گفتند: خیر، فرمود: شما خود اعتراف کردید که از این دو گروه نیستید و من گواهی میدهم که شما از آنانی هم نیستند که خداوند دربارهشان میفرماید:« والذین جاء وا من بعدهم یقولون ربنا اغفرلنا ولإخواننا الذین سبقونا بالایمان ولا تجعل فی قلوبنا غلاً للذین آمنو»[۱۱]
( آنان که پس از اینان آمدند میگویند: پروردگارا، مارا و برادرانمان را که در ایمان آوردن از ماپیشی گرفتند، بیامرزد و در دلهای ما هیچ کینهای در حق کسانی که ایمان آوردهاند، قرار مده)،
از نزد من برخیزید، خداوند شما را هلاک کند».[۱۲]
حضرت پیامبر صلی الله علیه وسلم تأکید فرمودند که کسی در مورد صحابه بدگویی نکنند هما نگونه که در کتب شیعه روایت شده، ایشان فرمودند:« اذا ذکر اصحابی فأمسکوا»[۱۳] در هر گاه ذکر اصحاب به میان آمد ( از بدگویی آنان)، باز آیید ».
واقعاًچه قدر زیادند آنان که سنگ محبت و عشق امام زین العابدین رحمه الله را به سینه میزنند، اما این روایت را به دیوار میکوبند.
اما شیعههای زیدی، پیروان امام زید بن علی بن الحسین رحمهالله بر این روایت عمل نمودهاند، لذا آنان سب و بد گفتن صحابه بویژه ابوبکر و عمر رضیالله عنهم اجمعین را جایز نمی دانند، گرچه معتقدند که حضرت علی رضیالله عنه به خلافت حق دار تر بوده اما از حق خود تنازل کرده و به میل خود با خلفای قبلی بیعت نموده است.
استوار بودن بر پل صراط رابطهی مستقیمی با محبت صحابه و اهل بیت دارد، امام باقر از نیاکان خود روایت میکند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:« أتبکم علی الصراط أشدکم حباً لأهل بیتی و لأصحابی»[۱۴] «استوار ترین شما بر پل صراط کسی است که محبتش با اهل بیت و صحابه شدیدتر باشد».
پس جای تعجب نیست که خداوند آنان را امام گرداند و در روی زمین خلیفه سازد. خداوند متعال میفرماید:« وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی و لا یشرکون بی شیئاً »[۱۵]
« خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایستهکردهاند، وعده داده است که بی شک آنان را در این سرزمین جانشین سازد، چنانکه کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین ساخت، و دینشان را که برایشان پسندیده است بر ایشان استوار دارد وبرایشان پس از بیمشان ایمنی را جای گزین کند ، مرا پرستش میکنند و چیزی را بامن شریک نمیسازند».
خداوند متعال در این آیه مؤمنان را به استخلاف و تمکین دین و امنیت فرا گیر از دشمنان، وعده داده، و آنچه خداوند وعده داده حتماً تحقق مییابد؛ زیرا امکان ندارد که در وعده خداوند، خلفی صورت گیرد، این وعده در دوران خلفای راشدین که هنگام نزول این آیات حضور داشتند، تحقق یافت، برخی از مفسرین این مطلب را ذکر کردهاند.
حضرت پیامبر صلی الله علیه وسلم هنگام حفر خندق مژده دادند که امتش کاخهای حیره و مداین کسری و کاخهای سرخ روم را فتح خواهند کرد و فرمودند که این خبر را جبرئیل به وی دادهاند، مسلمانان شادمان شدند و به آن ایمان آوردند، اما منافقان آنان را به باد تمسخر گرفتند، آنگاه این آیه نازل شد:« و إذ یقول المنافقون والذین فی قلوبهم مرض ما و عدنا الله و رسوله الا غروراً » [۱۶]
این حدیث گویای این است که آن صحابهای که جهاد کردند و سرزمین ایران و شام را فتح کردند، از امت حضرت محمد صلیالله علیه وسلم می باشند، چه رسد به کسانی که این لشکرها را تجهیز میکردند و میفرستادند و آنان ابوبکر، عمر و عثمان رضیالله عنهم هستند که شرف این فتوحات به آنان میرسد. فراموش نکنیم که یکی از اسباب قتل حضرت عمر رضیالله عنهم توسط ابو لؤلؤه مجوسی کینهی ایرانیان به حضرت عمر رضیالله عنه میباشد؛ زیرا او بود که آتش مجوسیان ایرانی را که بیش از هزار سال روشن مانده بود، خاموش کرد.
سپس ببین که چگونه خود را فدا و در هجرت، حضرت پیامبر صلیالله علیه وسلم را همراهی کرد، حتی ابوجهل اعلام کرد:« هر کس محمد را و یا خبری از او بیاورد صد شتر جایزه دارد، و هر کس پسر ابو قحافه (ابوبکر) را بیاورد و یا از او خبری بدهد، صد شتر جایزه دارد»[۱۷]
آری جایزهای که ابوجهل برای یافتن حضرت پیامبر صلی الله علیه وسلم و یار غارش حضرت ابوبکر صدیق رضیالله عنه تعیین کرد، برابر بود.
بنا براین تعجبی ندارد که خداوند متعال در قرآن کریم همراهی حضرت ابوبکر رضیالله عنه را یاد آوری کند، آنجا که میفرماید:« إلا تنصروه فقد نصره الله إذ اخرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا فأنزل الله سکینه علیه و أیده بجنودلم تروها…»[۱۸]
« اگر او را یاری نکنید، در حقیقت خداوند هنگامی به او یاری کرد که کافران در حالی که یکی از دوتن بود {از مکه} بیرونش کردند، هنگامی که در غار بودند آنگاه که به یار خود گفت: نگران مباش، بی گمان خداوند با ماست. پس خداوند آرامش را بر او نازل کرد و او را با سپاهیانی که آنها را نمیدید، پشتیبانی کرد».
من واقعاً تعجب میکنم از کسانی که به سبب کینهای که با حضرت ابوبکر رضیالله عنه دارند، با تأویلات عجیب و غریبی، میکوشند تا این آیه را از معنای ظاهر و آشکارش برگردانند، تا بگویند این آیه بر فضل ابوبکر صدیق رضیالله عنه دلالت نمیکند .