وجود تفرقه داخلی و نفوذ دشمنان خارجی
جهان اسلام در سیر حرکتی خود توسط احزاب و گروهکهای اسلامی، تکهتکه شده و هرکدام از احزاب از اعتقاد و تفکر خود دفاع نمودهاند و حتی گاهی به تکفیر و رد مخالفان فکری خود پرداختهاند. خداوند- تبارک و تعالی- میفرماید: ﴿کُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ۵٣ فَذَرۡهُمۡ فِی غَمۡرَتِهِمۡ حَتَّىٰ حِینٍ۵۴﴾([۱]) «هر دسته و جمعیتی بدانچه دارند و برآنند خوشحال و شادانند (چرا که گمان میبرند ایشان بر راستای راهند و دیگران کژ راهه میروند)، بگذار تا مدّت زمانی (که وقت مقدّر هلاک ایشان است) در غرقاب (جهالت و ضلالت) خود بسر برند.»
هرچند برخی از این احزاب به منظور خدمت و گسترش دین خدا و نیز پرورش نیروهای خدمتگذار به وجود آمده، ولی بعداً توسط پیروان خود از مسیر واقعی خارج شده و به تفکرات حزبگرایی صرف پرداختهاند و باعث تفرقه و جدایی شدهاند که نصوص مقدس آن را محکوم میکند و دشمنان دین خداوند متعال در سایۀ این تفرقه سعی کردهاند که اهداف شوم و دینستیزی خود را اجرا نمایند؛ چرا که در پرتو وحدت، کسی جرأت دخالت و نفوذ در صفوف محکم مسلمین را نمیتواند بکند، پس بر ما مسلمانان واجب است که این قاعدۀ طلائی را همیشه مدنظر داشته باشیم که بر اصول ثابت و مشترک تکیه نماییم و اختلافات جزئی را به خاطر مصالح اصلی دین کنار بگذاریم و همیشه به این آیۀ شریفه تمسک جوییم که خداوند عظیمالشأن میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا۵٩﴾([۲]) «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا (با پیروی از قرآن) و از پیغمبر (خدا محمّد مصطفی با تمسّک به سنّت او) اطاعت کنید، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمائید (مادام که دادگر و حقّگرا بوده و مجری احکام شریعت اسلام باشند) و اگر در چیزی اختلاف داشتید (و در امری از امور کشمکش پیدا کردید) آن را به خدا (با عرضهی به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به سنّت نبوی) برگردانید (تا در پرتو قرآن و سنّت، حکم آن را بدانید. چرا که خدا قرآن را نازل، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است. باید چنین عمل کنید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار (یعنی رجوع به قرآن و سنّت) برای شما بهتر و خوش فرجامتر است .»
اساس اسلام بر تسلیمشدن و سر فرودآوردن کامل و مطلق در برابر ذات اقدس ربّ العالمین استوار است و خداوند تعالی میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ﴾ [آل عمران: ۱۹] «بیگمان دین در پیشگاه خدا اسلام است»، پس اسلام با این اعتبار دین همۀ پیغمبران است، خداوند از جمله صفات بارز ابراهیم علیه السلام را این چنین بیان میفرماید:
﴿إِذۡ قَالَ لَهُۥ رَبُّهُۥٓ أَسۡلِمۡۖ قَالَ أَسۡلَمۡتُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٣١﴾ [البقره: ۱۳۱]. «آنگاه که پروردگارش بدو گفت: تسلیم شو. گفت: خالصانه تسلیم پروردگار جهانیان گشتم».
ابن کثیر میگوید: به وی امر کرد که اخلاص داشته باشد و تسلیم و فرمانپذیر خداوند شود و ابراهیم بدان لبیک گفت:[۳] خداوند تعالی میفرماید: ﴿وَوَصَّىٰ بِهَآ إِبۡرَٰهِۧمُ بَنِیهِ وَیَعۡقُوبُ یَٰبَنِیَّ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰ لَکُمُ ٱلدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٣٢﴾ [البقره: ۱۳۲]. «و ابراهیم فرزندان خود را به این تسلیمشدن سفارش کرد، و یعقوب نوۀ وی نیز چنین کرد. (هرکدام به فرزندان خویش گفتند): ای فرزندان من! خداوند، آئین (اسلام) را برای شما برگزیده است. (پس به ما قول بدهید که یک لحظه هم از آن دوری نکنید) و نمیرید جز این که مسلمان باشید». ضمیر در (بها) در آیه مذکور بنابر تأویل کلمه و جمله به فرمودۀ: ﴿أَسۡلَمۡتُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٣١﴾ برمیگردد. همه آنان بر آن حرص و محبت داشته و این تسلیمشدن را تا لحظۀ مرگ محافظت نمودند و فرزندانشان را نیز بدان وصیت نمودند.[۴] این صفت بارز در دعای ابراهیم با فرزندش اسماعیل که کعبه را بنا میکردند محرز است، آن لحظه که گفتند: ﴿رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَیۡنِ لَکَ﴾ [البقره: ۱۲۸]. «ای پروردگار ما! چنان کن که ما دو نفر مخلص و منقاد (فرمان) تو باشیم».
([۳]) ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱/۴۴۶٫
([۴]) زیدان، المستفاد من قصص القرآن، ۱/۲۰۶ و ۲۰۷ به نقل از (تفسیر ابن کثیر، ۳/۱۸۳ و تفسیر القایمی، ۲/۲۶۲).