نظر به اینکه بعضی از علما راجع به ایه ۲۴ سوره نساء بیان فرموده اند که دلالت بر ازدواج موقت دارد و لیکن حکم ان طبق ایات متعدد نسخ گردیده است لطفا بیان فرمایید کدام یک از علما و در کجا چنین نظری دارند؟
الحمدلله،
استدلال به قرآن برای مشروعیت ازدواج موقت جائز نیست زیرا تنها جایی از قران که در این زمینه به آن استناد میشود لفظ متشابه بوده و دلالت آن قطعی نیست. و لذا دلالت آیه ی ۲۴ سوره ی نساء نیز بر ازدواج موقت نبوده تا بگوییم بر طبق روایات واهی حکم آن نسخ شده باشد!!
حلالکردن فروج در اسلام جداً مسئله مهمی است، تساهل در آن هرگز جائز نبوده و دلائل متشابه را برنمیتابد. در قرآن حتی یک نص صریح دالّ بر مشروعیت نکاح موقت وجود ندارد، پس ادعای مشروعیت آن باطل است زیرا پیروی از متشابهات است.
(شیعهی) امامیه میگویند: همانا فرمودهی خداوند متعال:
« فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً» (نساء ۲۴)
دلیلی بر مشروعیت ازدواج موقت است!، زیرا او فرموده است: « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم» و فرموده است « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» و نفرموده است: «مهورهن: یعنی مهریه آنها».
و این درست نیست و به عنوان دلیلی برای آنها محسوب نمیگردد؛ آن نیز به دلیل مهم، بزرگ و اساسیای که این نص به صورت متشابه بر ازدواج موقت دلالت مینماید و به طور محکم و قوی بر آن دلالت نمینماید. این در حالی است که ازدواج از امور بزرگ و حساس در زندگی، دین و دانش انسان مسلمان است؛ زیرا آن از بارزترین ویژگیهای انسان مسلمان محسوب میشود: آبرو و نسل او. همانا این امر (ازدواج) به عورت و ناموس زنان مؤمن (باکره) تعلق دارد، نه به بازیچه و کالایی که در بازار تجارت عرضه شده باشد.( از محمد صدر درباره ازدواج موقت سؤال شد؟ پس پاسخ داد: مسأله (۱۷۳) این از ضروریات مذهب است و کسی که آن را انکار کند، از مذهب تشیع به مذهب تسنن یا به ملت (مذهب) دیگری خارج شده است و به چیزی غیر از آنچه که خدا در کتاب ارجمندش آورده است، گراییده است. (مسائل و ردود / جزوء چهارم ص ۴۱). پس در حکم بین ازدواج موقت و شیعه امامیه تساوی برقرار است. )
خداوند متعال ما را از دنبالهی متشابه در چنین مواردی نهی کرده است. پس فرمود:
« فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ»
یعنی همانا ما نیاز داریم به اینکه کلمهی (استمتعتم) را فقط بر ازدواج موقت اطلاق نماییم و همچنین نیاز داریم به اینکه اطلاق لفظ «اجور» به جای مهریه صحیح نباشد؛ پس با توجه به اینکه اثری از این دو امر وجود ندارد، استدلال به این آیه بیهوده میباشد.
اما فرمودهی پروردگارتان « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» به معنای مهریهی آنان است، چنانچه خداوند متعال در خطاب به پیامبرش صلی الله علیه وسلم میفرماید:
« یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ » (احزاب / ۵۰)
(منظور همان مهریه است) و ممکن نیست که غیر از این گفته شده باشد، زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم به این ازدواج (یعنی به ازدواج موقت) اقدام نکرده است.
و قرآن کلمهی «اجور» را به کار برده است و هرگز کلمهی مهور (مهریه) را به کار نبرده است؛ چنانچه خداوند سبحان فرمود:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ أَن تَنکِحُوهُنَّ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ »(ممتحنه / ۱۰)
« ای مؤمنان! هنگامی که زنان مؤمن به سوی شما مهاجرت کردند، ایشان را بیازمائید – خداوند از ایمان آنان آگاهتر است (تا شما) – هرگاه ایشان را مؤمن یافتید، آنان را به سوی کافران برنگردانید. این زنان برای آن مردان، و آن مردان برای این زنان حلال نیستند. آنچه را که همسران ایشان (به عنوان مهریه) خرج کردهاند، بدانان مسترد دارید. گناهی بر شما نخواهد بود اگر چنین زنانی را به ازدواج خود درآورید و مهریه ایشان را بپردازید».
و گفته است:
« وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ » (مائده / ۵)
«و (ازدواج با) زنان پاکدامن مؤمن، و زنان پاکدامن اهل کتاب پیش از شما، حلال است، هرگاه که مهریّه آنان را بپردازید و قصد ازدواج داشته باشید و منظورتان زناکاری یا انتخاب دوست نباشد».
و گفته است:
« فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ »(نساء / ۲۵)
«لذا با اجازه صاحبان آنان با ایشان ازدواج کرده و مهریّه ایشان را زیبا و پسندیده و برابر عرف و عادت (به تمام و کمال) بپردازید. کنیزانی را برگزینید که با عفّت و پاکدامن باشند و برای خود دوستانی (نامشروع) برنگزینند».
چه چیزی کلمهی (اجور) در آیهی مذکور را به ازدواج (صیغه) تخصیص داده و به عنوان دلیلی بر آن قرار داده است، با وجود اینکه لفظ از مختصات آن نیست، و این به سبب ذکر آن در آیاتی است که آنها را بیان کردیم، که به ازدواج صیغه مربوط نمیشود، بلکه یا به ازدواج دائمی و یا به ازدواج با کنیزان (مربوط میشود)؟!
اجور در اینجا یعنی مهریه چون در عقد ازدواج در مقابل استمتاع از زن اجری قرار داده میشود تا زن از آن بهره ببرد خداوند میفرماید:
« یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ » (احزاب / ۵۰)
«ای پیامبر ما همسرانی را که مهریهشان را پرداخت کردهای برایت حلال کردیم».
شیخ الطائفه طوسی کسانی را که میگویند منظور از اجور ازدواج متعه است سفیه میداند و میگوید: «بعضی از اصحاب ما گفتهاند مراد از آیه ازدواج متعه است چون به مهریه اجر نمیگویند بلکه صدقه و نحله گفته میشود. اما این قول ضعیف است چون خداوند مهریه را اجر نامیده است و میفرماید: « فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ »(النساء: ۲۵). «آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید».
« وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» (المائده: ۵).
«و زنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند; هنگامى که مهر آنها را بپردازید». «مسیره التبیان» (۳/۱۶۶)
شریف مرتضی یکی از بزرگان شیعه و مشهورترین آنها در کتابش «الانتصار» میگوید: برخی از اصحاب ما استدلال کردهاند که لفظ «استمتعم» دال بر ازدواج موقت است نه ازدواج دائم، چون خداوند مالی را که به زن داده میشود اجر نامیده است در صورتی که خداوند مهریه ازدواج دائم را به این اسم بیان نکرده است بلکه به اسم نحله، صداق و فریضه آن را نام برده است. اما این استدلال مورد اعتماد نیست چون مهریه ازدواج دائم را نیز اجر نامیده است.
«وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ أَن تَنکِحُوهُنَّ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ »(ممتحنه / ۱۰)
«و گناهی بر شما نیست که با آنها ازدواج کنید هرگاه مهرشان را به آنان بدهید». «الانتصار» شریف مرتضی (ص ۱۱۳)
بنابراین استدلال به این آیه برای ازدواج موقت درست نیست چون استدلال به متشابه است. و سیاق آیه از چند وجه آنرا ردّ میکند این آیات تنها دو نوع نکاح را نام بردهاند نکاح دائم و ملک یمین که از نکاح دائم به لفظ استمتاع تعبیر شده است ولی اگر منظور از استمتاع نکاح متعه باشد این بدان معنی است که در این آیات ازدواج دائم ذکر نشده است. و این غیر معقول است پس باید لفظ را بر ازدواج دائم حمل کنیم نه چیز دیگر.
در آیه ابتدا نکاح مشکل وبعد نکاح آسان را بیان کرده است: « وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلاً أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم» (النساء: ۲۵).
«و آنها که توانایى ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، مىتوانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانى که در اختیار دارید ازدواج کنند».
و مشکلتر از نکاح جاریه تنها ازدواج دائم است ولی نکاح متعه آسانترین انواع نکاح است پس مقصود آیه نکاح متعه نیست.
خداوند شروط نکاح را در این آیه بیان کرده است:« أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ »(النساء: ۲۴).
«براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید; در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى نمایید».
غیر مسافحین یعنی زناکار نباشید. ولی مقصود از نکاح متعه تنها ریختن منی و ارضاء شهوت است و در آن احصان و پاکدامنی و حفظ جسم و نفس زن یا مرد نیست و براستی این نص صریحی در رد ازدواج موقت است زیرا به اتفاق علماء در ازدواج موقت پاکدامنی و احصان وجود ندارد.
برای تفصیل بیشتر این قضیه به مقاله ” رد استدلال شیعه از آیه ۲۴ سوره نساء برای اثبات مشروعیت ازدواج موقت یا صیغه ” از سایت نوار اسلام مراجعه کنید.
والله اعلم