نویسنده:
محمد باقرسجودى
مخالف مینویسد: مسلمانان همیشه از حقایق فرار می کنند.. چون می دانند حرفی برای گفتن ندارند آیاتی که در ادامه متن قرار می گیرد عینا و بدون هیچ تغییری از نص قرآن نقل میشود.و هیچ قضاوتی درباره آن از جانب نگارنده صورت نگرفته و قضاوت به عهده خواننده گذاشته می ش…ود.
سوره توبه آیه ۱۲۳ : ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزدیکتر بشمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!!
سوره محمد آیه ۴ : چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو فکندید، اسیرشان کنید و سخت ببندید. آنگاه یا به منت آزاد کنید یا به فدیه.
سوره مائده آیه ۳۳ : سزاى کسانى که با [دوستداران] خدا و پیامبر او میجنگند و در زمین به فساد میکوشند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند
سوره التوبه آیه ۲۹ : کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند
سوره النساء (زنان) آیه ۸۹: دوست دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید تا برابر گردید. پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند. و اگر سر باز زدند در هرجا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید
سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه ۱۲ صفحه ۱۷۹ : (غیر مسلمین را)بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید
سوره توبه آیه ۵ : پس چون ماههاى حرام به سر آمد آنگاه مشرکان را هر جا یافتید به قتل رسانید. و آنها را دستگیر و محاصره کنید . و هر سو در کمین آنها باشید
سوره (بقره) آیه ۱۹۱ : هرجا که آنها را بیابید بکشید و از آنجا که شما را رانده اند، برانیدشان،
پاسخ اهل سنت:
در مورد حکم کشتن کفار باید بدانید که این مخالف نصف حقیقت را نوشته است
شما از او بپرسید آیا حضرت رسول حق داشت مطابق میل خود زندگی کند یا نه؟ آیا حق داشت بت را نپرستد و یا شراب نخورد؟
اگر بگوید حق نداشت با قوم خود مخالفت کند پس از ما هم نخواهید که به مخالف حق بدهیم!
اما اگر حق داشت پس آنها( مشرکین) شروع کننده بودند و آیه قرآن این را ذکر میکند:
آیا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمیکنید؟! در حالی که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آنها میترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید!«التوبه/۱۳»
پس آنها شروع کننده بودند آنها حتی در مدینه نیز رسول الله را راحت نگذاشتند و یهودیان مدینه نیز با وجود پیمان هربار پیمان شکنی کردند تاریخ جلوی ما است.البته یک فرق مهم مسلمانان صدر اسلام و کفار این بود که مسلمانان بعد از پیروزی میبخشیدند ولی مشرکین قصد کشتن همه مسلمانان را داشتند. برای همین مسلمانانی که از بین کفار خویشاوندانی نداشتند به حبشه فرار کردند . و بقیه هم تا مدتی آزادی عمل خیلی محدود داشتند وبلاخره کفار تصمیم به کشتن رسول الله را گرفتند و اجرا کردند! ولی در اجرا ناکام شدند.
در مدینه هم نامید نشدند و بلاخره در جنگ احزاب هرچه نیرو داشتند جمع کردند ولی باز موفق نشدند. و چون با جمع همه نیرو، باز موفق نشدند، پس موقتا پیامبر را رها کردند.
لذا رسول الله اگر آنها را ول میکرد، باز آنها در هر موقعیت مناسبی، ایشان را رها نمیکردند!
هنوز مساله قریش تمام نشده بود که ایرانیان جلوی دعوت و بیان رسول الله دیوار شدند و شاه ایران فقط به جرم یک نامه سفیر رسول الله را زندانی کرد و دونفر را برای دستگیری ایشان به مدینه گسیل داشت در حالیکه مدینه در حوزه قدرتش نبود.
نکته ای که باید فراموش نکنید
کفار با آنکه بدترین دیکتاتورها هستند اما در همان حال وانمود میکنند که بهترین دمکرات ها هستند، اصلا کفار نمیتوانند با ما همزیستی داشته باشند این همزیستی به خاطر تحمل کم بودن آنها ناممکن است.
مثال های زیر میتواند شما را بیدار کند:
۱ -در الجزایر مسلمانها بطور مسالمت آمیز در انتخابات شرکت کردند و برنده شدند اما عوض آنکه قدرت به برنده داده شود ارتش بی دین، به آنها گلوله و زندان داد.
۲ -بی نظیر بوتو اولین نخست وزیر زن در جهان اسلام بود غرب او را بسیار دوست میداشت وقتی که ترور شد سازمان ملل گروهی را برای شناسایی قاتلانش بسیج کرد یعنی خونخواه او سازمان ملل بود حتی ایرانیان مدعی آزادی خواهی ( که معمولا به اوضاع پاکستان بی اعتنا هستند ) نیز از ترور بینظیر به گریه افتادند و نوشتند بینظیر واقعها بی نظیر بود!بینظیر بوتو شهید راه ازادی بود.
اما آیا میدانید که این خانم بینظیر خودش وارث پدرش شد! یعنی عوض آنکه همرزمان پدرش رهبر حزب مردم شوند، خودش رهبری این حزب را به عهده گرفت! یعنی او رهبر کسانی شد که روزگاری بعنوان یک دختر بچه کوچک در بغل آنها مینشست و آیا میدانید که این شهید راه آزادی و دمکراسی بطور مادام العمر رهبر حزب مردم پاکستان بود!
از همه جالبتر وقتی است که شهید شد، هنگامیکه وصیت نامه اش را باز کردند دیدند نوشته پسر ۱۸ ساله من باید رهبر حزب آزادیخواه مردم شود ولی چون درسش تمام نشده تا آنوقت پدرش باید رهبر باشد! و وصیتش اجرا شد.
و وقتی این پسر بعنوان رهبر حزب سخنرانی کرد فقط دو سه جمله گفت و آن این بود:
حرفی ندارم جز اینکه گفته مادر شهیدم را تکرار کنم که میگفت :(بهترین انتقام دمکراسی است)
خواننده گرامی !
پس فریب نخورید ممکن است همان کس که بدترین بدترین دیکتاتورهاست خود را آزادیخواه بداند و ممکن است که دنیای کفر او را یکصدا آزادیخواه و طرفدار آزادی و دمکراسی بدانند!
حالا مثال سوم را ببینید: ترکیه تقریبا نزدیک به یک قرن است که تحت حکم غیر دینی است اما این دولت غیر دینی دین دارها را مجبور میکند که حتی حجاب از سر بردارند
چند وقت پیش از یک بیمارستان، یک زن ۹۵ ساله را بیرون کردند چون روسری بسر داشت!
حالا اگر در چنین کشوری مسلمانان دست بسلاح ببرند مخالفین، قیافه معصومانه ای به خود میگیرند و میگویند قران کتاب ترور است !!
شاید بگویید مسلمانان که در انتخابات برنده شدند! نه نه اینها مسلمانانی هستند که قانون کفار را قبول دارند اگر قانون قرآن را قبول کنند هرگز اجازه شرکت در انتخابات را نخواهندیافت و پیروزی آنها برسمیت شناخته نمیشود!
آیا شما میدانید که در همین دولت ترکیه فعلی که مدعی اسلامیت است، زن ۹۵ ساله را بجرم روسری داشتن ؛در حالت مریضی؛ از بیمارستان بیرون انداختند!
آیا میدانید در دوران همین حکومت به اصطلاح اسلامی، اولین هتل لختی ها در آنتالیای ترکیه افتتاح شد، هتلی افتتاح شد که اتاقهایش را به افرادی کرایه میدهد که لخت و مادرزاد در فضای هتل میگردند!!
دوست من اسماعیل بعد از ۲۵ سال به ترکیه برگشت زیرا شنیده بود اسلامی ها به قدرت رسیدند! او میگوید رفتم به پادگان ارتش تا کارت پایان خدمت خود را بگیرم اما دم در متوقف شدم و به درون راهم ندادند و گفتند:
برو اول ریشت را دو تیغه بتراش دوما پیراهن باید درون شلوار باشد نه روی شلوار!
همو می گوید دخترانش باید در مدرسه حجاب از سر بردارند و پسرانش تا ۱۵ سالگی حق آموزش قران را ندارند آری این قانون فعلی ترکیه است
پس دمکراسی آنها یک سراب و یک دروغ است و اگر ما بخواهیم مطابق قانون خود زندگی کنیم بما اجازه نمیدهند !
خواننده گرامی داستان اصلی که این مخالف ننوشته همین است!
او ماجرا را نیمه داستان و از تشویق قرآن به جهاد شروع کرده اما انگیزه این تشویق را نمینویسد او نمیگوید که اصلا چرا قران دستور به جهاد داده است.
علت اصلی این است که کفر با همه ظاهر سازی دشمن دمکراسی است. زیرا کفر میداند که در شرایط برابر در مقابل حقانیت قوانین اسلامی بازنده است( دقت کنید)
شما هر قانون کفر را که خلاف قانون اسلام است را با قانون دین ما مقایسه کنید برتری قوانین ما را میبینید
مثلا در دکان کفر زنا آزاد است لواط آزاد است شراب آزاد است سیگار ازاد است ربا آزاد است حالا اگر در کنارش دکانی باشد که این چیزها را نفروشد و چیزهای پاکیزه بفروشد
آخر کار مردم متوجه این دکان میشوند و این چیزی است که کفر از آن هراس دارد.
لذا خلاصه حرف این است که کفر و شرک دمکراسی ندارند تا مسلمان با آنها دمکراسی داشته باشد
(کَیفَ وَإِنْ یظْهَرُوا عَلَیکُمْ لَا یرْقُبُوا فِیکُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّهً یرْضُونَکُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَکْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ«۸»……. لَا یرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّهً وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ) «التوبه-۱۰»
چگونه (پیمان مشرکان ارزش دارد)، در حالی که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خویشاوندی با شما را میکنند، و نه پیمان را؟! شما را با زبان خود خشنود میکنند، ولی دلهایشان ابا دارد؛ و بیشتر آنها فرمانبردار نیستند!مشرکین درباره هیچ فرد باایمانی رعایت خویشاوندی و پیمان را نمیکنند؛ و آنها همان تجاوز کارانند!
مثال چهارم: پاکستان پر است از مدارس، و خیلی از این مدارس اصلا از کلاس اول بزبان انگلیسی تدریس میکنند یعنی حتی تعلیمات اسلامی را نیز بزبان انگلیسی به کودکان یاد میدهند به کودکانی که نه زبان پدریشان انگیسی است نه زبان مادریشان.
و مهم ترین مدارس همین هایی هستند که تعلیم در آنها بزبان انگلیسی است و رهبران پاکستان فارغ التحصیل همین مدارسند و حکومت بدست آنهاست.
اما در کنار اینها مدارس دینیی هستند که علوم دینی را آموزش میدهند و دولت پاکستان مدیران این مدارس را مجبور کرده که در نصاب درسی خود تعلیم زبان انگلیسی را بگنجانند همینقدر زورش رسیده بیشتر از اگر زورش برسد انجام میدهد یعنی اگر بتواند میبندد!
در جایی که بهترین و معتدل ترین سیکولارها ( پاکی ها) تا این حد بی تحملند پس چه گله ای است از فرانسه یا ترکیه؟
مقصود: مقصود اینکه ادعای بلند و دراز کفر مبنی بر دمکرات و آزادیخواه بودن دروغ است و محال است کفر با مسلمانان واقعی زندگی مسالمت آمیزی را شروع کند! آنها فقط آنوقت حاضر هستند ما را بپذیرند که ما از بعضی از قوانین خود صرفنظر کنیم.
داستان از اینجا شروع میشود :
اینجاست که قرآن بما میگوید بگوید (نه) بگویید. تشویق میکند که مقاومت کنیم و شهید شویم .
اما اسلام از روز اول جنگ را پیشنهاد نکرد جنگ به اسلام تحمیل شد آنها ما را مجبور کردند.
و تاریخ بهترین شاهد ماست!
شما کشمکش بین پیامبران الهی را بخوانید با قومشان ! هود و صالح و لوط و شعیب و دیگران ……. هرگز پیامبران ابتداء بساکن دست به اسلحه نبردند خدای پیامبران، هرگز در عذاب اقوام سرکش پیشقدم نشد، آنوقت عذاب را فرستاد که اقوام سرکش خواستند، با زور پیامبران را به دین پدری بازگردانند یا حداقل آزادی بیان را از آنها بگیرند
حتی نوح! آری حتی نوح نیز ۹۵۰ سال کفر قومش را تحمل کرد خدای نوح ۹۵۰ سال کفر قوم را تحمل کرد چه وقت تحمل تمام شد؟ آنوقت تمام شد که قوم گفتند : (قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ) گفتند: «ای نوح! اگر (از حرفهایت) دست برنداری، سنگباران خواهی شد!»«الشعراء/۱۱۶»
خواننده عزیز : حالا اگر مخالفان فقط آیات مربوط به عذاب قوم نوح را بنویسند (و این آیه که قوم میخواستند حضرت نوح را سنگسار کنند را ننویسند)،آیا تو باید فریب بخوری؟ و اسلام را دین زورگویی بدانی؟!
قصه کوتاه
این همان قصه اسلام و جهاد است کفار آن جنایاتی که خودشان انجام میدهند را ذکر نمیکنند ( جنایاتی که باعث عکس العمل ما میشود را ذکر نمیکنند)
یعنی اگر ما بخواهیم مسلمان واقعی باشیم این را کفار تحمل نمیکنند.
شما فریب نخورید اگر یک روز یا دو روز تحمل کردند ( قوم نوح ۹۵۰ سال تحمل کرد ) اما بلاخره دست به اسلحه میبرند و وقتی دست به اسلحه بردند آنوقت آن آیاتی که مخالف شاهد آورد آنوقت آن آیات مال آنروزهاست، آنوقت است که این آیات کاربرد دارند قصه کوتاه که ماشروع کننده نیستیم!