سلفِ صالح مفوّضه نیستند ودر بحث اسماء و صفات، معنا را به الله تفویض نمی کنند. چون مفوّضه معنیِ اسم ها و صفات را به الله تفویض کرده و می گویند: ما معنای آن را نمی دانیم. یعنی معتقدند نام ها و صفات الهی دارای معنایی نیستند که بتوان آن را فهمید. مثلاً (می گویند)اسمِ (سمیع: بسیار شنوا) برای الله، دلالت بر صفت شنواییِ او نمی کند. همین طور اسم (بصیر: بسیار بینا) بر صفت بیناییِ الله دلالت ندارد!! در دیگر صفات هم به همین ترتیب. در نتیجه بر مبنای اعتقاد مفوّضه، ذکر این نام ها برای الله متعال هیچ معنایی را در پی ندارد. این اسم ها در نزدشان به منزله ی کلام غیر عربی و بی معناست که در پایان منجر به تعطیل و ناکارآمد بودنِ اسم و صفت ها می شود. چنان که قبلا گفتیم، سلفِ صالح برای اسم ها و صفات، معنایی که از ظاهر آن ها به ذهن متبادر می شود، قایل هستند. لیکن برای نام ها و صفات کیفیّت بیان نمی کنند. معتقدند جز الله کسی دیگر کیفیت آن ها را نمی داند. معنا به راحتی از لغت فهمیده می شود و شناخته شده است؛ ولی کیفیّت بر ما پوشیده است.
به تعبیری دقیق تر: سلف در بحث اسماء و صفات معنا را تفویض نمی کنند؛ بلکه کیفیّت آن را به الله می سپارند و در این مورد سخن نمی گویند.
پس تفویضِ کیفیت، مذهب و روش سلف صالح است نه تفویضِ معنا. چرا که تفویض معنا در آخر منجر به تعطیل و ابطال اسماء و صفات الهی می گردد.
علامه خلیل محمد هراس: در مورد تفویض در بحث اسماء و صفات می گوید: اعتقاد به این که تفویض در معنای اسماء و صفات، روشِ سلف است، باوری نادرست و اشتباه است. چنان که متأخرین اشعری و دیگران بر این باورند. چرا که سلف معنا را تفویض نمی کنند و کلامی که معنایش را ندانند، نمی خواندند. بلکه معانیِ نصوص را از قرآن و سنت می فهمیدند و آن را برای الله أ ثابت می دانستند؛ سپس حقیقت و کیفیّت صفات را به الله واگذار می کردند. مثلاً وقتی از امام احمد : در مورد قرار گرفتن الله متعال بر عرش سوال شد، چنین پاسخ داد: استواء معلوم است و کیفیت مجهول و ناپیدا.
الله می فرماید:
{کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ}: ([این] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کردهایم تا در آیاتش بیندیشند) . این آیه هرگز در اندیشیدن و تدبّر، بین آیات متشابه و غیر متشابه استثنا قایل نشده است.