مهدی در کتب اهل سنت (۲)

و هم أبوداود از أمّ‌ سَلَمه و نیز ابن ماجه و حاکم در مستدرک از طریق علیّ بن نفیل بدین سان تخریج کرده‌اند: از سعید بن مُسیّب از أمّ سَلَمه روایت کرده‌اند که گفت شنیدم پیامبر  صلی الله علیه و سلم می‌گفت: «مهدی از خاندان من از نسل فاطمه است».

أبوداود این گفته را بیان کرده و بر آن خاموشی گزیده است و ابن‌ماجه مهدی را از نسل فاطمه آورده است و لفظ حاکم چنین است: شنیدم رسول  صلی الله علیه و سلم درباره مهدی سخن می‌گفت و فرمود ظهور او حق است و او از خاندان فاطمه است و در تصحیح و تخطئه آن گفتگو نکرده است. أبو‌جعفر عقیلی آن را ضعیف دانسته و گفته است علی بن نفیل را بر این حدیث تبعیّت نمی‌توان کرد و جُز به همین حدیث شناخته نشده است.

۵) و هم أبوداود از أمّ سَلَمه حدیث دیگری تخریج کرده به روایت صالح أبو‌الخلیل از یکی از یارانش و او از أمّ سَلَمه و او از پیامبر که فرموده است: «هنگام مرگ یکی از خلفا اختلافی روی می‌دهد و مردی از أهل مدینه گریزان به سوی مکّه می‌رود و گروهی از مردم مکّه نزد وی می‌آیند و اورا بیرون می‌آورند درحالی­که او اکراه دارد، سپس میان رُکن (= حجرُالأسود) و مقام [ابراهیم] با او بیعت می‌کنند. آنگاه لشکریانی ازشام برای نبرد با او گسیل می‌دارند ولی آنها در صحرای میان مکّه و مدینه به زمین فرو می‌روند و هنگامی که مردم این وضع را مشاهده می‌کنند آن وقت أبدال [گروهی از اولیاء الله که حق تعالی عالم را به وجود ایشان قائم دارد([۱])] شام و گروههای مردم عراق نزد او می‌روند و با او بیعت می‌کنند! سپس مردی از قریش که دایی‌های او از قبیله کلب هستند پدید می‌آید و لشکریانی به سوی آنان گسیل می‌شود و آن لشکریان بر آنها غلبه می‌یابند و کسانی حسرت خواهند برد که غنائم کلبیّه را نبینند، آنگاه آن مرد به تقسیم همه آن‌ثروت می‌پردازد و درمیان مردم بر وفق سُنّت پیامبر ایشان  صلی الله علیه و سلم رفتار می‌کند و اسلام در سراسر زمین مستقرّ می‌شود و مدّت هفت سال درمیان می‌ماند و آنگاه فوت می‌کند و مسلمانان بر او نماز می‌خوانند».

أبوداود گفته است که برخی از هشام روایت کرده‌اند که وی نُه سال زندگی خواهد کرد و گروهی گفته‌اند هفت سال بسر خواهد برد….. برخی گفته‌اند که حدیث مزبور به روایت قتاده از أبوالخلیل است و گاه گفته‌اند که این روایت قتاده از أبوالخلیل است و قتاده مُدَلِّس([۲]) است و آن را مُعَنعَن کرده است و حدیث مُدَلَّس پذیرفته نمی‌شود. [و با اینکه در این حدیث تصریحی درباره نا م مهدی نیست] أبوداود در فصول و ابواب مهدی به صراحت جدیث را آورده است!.

۶) و هم أبوداود حدیثی تخریج کرده و حاکم [نیشابوری] هم از وی تبعیّت نموده است بدین سان که از طریق عِمران قَطّان و او را قَتاده و او از أبُونصره و او از أبوسَعید خُدرِیّ به روایت از پیامبر  صلی الله علیه و سلم گفته است که «مهدی از من است، گشاده پیشانی است و نوک بینی او بلند خواهد بود. وی زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد از آن پس که ستمگری و جور آن را فرا گرفته باشد و هفت سال فرمانروایی می‌کند».

[۱]– معلوم می‌شود این قصه را أهل تصوّف جعل کرده‌اند!.

[۲]– مورد اتّفاق است که «تدلیس برادر کذب است» و حدیث «مُدَلَّس» آن است که راوی در مورد رُوات قبل از خود و یا سایر مسائل مربوط به حدیث، واقعیّت را مخفی و یا تحریف می‌کند و طبعاً حدیث مُدَلَّس مردود است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …