به نظر شما چه سرّی در این قضیه نهفته است که برای آب منی، از «مَهین» با فتحه استفاده کرده، نه از «مُهین» با ضمه؟؟
و متاسفانه بسیاری از علمای گذشته و مفسرین نیز در معنای «مَّهِینٍ» به خطا رفته و علمای مؤخر نیز به تبعیت از آنها رفته اند و وظیفۀ ما این است که از قرآن دفاع کنیم نه از اشتباه غیر عمدی که توسط علما در اینباره واقع شده است.
خداوند میفرماید : «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَهٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ» [سجده: ۸]
کلمه «مَّهِینٍ» از المَهْنَه و المِهْنَه و المَهَنَه و المَهِنَهُ میباشد که در لسان عرب و کتب ترجمۀ عرب به معنای حرفه، خدمت، وظیفه، شغل، مسئولیت ، مهارت و این دست از کلمات معنا میشود.
برای مثال به گوگل ترنسلت در لینک زیر بروید
https://translate.google.com/#ar/fa/%D9%85%D9%87%D9%86%D9%87
و یا به سایت المعانی بروید:
http://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%8E%D9%87%D9%92%D9%86%D9%8E%D8%A9/
در ترجمۀ المهنه چنین نوشته است:
مَهَنَه
مَهَنَه : ج مِهَن و مُهَن : مهارت در کار و خدمات .
مِهْنَه:
مِهْنَه : مص
– ج مِهَن و مُهَن : حرفه و شغل ، مهارت در کار و خدمات ؛ « خَرَجَ فى ثیابِ مهنتِه »: با لباس کار خود بیرون آمد .
در زبان عربی نیز متداول است، مثلا میگویند: صاحب مهنه به معنای شاغل. و یا مهنه التمریض به معنای پرستاری که همۀ اینها ، این را میرساند که مهنه به همراه شغل، حرفه، مهارت و وظیفه خاصی میآید.
خداوند در آیۀ ۱۰ سوره قلم میفرماید: « وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ ». ( قلم / ۱۰)
ترجمه: « و از هر بسیار سوگند یاد کنندۀ مهینی اطاعت مکن».
در این آیه، مهین، صفت کاذب و دروغ گو است، انگار مهنت و شغل و حرفه ی او، دروغ گویی است و بس.
به مثالی دیگر دقت کنید، یعنی داستان موسی علیه السلام و فرعون، آنجا که فرعون، موسی علیه السلام را ساحر میداند نه پیامبر. خداوند در سوره زخرف میفرماید:
«وَقَالُوا یَا أَیُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ (۴۹) فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ یَنکُثُونَ (۵۰) وَنَادَىٰ فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یَا قَوْمِ أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَٰذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی ۖ أَفَلَا تُبْصِرُونَ (۵۱) أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِّنْ هَٰذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ (۵۲) »
ترجمه: و(به موسی) گفتند: «ای جادوگر! پروردگارت را با عهدی که با تو کرده، برای ما بخوان، بی گمان ما هدایت خواهیم یافت. (۴۹) پس چون عذاب را از آنها بر طرف ساختیم، آنگاه آنها عهد شکنی کردند. (۵۰) و فرعون در (میان) قوم خود ندا داد، گفت: «ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر، و این نهرها که زیر (کاخ) من روان است، از آنِ من نیست؟! آیا نمیبینید؟ (۵۱) بلکه من بهترم از این مردی که مَهِین است، و نمیتواند درست سخن بگوید. (۵۲)
همانطور که میبینید در آیه ۴۹، فرعون موسی را ساحر و جادوگر خطاب میکند و در آیه ۵۲، سحر و ساحری را به عنوان مهنت و شغل و حرفه و پیشه موسی میخواند و میگوید من بهترم یا کسی که مهنت و شغل او ساحری است؟
و کلمۀ مهنه در احادیث و روایات نیز به همان معنای خدمتکار و پیشه و حرفه آمده است برای مثال ام المومنین عائشه رضی الله عنها میفرماید: «کان الناسُ مُهَّانَ أنفُسِهم » (ابو داود و ابن حبان روایت کرده اند و البانی میگوید صحیح است)
ترجمه: « مردم خدمتگذار و خادم نفس هایشان هستند».
یعنی وظیفه و شغلشان انگار خدمت به نفسشان است.
حال برگردیم به آیه ای که ملحد به آن استناد کرده تا با آن ثابت کند که قرآن خلاف علم را گفته است؛ اینکه منی را که از عجایب خلقت است، بی ارزش و خوار تصور کرده است و چنین نتیجه بگیرد که قرآن کلام خداوند نیست.
خداوند میفرماید: «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَهٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ» (سجده / ۸)
ترجمه: « سپس نسل او را از عصاره ای از آب وظیفه دار پدید آورد».