آنچه که درباره‏ ی علم نجوم و ستاره‌شناسی آمده است(۲)

آنچه که درباره‏ی علم نجوم و ستاره‌شناسی آمده است

آنچه در اینجا مد نظر است، بیان امور مجاز و غیر مجاز راجع به ستاره‌شناسی و بیان تهدید وارده در این زمینه می‌باشد.

شیخ الإسلام ابن تیمیه می‌گوید: «تنجیم، به معنای استدلال به احوال فلکی برای اتفاقات و رویدادهای روی کره‌ی زمین می‌باشد»[۱].

خطابی می‌گوید: «علم نجوم که از آن نهی شده، از آن جهت است که ستاره‌شناسان، ادعا می‌کنند از اتفاقات و رویدادهایی که واقع نشده‌ و در آینده روی می‌دهند باخبر می‌باشند؛ رویدادهایی همچون اوقات وزش بادها، بارش باران، پیدایش گرما و سرما، تغییر نرخ‌ها و مسائلی که گمان می‌کنند از طریق حرکت ستارگان در مدارشان، نسبت به آنها علم پیدا می‌کنند و ادعا می‌کنند ستارگان در حوادث روی زمین تأثیر دارند و حوادث روی زمین بر اساس مقتضیات ستارگان روی می‌دهند. این امر از جانب ستاره‌شناسان، غیب‌گویی و ادعای علمی است که خدا آن را پنهان کرده و جز خدا کسی علم غیب را نمی‌داند»[۲].

می‌گویم: بدان که ستاره‌شناسی سه نوع است:

اول- آنچه که بنا به اجماع مسلمانان کفر است و آن هم اعتقاد به این مطلب است که موجودات این دنیا همگی بر اساس تأثیر ستارگان و روح آنها تشکیل شده‌اند و ستارگان، موجوداتی فاعل و مختارند. این اعتقاد بنا به اجماع مسلمانان، کفر است. این تفکر، اعتقاد ستاره‌پرستانی است که حضرت ابراهیم علیه السلام به سوی آنان مبعوث شد. به همین خاطر اینان خورشید، ماه و ستارگان را تعظیم می‌کردند و برای آنها سجده و اظهار ذلت  و خواری می‌کردند و آنها را با تسبیحات معروفی که در کتاب‌هایشان آمده تسبیح می‌نمودند و با دعاهایی آنها را به فریاد می‌طلبیدند که تنها برای آفریدگار آنها که هیچ شریکی ندارد، جایز است. ستاره‌پرستان برای هر ستاره‌ای مکان مخصوصی جهت پرستش می‌ساختند و آن ستاره را در آن جا به تصویر می‌کشیدند و این مکان را جهت پرستش و تعظیم آن انتخاب کرده و گمان می‌کردند که روحانیت آن ستاره بر آنان نازل می‌شود و آنان را مورد خطاب قرار می‌دهد و نیازهایشان را برآورده می‌سازد. آن روحانیت در حقیقت شیاطین بودند که بر آنان نازل می‌شدند و آنان را مورد خطاب قرار داده و نیازهایشان را برآورده می‌ساختند. برخی از متأخران درباره‌ی این گونه شرک، کتابی را تألیف نموده‌اند[۳].

 و صاحب کتاب «التذکره»[۴] این مطلب را عنوان کرده است.

دوم- استدلال بر رویدادهای زمینی با توجه به حرکت، جمع شدن و پراکنده شدن ستارگان انجام می‌شود و می‌گویند: این کار به تقدیر و مشیت الله است. در تحریم این تفکر شکی وجود ندارد. متأخرین راجع به تکفیر گوینده‌ی آن، اختلاف نظر دارند و شایسته است که به کفر این اعتقاد، یقین داشت؛ زیرا این اعتقاد ادعای علم غیبی است که خدای متعال آن را از مخلوق پنهان کرده و راهی برای پی بردن به آن وجود ندارد.

سوم- نوعی که مؤلف در زمینه‌ی یادگیری منازل ستارگان بیان کرد و به امید خدا درباره اش بحث خواهد شد.

 مؤلف می‌گوید: (قال البخاری فی صحیحه قال قتاده: خلق الله هذه النجوم لِثلاثٍ: زینهً للسماء ورجوماً للشیاطین وعلاماتٍ یُهتدَی بها، فَمَن تَأَوَّلَ فیها غیر ذلک، أخطأ وأضاعَ نصیبَهُ وتکلّفَ ما لا عِلمَ لَه بِه)[۵].

 

[۱]– مجموع الفتاوی ۳۵/۱۹۲٫

[۲]– معالم السنن ۴/۲۳۰٫

[۳]– ذهبی در کتاب «میزان الإعتدلال»، ۳/۳۴۰ اظهار داشته که فخر رازی کتابی را در زمینه‌ی سخن گفتن ستارگان تألیف کرده و این جادوی محض است. نگا: نقض المنطق، اثر شیخ الاسلام، صفحات ۴۵- ۴۷٫

[۴]– او داود بن عمر انطاکی، پزشک معروف است. اسم کتابش، «تذکره أولی الألباب و الجامع للعجب العجاب» می‌باشد. وی به سال ۱۰۰۸ هجری در انطاکیه وفات یافت. نگا: کشف الظنون، ۱/۳۶۸٫

[۵]– بخاری در صحیح خود (۳۱۱۶۸- البغا) آن را آورده است. ابن جریر در تفسیر خویش ۱۴/۹۱ و ۲۹/۳ ابن ابی حاتم در تفسیر خود، ش ۱۶۵۳۶، ابوشیخ در کتاب «العظمه» ۴/۱۲۲۶، الخطیب در کتاب «النجوم»، صفحات ۱۸۵- ۱۸۶، حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تغلیق التعلیق» ۳/۴۸۹، عبدبن حُمید، عبدالرزاق و ابن منذر و خطیب در کتاب النجوم همان گونه که الدرر المنثور۳/۳۲۸ نیز آمده آن را روایت کرده‌اند و اسنادش صحیح است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …