طبرانی و حاکم نیز این حدیث را روایت کردهاند و حاکم دربارهاش میگوید: این حدیث صحیح است و ذهبی آن را تأیید نموده است. لفظ کامل حدیث، چنین است: «ومن مات وهو مدمن الخمر سقاه الله من نهر الغوطه نهر یجری من فروج المومسات، یؤذی أهل النار ریح فروجهن»: «هر کس بمیرد در حالی که دائم الخمر باشد، خدا از رود «غوطه» به او مینوشاند. رود «غوطه» رودی است که از شرمگاه فاحشهها جاری میشود و باد شرمگاهشان دوزخیان را اذیت میکند».
گفتهاش: (از ابوموسی) او عبدالله بن قیس بن سلیم بن حضار، ابوموسی اشعری، صحابی جلیل القدر است که پیامبر صلی الله علیه و سلم او را کارگزار خویش قرار داد و حضرت عمر رضی الله عنه و سپس حضرت عثمان رضی الله عنه او را برای امارت منصوب کردند. او یکی از دو حَکم در جنگ صفین بود و به سال ۵۰ هجری وفات یافت[۱].
راجع به عبارت: (ثلاثه لایدخلون الجنه) باید گفت که این حدیث از جمله نصوص وعیدی است که سلف صالح تأویل آنها را مکروه دانسته و گفتهاند: آن گونه که وارد شده، بازگو کنید، هر چند از نظر آنان این سه دسته از دایرهی اسلام خارج نمیشوند. مؤلف رحمه الله به این قول تمایل دارد. گروهی معتقدند که این حدیث براساس ظاهرش میباشد، پس دائم الخمر و مانند او اصلاً داخل بهشت نمیشوند. این حدیث عموم احادیثی را که بر خارج شدن موحدین از دوزخ و داخل شدنشان به بهشت دلالت دارد تخصیص میدهد.
اکثر شارحان حدیث آن را بر کسی حمل کردهاند که این کارها را با اعتقاد به حلال دانستن آنها انجام دهد. یا معنایش چنین است که این سه نفر در صورتی که توبه نکرده باشند جز بعد از عذاب و شکنجه داخل بهشت نمیشوند[۲].
گفتهاش: (مدمن الخمر) به کسی میگویند که همیشه شرابخوار باشد.
گفتهاش: (وقاطع الرحم) یعنی کسی که پیوند خویشاوندی را قطع کند؛ همان طور که خدای متعال میفرماید: ﴿فَهَلۡ عَسَیۡتُمۡ إِن تَوَلَّیۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَکُمۡ٢٢ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ٢٣﴾ [محمد: ۲۲-۲۳]. «آیا اگر (از قرآن و برنامهی اسلام) رویگردان شوید، جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی میان خویش را بگسلید ؟ آنان کسانیند که خداوند ایشان را نفرین و از رحمت خویش بدور داشته است، لذا گوشهایشان را (از شنیدن حق) کر و چشمانشان را (از دیدن راه هدایت و سعادت) کور کرده است».
گفتهاش: (ومصدق بالسحر) کسی که به طور مطلق جادو را باور دارد. ستاره شناسی هم مشمول این عبارت میشود به خاطر حدیث: «من اقتبس علماً من النجوم اقتبس علماً من السحر»[۳]: «هرکس بخشی از علم نجوم را بگیرد، در واقع بخشی از جادو را گرفته است».
ذهبی در کتاب «الکبائر» میگوید: «یادگیری سیمیا (جادو) و عمل به آن مشمول عبارت: «مصدق بالسحر» میشود. این کار جادوی محض است که با کلماتی مجهول مرد را از دید زنش منفور میکنند و یا میان زن و شوهر محبت، نفرت و کینهتوزی ایجاد میکنند.
ذهبی میافزاید: بسیاری از گناهان کبیره و بلکه اغلب گناهان کبیره جز موارد اندکی هستند که افرادی از امت اسلامی از تحریم آنها خبر ندارند و نهی وارده و تهدید دربارهی آنها به این افراد نرسیده است. این دسته حساب شان با دیگران فرق دارد. عالم نباید بر این افرادی که از تحریم برخی از گناهان کبیره اطلاع ندارند، سخت بگیرد بلکه بایستی با آنان مدارا نماید به ویژه زمانی که احتمال جهالتش زیاد باشد، مانند کسی که اسیر شده و به سرزمین اسلام آورده شده باشد و خود تُرک زبان باشد، بدیهی است چنین فردی به سختی شهادتین را بر زبان میآورد. بنابراین هیچ کسی گناهکار نیست مگر پس از آنکه از حال و وضعش اطلاع حاصل شود و حجت بر او اقامه شود[۴].
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– به شرح حالش در کتاب «الإصابه فی تمییز أسماء الصحابه» ۴/۲۱۱ مراجعه کنید.
[۲]– در فتح المجید۲/۵۳۴ آمده است: «بهترین سخنی که در این زمینه باید گفته شود این است: هر عملی جز شرک و کفر که انسان را از دایرهی اسلام خارج میسازند، به مشیت و خواست خدا مربوط است. اگر خدا در مقابل این عمل او را عذاب دهد، قطعاً عذاب و شکنجه بر او واجب بوده و اگر او را ببخشاید، به لطف و رحمت و بخشش خود از او در گذشته است».
[۳]– حدیثی صحیح است. تخریج آن در باب:«بیان مقداری از انواع جادو» آورده شد.
[۴]– کتاب الکبائر صفحات: ۳۷-۴۰ با اندکی تصرف.