به طور کلی چنین تصور میشود که چون در میان اعراب، خواندن و نوشتن رواجی نداشت و در اسلام، تدوین و تألیفات کتب در زمان «منصور» خلیفه عباسی (تقریباً از سال ۱۴۳ هجری) آغاز گردید، لذا تا آن زمان آنچه دربارۀ سیرت و روایات وجود داشت، به صورت نقل زبانی و سینه به سینه از نسلی به نسلی دیگر بود و به صورت مکتوب نوشته و کتابتی وجود نداشت، ولی این تصور صحیح نیست، زیرا رسم خواندن و نوشتن هرچند اندک، از مدتها قبل از ظهور اسلام نیز میان اعراب رایج بوده است، و در زمان بسیار قدیم، رسم الخطّ «حِمیَرِی» و «نَابِتِی» وجود داشته که کتیبهها و سنگ نوشتههای آن، امروزه به کثرت توسط اروپائیها کشف گردیده است.
اندک زمانی قبل از اسلام «رسم الخط عربی» ایجاد شد و پس از دگرگونیهای فراوان به شکل امروزی درآمد. دربارۀ تاریخ و ابتدای رسم الخط زبان عربی، بیشتر روایات قدیمی که در کتابها موجودند، جنبۀ افسانهای دارند. مثلاً «ابن الندیم» از «کلبی» نقل کرد که کسانی قبل از همه، رسم الخط عربی را ایجاد نمودهاند، عبارتند از:
«ابوجاد»، «هواز»، «حطی»، «کلمون»، «سعفص»، «قشریات».
(همین اسامی هستند که ما امروز به آنها «ابجد – هوّز، حطّی، کلمن، سعفص، قرشت و… میگوییم) و براساس نظر کعب، تمام رسم الخطها را حضرت آدم ایجاد کرده است.
ابن الندیم، از حضرت عبدالله بن عباس رضی الله عنه نقل کرده: کسانی که برای اولین بار رسم الخط عربی را به وجود آوردند، سه نفر از قبیلۀ «بولان» (شاخهای از قبیلۀ طی) به نامهای:
۱- مرامر بن مره. ۲- اسلم بن سدره. ۳- عامر بن جدره بودند که در شهر «انبار» زندگی میکردند. از میان تمامی روایات، آنچه مقرون به صحت است، روایتی است که «ابن الندیم» از کتاب «عمرو بن شبه» چنین نقل کرده است:
اولین کسی که رسم الخط عربی را ایجاد کرد، شخصی از خاندان «بنو مخلّد بن نضر بن کنانه» بود. غالباً این دوران، عصر ترقّی و پیشرفت قوم قریش بود که به منظور پیشۀ تجارت، با کشورها و ملّیتهای دیگر رفت و آمد و ملاقات داشتند. «ابن الندیم» نوشته است: من در کتابخانه مأمون الرشید، سَنَدی یافتم که آن را عبدالمطلب بن هاشم، جد بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و سلم با دست خود نوشته و مضمون آن چنین بود:
«حق عبد المطلب بن هاشم من أهل مکه على فلان بن فلان الحمیری من أهل وزل صنعاء إلیه ألف درهم فضه کیلا بالحدیده ومتى دعاه بها أجابه شهد الله والملکان»([۱]).
«این حق عبدالمطلب بن هاشم، اهل و ساکن مکه بر عهدۀ فلان شخص ساکن صنعا است که مبلغ هزار درهم نقره میباشد، هرگاه طلب کند باید بپردازد، خداوند و دو فرشته بر آن گواهاند».
از این سند معلوم میشود که عبدالمطلب به یک شخص حمیری هزار درهم وام داده بود. در پایان سند، گواهی دو فرشته ثبت شده که از آن معلوم میشود در آن زمان به وجود فرشتگان (و شاید کراماً کاتبین) عقیده داشتند. «ابن الندیم» نوشته نوع خط این سند مانند خط زنان بود.
علامه بلاذری رحمه الله تصریح کرده که هنگام بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم هفده نفر از قریش باسواد بودند، از آن جمله:
حضرت عمر، حضرت عثمان، حضرت ابوعبیده، طلحه، زید، ابوحذیفه، ابوسفیان، شفا بنت عبدالله وغیره – y –([2]).
در سال دوم هجری، غزوه بدر به وقوع پیوست و در اثنای جنگ تعدادی از افراد قبیله قریش به دست مسلمانان اسیر شدند و از میان آنان کسانی که توان پرداخت فدیه را داشتند، آزاد شدند. طبق دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم مقرر گردید اسیرانی که توان پرداخت فدیه را نداشتند، هریک از آنها آموزش و تعلیم ده نفر از کودکان مسلمین را بر عهده گرفته و به آنها خواندن و نوشتن بیاموزد تا آزاد شود. حضرت زید بن ثابت که یکی از کاتبین وحی میباشد خواندن و نوشتن را توسط همین افراد آموخت([۳]).
از شرح این وقایع معلوم میشود که میان اعراب (مخصوصاً در مکه و مدینه) در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و سلم در حدّ کافی خواندن و نوشتن رواج داشته است، البته این مطلب قابل تحقیق و بررسی است که آیا در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و سلم احادیث و روایات نیز نوشته میشدند یا خیر؟ و آیا سیره آن حضرت صلی الله علیه و سلم به صورت کتبی ثبت و یادداشت میگردید یا خیر؟
[۱]– ابن ندیم / ۱۷ طبع مصر.
[۲]– فتوح البلدان ذکر خط / ۴۷۱ طبع اروپا.
[۳]– طبقات ابن سعد / ۱۴ غزوه بدر.