شبهه روافض:
سید مرتضى (از اولین متکلمان شیعه) در مورد علم امام گفته است :
لازم نیست که امام علیه السلام علوم غیب و هر آن چه را که شده و خواهد شد بداند
در نتیجه لازم نیست قائل شویم که امام از زمان وفات یا شهادت و یا چگونگى قتل خود به تفصیل آگاهى داشته باشد.
شیخ مفید مى فرماید:
شیعه چنین اجماعى ندارد که امام عالِم به هر چیزى باشد ، گرچه یک اجماع در این زمینه داریم که امام حکم هر مسئله اى را که واقع شود مى داند نه این که عالم به همه وقایع و حوادث یا شرح و تفصیل باشد ؛ البته مانعى نیست که امام عالم به کلیّات حوادث باشد و این علم هم از ناحیه خدا است. این دیدگاه که امام وقوع هر حادثه اى را با شرح و تفصیل باید بداند ، نمى توانیم آن را بپذیریم ، چون ادعایى بى دلیل است.
ثانیاً: در موضوع علم حضرت على(علیه السلام) به قاتل و زمان قتل خود، اخبارى در دست داریم که مى گوید : حضرت على(علیه السلام)از شهادت خود آگاهى داشت و قاتل خود را مىشناخت ؛ اما از آگاهى امام از زمان شهادت خود خبرى به تفصیل نرسیده است.
از مجموع نظریات مرحوم مفید و سید مرتضى استفاده مى شود که:
لازمه علم غیب امام این نیست که به تفصیل از چگونگى شهادت و زمان آن با خبر باشد.
نتیجه: مطابق روایات و نظر بزرگان، این دیدگاه که امام حسن مجتبى(علیه السلام) از زهر آلود بودن آب یا غذا آگاهى به نحو تفصیلى داشته، دیدگاه صحیحى نیست.
نظر دیگر میان عالمان شیعى آن است که اصولاً در امور عادى زندگى ، امامان مأمور به بهره گیرى از علم غیب نبودند ؛ بلکه تکلیف داشتند که همانند مردم عادى زندگى کنند و همانند مردم به دنبال کسب آگاهى و اخبار و اطلاعات و روزى باشند ؛ بنابراین اگر چه آن ها چون اراده کنند از اخبار و حوادث غیبى آگاه شوند ، مى توانستند آگاه شوند ؛ اما در امورى که مکلّف به کسب علم عادى و شیوه هاى رسمى براى دست یافتن به آگاهى ها و اخبار بودند ، اراده علم غیب نمى کردند.
جواب اهل سنت :
اول این را بگوییم که شیعه ها جملگی بر این باورند که امامان بر علوم گذشته و حال و آینده آگاهی دارند
البته جواب دهندگان به ایراد ما با وجودیکه مثل همه شیعه ها در حق امامانشان غلو میکنند ولی در اینجا استادانه با بهر گیری از تقیه خواستند تا از عوارض جانبی عقیده خود در امان بمانند و گفتند :
بنابراین اگر چه آن ها چون اراده کنند از اخبار و حوادث غیبى آگاه شوند ، مى توانستند آگاه شوند ؛ اما در امورى که مکلّف به کسب علم عادى و شیوه هاى رسمى براى دست یافتن به آگاهى ها و اخبار بودند ، اراده علم غیب نمى کردند .
معنی این حرف این است که اگر امام حسن میخواست بداند که چه کسی و در کجا و در چه زمانی و با چه وسیله ای او را خواهد کشت،
دانستن آن برایش مثل آب خوردن آسان بود.
اما امام خودش نخواست که بداند!
این عجیب ترین استدلال است ! این عذر بدتر از گناه است.
بقول سعدی صاحب اسلحه را که به اسیری ببرند بیشتر شرمشار میشود.
یک انسان عادی به مفاد آیه(( خذوا حذرکم ))عمل میکند و احتیاط لازم را مینماید.
اما شیعه اینجا میگوید که امام حسن با وجود علم کامل، و با بی قیدی هر چی جلویش آمد را خورد!