آیا میان حضرت علی و معاویه دشمنی و خصومتی وجود داشته است؟ (۱)

اما جنگ حضرت علی با معاویه و طلحه و زبیر رضی‌الله عنهم بحثی طولانی است، خداوند متعال می‌فرماید:« و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینها فإن بغت إحداهما علی الأخری فقاتلوا التی تبغی حتی  تفئ إلی أمر الله..»[۱]

« و اگر دو گروه از مؤمنان با هم پیکار کنند، بین آن دو گروه آشتی برقرار کنی، آنگاه اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تجاوز کرد، و گروهی که تجاوزگر است تا هنگامی که به حکم خدا برگردد، بجنگید»

و می‌بینیم که خداوند حتی گروه باغی را مومن نامیده است، همان گونه که از آیه ظاهر است..

بنا براین در این بحث بر اساس آن چه در قرآن  آمده سخن خواهم گفت و سپس سخنان حضرت علی رضی‌الله عنه رانقل می‌کنیم.

واقعیت این است که جنگی که میان آنان اتفاق افتاد به سبب اجتهاد و تأویل در خونخواهی حضرت عثمان رضی‌الله عنه بود، و آنان برادر ایمانی بکدیگر هستند و جنگیدن با یکدیگر آنان را از دایره‌ی اسلام خارج نمی‌کند و شرف صحابی بودنشان را خدشه‌دار نمی‌سازد

هر دو صحابی هستند گرچه حضرت علی از معاویه رضی‌الله عنهما افضل‌تر است و در این امر هیچ تردیدی نیست؛ زیرا که ایشان از سابقین اولین است و فضایلی دارد که بر کسی پوشیده نیست…

خلاصه کلام این که آنچه در میانشان رخ داد به سبب عداوت و دشمنی نبود، بلکه به سبب اجتهاد در خونخواهی حضرت عثمان رضی الله عنه بود، حضرت علی رضی‌الله عنه می‌گفت: ابتدا باید همه‌ی مسلمانان بیعت کنند، سپس قاتلان عثمان را قصاص می‌کنیم، امّا حضرت معاویه رضی‌الله عنه  می‌گفت: ابتدا باید قاتلان قصاص شوند، آنگاه ما بیعت می‌کنیم، آری سبب درگیری و جنگ فقط همین بود، خداوند متعال می‌فرماید:« و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینها فإن بغت إحداهما علی الأخری فقاتلوا التی تبغی حتی  تفئ إلی أمر الله  فإن فاءت فأ‌صلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا إن الله یحب المقسطین إنما المؤمنون إخوه فأصلحو بین أخویکم و اتقوالله لعلکم ترحمون »[۲]

« و اگر دو گروه از مومنان با هم پیکار کنند بین آن دو آشتی برقرار کنید، آنگاه اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تجاوز کرد، با گروهی که تجاوزگر است تا هنگامی که به حکم خدا برگردد بجنگید، پس اگربه عدل برگشت بین آن گروه آشتی برقرار کنید و به داد بکوشید، بی گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد، جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند پس بین دو برادر خود سازش دهید و از خداوند پروا بدارید تا شما مشمول رحمت قرار گیرید».

این، سخنان من نیست بلکه سخنان امام علی رضی‌الله عنه است، هنگامی که جریان جنگ صفین را بیان می‌کرد، فرمود: بدایت امر این بود که ما و لشکر شام با هم روبرو شدیم، بدیهی است که پروردگار و دعوت ما و آنان در اسلام و در ایمان به خدا و تصدیق رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم یکی است نه ما از آنان چیزی اضافه داریم و نه آنان از ما، قضیه یکی است، …. إلا این که ما و آنان در خون عثمان با هم اختلاف داشتیم، و ما از آن خون پاک هستیم» [۳]

در غیر این صورت آیا معقول است که سیدنا حسین بن علی رضی‌الله عنهما از حق خلافت، به نفع دشمن اسلام و مسلمانان آنگونه که برخی تصور می‌کنند تنازل کند؟!!.

و هنگامی که برخی از هوادارانش او را به خاطر صلح با معاویه ملامت کردند، فرمودند:« بخدا سوگند، معاویه از اینان برایم بهتر است، گمان می‌کنند که شیعه‌ی من هستند، اما در پی قتلم بر آمدند، منزلم را غارت کردند و ثروتم را به تاراج بردند، بخدا سوگند، این که از معاویه عهدی بگیرم که بدان وسیله جانم را حفظ کنم و در میان اهل خانواده‌ام در امان باشم برایم بهتر است از این که اینان مرا بکشند و اهل بیت و خانواده‌ام ضایع شوند» [۴]

بدون تردید سیدنا حسن رضی‌الله عنه هنگامی که به نفع معاویه تنازل کرد، کاری را انجام داد که برای خودش و امت اسلامی بهتر بود؛ زیرا حضرت پیامبر صلی‌الله علیه وسلم فرمودند:« إن ابنی هذا سید و لعل الله أن یصلح به بین فئتین عظیمتین من المسلمین»

« همانا این فرزندم آقاست، امیدوارم که خداوند به وسیله‌ی او بین دو گروه بزرگ مسلمانان صلح برقرار کند»

همچنان سید نا حسین رضی‌الله عنه نیز کار اصلح را انجام داد آنگاه که در تمام مدت زمامداری حضرت معاویه رضی‌الله عنه صبر نمود و قیام نکرد، تا اینکه یزید به حکومت رسید، آنگاه قیام نمود، و آشکار است که یزید صحابی نیست…

از آنچه ذکر شد کاملاً روشن است که چرا حضرت حسن رضی‌الله عنه به نفع حضرت معاویه رضی‌الله عنه از حق خود ننازل کرد؟ و چرا حضرت حسین رضی‌الله عنه در زمان حضرت معاویه رضی‌الله عنه قیام نکرد، بلکه مطیع و تابع امرش بود، اما هنگامی که یزید به حکومت رسید قیام نمود و با یزید بیعت نکرد؟

بدین جهت امام علی رضی‌الله عنه هیچ کسی از آنان که با وی جنگیدند، مشرک و یا منافق نمی‌دانست، بلکه می‌فرمود:« آنان علیه ما شوریدند»[۵]

باری دیگر آیه را بخوان تاببینی که چگونه تعبیر حضرت علی رضی‌الله عنه به بغی (شورش) با آیه قرآن مطابقت و همخوانی دارد، « و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلو فاصلوا بینها فإن بغت إحداهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفئ إلی امرالله »[۶]

بلکه حضرت علی رضی‌الله عنه از سب و شتم و لعن منع می‌کردند ایشان فرمودند:« من نمی‌پسندم که شما فحاش باشید» [۷]. آری مسلمان فحاش و نفرین کننده نیست و بدیهی است که لعن کنندگان روز قیامت شفیع و یا  شاهد نخواهند بود.

واقعاً تاسف آور است که شیعه بجای این که به تسبیح و تحمید و تهلیل [۸]مشغول باشند، به سب و شتم و لعن مشغولند،

لذا من به هر شیعه می‌گویم: آیا نمی‌توانی در این باره به سخنان امام و سیدنا علی رضی‌الله عنه اعتماد کنی و همچون ایشان سخن بگویی؟!!.

به روایات زیر که از ائمه نقل شده توجه کن و به آن بیندیش[۹]

قبلاً روایاتی را یاد آور شدم، در حقیقت روایات بسیار زیادی از ایمه وجود دارد و در پایان برای تمام فایده چند روایت دیگر را ذکر می‌کنم.

در کتاب کشف الغمه از علی بن زین العابدین چنین روایت شده که:« گروهی از اهل عراق نزد امام زین العبدین رحمه الله آمدند و درباره‌ی ابوبکر، عمر و عثمان رضی‌الله عنهم سخنانی گفتند و چون سخنانشان به پایان رسید، امام به آنان فرمود: بگویید ببینیم، آیا شما از مهاجرین اولین هستید که خداوند در موردشان می‌فرماید:« الذین أخرجوا من دیارهم و اموالهم یبتغون فضلاً من الله و رضواناًو ینصرون الله و رسوله اولئک هم الصادقون»؟

( آنهایی که از وطن و اموالشان رانده شدند و فضل و رضایت خداوند را می‌طلبند و خدا و رسولش را یاری می‌کنند، آنان هستند راستگویان)

گفتند: خیر، فرمود: آیا از آنانی هستند که خداوند در باره‌شان می‌فرماید:« والذین تبوّؤُوا الدار والایمان من قبلهم یحبون من ها جرإلیهم و لا یجدون فی صدورهم حاجهً مما أوتواو یؤثرون علی أنفسهم و لو کان بهم خصاصه»؟[۱۰]

( کسانی که پیش از آنان در دارالاسلام جای گرفتند و ایمان {نیز} در دلشان جای گرفت، کسانی را که به سوی آنان هجرت کنند دوست می‌دارند و دردلهای خود از آنچه{به مهاجران} داده‌اند احساس نیازی نکنند و {دیگران را} بر خود ترجیح می‌دهند و لو اینکه {خود} نیازمند باشند).

مقاله پیشنهادی

شبهه مخالفان حدیث و آیه «در کتاب هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم»

یکی دیگر از شبه‌هایی که مطرح می‌کنند فهم آن‌ها از فرموده‌‌ی خداوند و این آیه …