دستهای بت شکن پدر مهربان با قدرت کارد بیرحم را به جلو و عقب میکشد…
حالاست که فواره خون بیرون جهد… حالاست که اسماعیل جان به جان آفرین تسلیم کند.. حالاست که جهان شاهد پدری وارسته باشد که بر جسد سرد و خاموش و در خون غلطیده پسرش اشک میریزد. حالاست که تاریخ بر صفحه خود سنتی سخت و خونین برای بشریت ثبت میکند؛ که از امروز به بعد هر کس خواهد ابراهیمی زیستن، نیست ممکن مگر با پسر سربریدن!..
عجب حکایتی است!.. چاقو از بریدن بازمانده… خدایی که به آتش امر کرد دست از سوختن باز کشد، به چاقو فرمان داده عادت بریدنش را رها سازد!..
آزمایش بسر رسید، پیر فداکار مردانگی و ایمانش را بار دگر به نمایش گذاشت. او چون همیشه از امتحان سربلند برآمد. بشنو صدایی را که پرده غیب دریده، در فضا تلاوت میشود:
“.. یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿١٠۴﴾قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا ۚ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿١٠۵﴾إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ﴿١٠۶﴾وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿١٠٧﴾وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿١٠٨﴾سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ ﴿١٠٩﴾کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿١١٠﴾إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ” ﴿ الصافات/ ١١١﴾
{… ای ابراهیم! *خوابت را تحقق دادی [و فرمان پروردگارت را اجرا کردی]، به راستی ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم [که نیّت پاک و خالصشان را به جای عمل می پذیریم.] *به یقین این همان آزمایش روشن بود. *و ما اسماعیل را در برابر قربانی بزرگی [از ذبح شدن] رهانیدیم*و در میان آیندگان برای او [نام نیک] به جا گذاشتیم*سلام بر ابراهیم*[ما] نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم*بی تردید او از بندگان مؤمن ما بود}
الله اکبر!…
آنجا را بنگر.. فربه قوچی سفید مایل به خاکستری با دو شاخ قویش آرام در کنار ابراهیم بزرگ ایستاده است.
ای ابراهیم بت شکن پسر را رها کن و این گوسفند را بجای او سر ببر..
این است سنت تو که تا قیامت پیروانت با اجرای آن حکایت رادمردیها و ایمان و از خودگذشتگیهای شما و فرزند برومندت را بیاد خواهند داشت.
هر سال عید قربان فرا میرسد، و ما را به این همتهای بلند و جوانمردیهای نمونه یادآور میشود..
ایمان و همت ابراهیمی و بزرگی اسماعیل هر ساله در عبادت “قربانی” تجلی میکند..
عید قربان یا روز پیروزی ایمان ابراهیم، و روز تجلی اسلام اسماعیل هر ساله میآید تا از من و شما بپرسد:
ـ آیا در ایمان ابراهیمی هستیم؟! آیا در صبر و ثبات و پایداری چون اسماعیل هستیم؟!
آیا حاضریم چون ابراهیم بزرگ هیچ چیزی را در قلبها و دلهایمان بالاتر و با ارزشتر از ایمان ودین و خدایمان قرار ندهیم؟!
آیا حاضریم اسماعیلمان، عزیزترین چیزمان؛ چه مال باشد و ثروت، یا خانه و کاشانه، و یا ملک و دولت، و یا همسر و فرزند، و یا پدر و مادرمان را برای خدای بزرگمان فدا کنیم. هرگز آنها باعث نشوند تارمویی از راه خدا کناره گیریم؟!
اگر چنین است…
مرحبا بر تو ای عزیز که میتوانی در قیامت با افتخار دست در دستان پدرت ابراهیم بگذاری.
و آیا حاضریم چون اسماعیل گردن بزیر چاقوی تیز خواست خداوند بگذاریم، و خود را چون او برای تحقق یافتن خواستهی حق فدا کنیم، و چون او از خود گذشتگی نشان دهیم، و در صبر و استقامت و پایداری چون او باشیم.
اگر چنین است…
صد مرحبا بر تو ای عزیز که در روز محشر میتوانی گردنت را بالا گرفته، اسماعیل بزرگ را به آغوش گیری و در مقابل پروردگار ایستاده با کمال فخر و شادی بگویی: بار الها! من نیز اسماعیل بودهام..
آری ای عزیز…
این زندگی گوی و میدانی دارد، این چند پگاه عمر از آن است که بر صفحات آن بنگاریم: ابراهیم و اسماعیل و محمد و موسی و عیسی و نوح و یونس و هودیم یا ابوجهل و فرعون و نمرود و هامان..
در آینه ضمیر و وجدن خود بنگر درخواهی یافت که تو کیستی؟!..
البته فراموش نکن که پروردگاری بس بزرگ با کمال مطلق خدایی و رحم و شفقت و حکمت و عدل و بخشایش.. و عظمت داری.
الهی! کمال الهی تو راست *** جمال جهان پادشاهی تو راست
جمال تو از وسع بینش برون *** کمال از حد آفرینش برون
توئی رزاق هر پیدا و پنهان *** توئی خلاق هر دانا و نادان
توئی گیرنده و میرنده مائیم *** توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی *** نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم *** همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی *** تو نماینده فضلی، تو سزاوار ثنایی
همه عزی و جلالی، همه علمی و یقینی *** همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی
پس هرگز نومید مشو و دست امیدواری به درگاه او دراز کرده، اشکان ندامت بر گونههای خجالتت سرازیر کن:
الها! پادشاها! بینیازا! *** خداوندا! کریما! کارسازا!
بر جان من مسکین ببخشای *** در رحمت بر این بیچاره بگشای
بر احوال تباهم رحمت آور *** به آه صبحگاهم رحمت آور
کریما ببخشای بر حال ما *** که هستیم اسیر کمند هوا
نداریم غیر از تو فریاد رس *** تویی عاصیان را خطا بخش و بس
نگهدار ما را از راه خطا *** خطا درگذار و صوابم نما
عفو و بخشش و توبه پذیری پروردگار عالم را حد و مرزی نیست، باز آی و کمر همت بسته در باز توبه پذیری را بزن که تو را صدا میزند:
باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی *** گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی
این درگه ما درگه نومیدی نیست *** صد بار اگر توبه شکستی باز آی
با خدایت عهد و میثاق بربند که چنان باشی که محمد مصطفی (علیه الصلاه والسلام) از تو خواسته؛
ابراهیمی در ایمان.. و اسماعیل گونه در رضایت بحکم رحمان..