این است عبارت أبوداود و سخنی در این باره نمیگوید و عبارت حاکمِ [نیشابوری] چنین است: «مهدی از خاندان ماست بلند بینی است و نوک آن بلند و گشاده پیشانی خواهد بود زمین را از داد و عدل پر میکند از آن پس که ستمگری و جور آن را فرا گرفته باشد، بدین سان میزِیَد و دست چپ و دوانگشت شست و ابهام دست راستش را گشود و سه انگشت دیگر را بست»….. درباره استدلال به أحادیث «عمران قَطّان» اختلاف نظر است و بخاری از او به عنوان استشهاد و نه به طور اصالت روایت کرده است و یَحیی قَطّان از او نقل روایت نمینمود و یَحیی بن مُعین درباره او ….. گفته است: چیزی نیست. (= ارزشی ندارد) …… یزید بن زریع گفته است او مردی از حَروریّه [= گروهی از خوارج] بوده و شمشیر کشیدن برروی أهل قبله را روا میدانسته است! و نسائی گفته است: ضعیف است ….. أبوعبید آجری گوید …… از أبوداود شنیدم که او را نام برده و گفته : ضعیف است وی در زمان ابراهیم بن عبدالله بن حسن فتوای شدیدی داده که موجب خونریزی شده است.
۷) تِرمِذی و ابن ماجه و حاکم از أبوسعید خُدرِیّ از طریق زید عمّی و او از أبوصدیق ناجی و او از أبوسعید خُدری خبری تخریج کردهاند که وی گفته است بیم داشتیم که پس از پیامبرما صلی الله علیه و سلم بعضی از وقایع روی دهد از این رو از پیغمبر خدا صلی الله علیه و سلم در این باره سؤال کردیم و او فرمود: «در میان أمّت من مهدی ظهور میکند و پنج سال میزِیَد یا هفت یا نُه به تردید زید شکّاک (یعنی همان راوی) معدود را بر آن بیفزای. گفت پرسیدیم: مقصود چیست؟ گفت: سالهایی. پس کسان نزد مهدی میآیند و میگویند: ای مهدی به ما بخشش کن. مهدی در دامان جامه او تا حدّی که بتواند حمل کند درهم و دینار میریزد!».
تعبیر ابن ماجه و حاکم چنین است: «مهدی درمیان أمّت من پدید میآید اگر دوران ظهور او کوتاه باشد هفت و گرنه نه سال خواهد بود و آنگاه اُمّت من در آن روزگار چنان متنعّم میشوند که هرگز نظیر آن شنیده نشده است. زمین طعمههای خود را ارزانی میدارد و چیزی از آنها اندوخته نمیشود و ثروت در آن روزگار خرمن وار در دسترس مردم خواهد بود بدان سان که فلان مرد نزد مهدی میآید و میگوید: ای مهدی چیزی به من ببخش و او میگوید: برگیر! (اِنتهی) …. .
أبوحاتم حدیث او [= زید عمّی] را ضعیف دانسته و گفته است أخبار او را مینویسند ولی بدانها استدلال نمیکنند و یحیی بن معین در روایت دیگر گفته است [که او] چیزی نیست و بار دیگر گفته است حدیث او را مینویسند ولی ضعیف است….. أبوزُرعه گفته است: قوی نیست و حدیث او سست و ضعیف است….. و نسائی گفته است: ضعیف است و ابن عَدی گفته است: عموم روایات و کسانیکه از آنها روایت کرده است ضعیف هستند با اینکه شُعبه از او روایت کرده است و شاید بتوان گفت که شعبه از کسی ضعیفتر از وی روایت نکرده است.