اگر میخواهیم با آگاهی دادن به مردم آنها را به سعادت و خوشبختی برسانیم، باید آهسته و قدم به قدم پیش برویم؛ ابتدا به آنچه مهمتر است، بپردازیم و سپس به آنچه که در جایگاه پایین تری قرار دارد.
سفارش پیامبر ج به معاذس هنگام اعزامش به یمن، همین مطلب را تأیید مینماید. ایشان، به معاذس فرمود: «اولین چیزی که آنها را به سوی آن دعوت میدهی، گواهی دادن به این باشد که هیچ معبود به حقی جز الله نیست و من پیامبر خدا هستم». بنابراین مسایل، اولویت بندی شده و هریک جایگاه خودش را دارد؛ پس چرا ما مسایل رادر هم میآمیزیم و همه را یک جا مطرح میکنیم؟!
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَیۡهِ ٱلۡقُرۡءَانُ جُمۡلَهٗ وَٰحِدَهٗۚ کَذَٰلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَکَۖ وَرَتَّلۡنَٰهُ تَرۡتِیلٗا ٣٢﴾ [الفرقان: ۳۲] «و کافران گفتند: چرا قرآن یک جا بر او نازل نمیشود؟ اینگونه قرآن را به صورت تدریجی بر تو نازل میکنیم تا دل تو را با آن استوار گردانیم و آن را آهسته آهسته نازل نمودیم».
یکی از اسباب سعادت مسلمانان به خاطر اسلامشان، این است که از تعالیم و آموزههای آن احساس راحتی میکنند و در فراگیری اوامر و نواهی آن احساس آسانی مینمایند؛ چون تعالیم اسلام در اصل برای آن آمدهاند تا مسلمانان را از اضطراب روانی و تشویش ذهنی و هرج و مرج اجتماعی نجات دهند. تحمیل و سختگیری در اسلام نفی شده است: ﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ﴾ [البقره:۲۸۶] «خداوند، هرکس را به اندازه توانش مکلف میگرداند». چون تکلیف و تحمیل، نوعی مشقت و سختگیری است و دین، مشقت و سختی نیاورده؛ بلکه آمده تا مشقتها را دور کند.
چه بسا یکی از اصحاب از پیامبر ج درخواست میکرد تا او را وصیت نماید. پیامبر ج نیز سخنی مختصر به او میفرمود که هرکس، میتوانست آن را به خاطر بسپارد. واقعگرایی، رعایت وضعیت و آسانی، نکته بارز رهنمودهای ارزشمند نبوی است. اشتباه ما، این است که میخواهیم تمام نصایح، رهنمودها، آموزهها، سنن و آدابی را که با خود داریم، یک جا به شنونده، ارائه دهیم: ﴿وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُکۡثٖ﴾ [الإسراء: ۱۰۶] «و قرآنی که آن را جدا جدا نمودهایم تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی».
أوردها سعد وسعد مشتمل | ما هکذا یا سعد تورد الابل |
«سعد، در حالی که لباس فاخری بر تن داشت، شترها را یکجا به آبشخور آورد؛ ای سعد! این رسم ساربانی نیست».