آیا میتوانم برای پدرم که شیعه بوده وبه حج رفته به نیابتش به حج بروم و زکات او را در حد توان بدهم؟

آیا میتوانم برای پدرم که شیعه بوده وبه حج رفته /وفقط امامت امامان راقبول داشته وبه زیارت قبر آنها میرفته/ به نیابتش به حج بروم و زکات او را در حد توان بدهم؟

سپاس فراوان از شما که چراغ هدایت ماهستید.

 

الحمدلله،

نیابت حج دیگران بشرطی جایز است که آن شخص توانایی جسمی رفتن به حج را نداشته باشد، و یا انکه راه وی به مسیر حج امن نیست ولی آنکسی که نایب اوست مشکلات جسمی یا امنیت راه را ندارد، در اینحالت جایز است تا شخصی به نیابت از آن شخص عاجز و ناتوان حج کند.

و یا آنکه شخص خود در هنگام حیات بر او حج واجب شده باشد ولی موفق به رفتن نشده است و وصیت کرده باشد تا بعد از مرگش کسی بجای او حج بجای آورد.

در غیر اینحالتها جایز نیست بجای کسی حج نمود، البته زن بدون محرم – مرد بالغ – نمی تواند به حج برود یا نایب کسی دیگر شود.

و شخصی را که به نیابت از فرد مرده یا شخص زنده ای که توانایی بدنی را برای رفتن به حج ندارد، اجیر می شود باید: یا خود اسطتاعت مالی رفتن به حج را نداشته باشد، یا قبلا خود فریضه ی حج را انجام داده باشد، وگرنه اگر او هنوز خودش حج واجب را انجام نداده است نمی تواند نایب شخص دیگری شود مگر آنکه او هنوز توانایی مالی حج کردن را نداشته باشد، یعنی هنوز حج بر او فرض نشده باشد.

بهتر است که شما قبل از هرچیز با روشی نیک و پسندیده ایشان را به سوی توحید و نفی خرافات دعوت نمایید، آنوقت وارد مسائل فقهی شوید، زیرا اعتقادات بر احکام فقهی اولویت دارد، کسی که بر شرک باشد اعمالش هیچ سودی برایش نخواهند داشت، و یا اگر کسی بجای او عباداتش را انجام دهد هیچ نفعی نصیب آن شخص نخواهد شد..

و در مورد زکات: اگر چنانچه شخصی بر او زکات واجب شده باشد، بایستی خود زکات مالش را بدهد، و بر دیگران واجب نیست مگر آنکه شخصی بخواهد از باب صدقه و نیکی زکات او را پرداخت کند و شخصی که زکات بر وی واجب شده از او خواسته باشد تا بجای وی زکات دهد.

 

در ضمن یادآوری می کنیم چراغ هدایت ما انسانها فقط: قرآن و احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه وسلم هستند، بنابراین باید به این دو منبع چنگ زنیم تا روشنایی را گم نکنیم.

خداوند متعال در باره ی قرآن می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا» (نساء ۱۷۴). یعنی: ای مردم! دلیل روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد؛ و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم.

«أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ» (نور ۴۰).

یعنی: یا همچون ظلماتی در یک دریای عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگری، و بر فراز آن ابری تاریک است؛ ظلمتهایی است یکی بر فراز دیگری، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست!

و می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا * وَدَاعِیًا إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِیرًا» (احزاب ۴۶).

یعنی: ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت‏دهنده و انذارکننده! و تو را دعوت‏کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی‏بخش!

والله اعلم

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …