی الله عنه، یا عایشه ام المومنین رضی الله عنها، اولی و شایسته تر دانست؟ و اگر تقلید از دیگران شایسته می بود، این بزرگواران و فقیهان اصحاب، در رابطه با تبعیت و پیروی به مراتب از دیگران شایسته تر و اولی می بودند.

قبل از همه، این سخنان متوجه علمایی است که قرآن، حدیث، فقه و اصول را خوانده اند و درباره زبان متون و اسالیب آن به تحقیق پرداخته اند، ولی با این وجود به خاطر تن دادن به تنبلی و تمایل به آسایش طلبی، خود را به زحمت نینداخته اند تا با تحقیق و تطبیق متون، اقدامی هر چند اندک به عمل آورند و اگر به ندرت کسانی برای چنین وظیفه ای قیام نمایند و به بحث و تطبیق و ترجیح بپردازند- همانگونه که وظیفه یک عالم اسلامی است- بر او نعره خواهند کشید که «بس کن تو چکاره ای؟ و مردم را بر همان عقیده و اندیشه و فکرشان واگذار» و چنان بر او میتازند انگار به رد منکری می پردازند.

مقاله پیشنهادی

چقدر شکایت می‌کنی و می‌گویی که فقیر هستم و حال آنکه زمین و آسمان و ستاره‌ها، از آنِ تو هستند

ایلیا ابوماضی می‌گوید: کم تشتکی وتقول أنک معدم   والأرض ملک والسماء والأنجم «چقدر شکایت …