هر چند هم حق با شماست، مجادله نکنید

  الله کتابش را نازل نمود و آن را اتمام حجتی بر بندگان قرار داد. مطالب آن برای جوینده ­ی حق کافی است. هر کس به دنبال حق باشد، حتماً در این کتاب آن را می ­یابد. معبود یکتا می ­فرماید: {وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَذَا الْقُرْآَنِ لِلنَّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَکَانَ الإِنْسَانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلا}: (و به راستى در این قرآن، براى مردم از هر گونه مَثَلى آوردیم، و انسان بیش از هر چیز سرِ جدال دارد)[۱]. هر کس حق را با دلیل از قرآن یا سنت آموخت، نیاز نیست کلام بیشتری بر آن بی فزاید و گزافه­ گویی کند. این گونه جدال دروازه ­ی شر و فساد، و خود نمایی در دین است. و در حدیث می ­خوانیم: «ما ضلَّ قومٌ بعد هدی کانوا علیه إلا أوتوا الجدل»: (هیچ قومی بعد از این­که هدایت نصیبشان شد، گمراه نشدند مگر این­ که دچار جدل و ستیزه جویی شدند)[۲]، و این آیه را تلاوت نمود: {مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلاَّ جَدَلا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ}: (آن [مثال‌] را جز از راه جدل براى تو نزدند، بلکه آنان مردمى جدل‌پیشه‌ و پرخاش­گرند)[۳]. جدل به قصدِ شکست حریف و ناتوان کردن وی، یا با عیب گرفتن از کلامش او را خوار کردن و کم شمردن و به نادانی نسبت دادن، جدلِ ممنوعی است که جز با سکوت، نمی ­توان از گناهش نجات یافت. چرا که عامل این کار، خود برتربینی است که با به رخ کشیدن علم وفضل و هجوم بر دیگران نمودار می ­شود. علاوه بر آن لج­بازی و جدال باعث برانگیخته شدن خشم شخص مقابل می ­شود و او را وادار می­ کند آن­ چه در توان دارد برای به کرسی نشاندن گفتارش، به حق یا باطل چنگ آویزد[۴]. بلال بن سعید گوید: هر گاه دیدی که شخص لجوج، خود برتربین و فریفته­ی نظر خویش است، شکستش حتمی است. و ابن ابی لیلی می­ گوید: با طرف مقابلم لج­بازی نمی ­کنم، که [مجبور میشوم حتماً] یا او را دروغ­گو نمایم و یا به خشمش می­ آورم.

لج­بازی و خود نمایی عبارت است از اعتراض بر کلام شخص مقابل؛ با اظهار نمودن خلل در الفاظ یا معنا و یا هدف گوینده. لذا راهِ گریز از خود نمایی و لج­بازی ترک اعتراض و انکار است و بس. اگر سخنِ طرف حق است آن را تصدیق کند و اگر چنین نیست، با دلیل شرعی آن را جواب دهد و همین کافی است. خصومت یا نزاع عبارت است از لجاجت در کلام برای به دست آوردن مال یا حق غصب شده. مجادله و خصومت مادامی که به ناحق یا از روی عدم آگاهی نباشد، نکوهیده نیست. مانند این­که شخصی در هر زمینه­ ای قبل از دانستن حق، به دفاع بپردازد. یا در شکایت و اعتراض خویش برای آشکار نمودن حق، کلمات تنش آمیز و ناراحت کننده­ ای به کار برَد که نیاز به آن نباشد. یا این­که عناد و لجاجتِ محض، برای شکست­ دادن و مغلوب کردن حریف او را به خصومت وا دارد. این است مفهوم لجاجت و خصومت و یک­دندگی؛ که بسیار مذموم و نکوهیده است[۵]. اما آن­که مورد ظلم قرار گرفته و از راه شرعی بدون زیاده روی، لجاجت و بدون عناد و دشمنی و اذیت و آزار، حقش را می ­طلبد، کارش حرام نیست. لیکن اگر راهی وجود دارد، این کار را نکند. چرا که اگر شخص به هنگام جدال و حق خواهی، در حد اعتدال زبانش را نگه دارد، عذرش پذیرفته است[۶]. در حدیث می­ خوانیم: «إنَّ أبغضَ الرِّجالِ إلی الله الألدُّ الخَصِمُ»: (مبغوض­ترین اشخاص نزد الله، شخص لجوج ستیزه ­جو است)[۷]. خصومت، سینه را پر کینه می ­کند و خشم را برمی ­افروزد. ستیزکنندگان علت دشمنی را فراموش کرده و حقد و کینه در هر دو می­ ماند. تا آن­جا که هر کدام از دو طرف از غمِ یک­دیگر شادمان و ازشادی هم­ غمگین گشته و زبان به بدگویی هم می­ گشایند. هر کس به خصومت مبتلا گردد، وارد این ممنوعات می ­شود. حداقل پیامدِ خصومت، اضطراب و پریشانی است. پس شایسته است جز برای ضرورت این دروازه گشوده نشود و زبان و قلب از پیامدهای آن حفظ گردد، اما این کار بسی دشوار است[۸]. از دیدگاه شریعت، بهتر، شایسته ­تر و مطلوب ­تر این است که در مناظره و تعبیر حقایقِ ایمان، روش قرآن به کار برده شود. بسیار واضح و روشن است که این، بهترین روش است. راه­کار پیامبران علیهم السلام هم که به سوی امت­ ها فرستاده شدند، همین بوده است[۹]. در این زمینه از نوح علیه السلام تا رسول الله  مثال­های فراوانی در این زمینه موجود است. الله متعال در مورد مناظره و مجادله ­ی نوح علیه السلام با قومش، چنین می ­فرماید: {قَالُوا یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا}: (گفتند: «اى نوح، واقعاً با ما جدال کردى و بسیار [هم‌] جدال کردى)[۱۰]. مجادله ­ی ابراهیم با قومش را چنین ذکر می ­نماید: {وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ}: (قومش با او جدال کردند). تا این فرموده­ ی الهی که گفت: {وَتِلْکَ حُجَّتُنَا آَتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ}: (و آن حجّت ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم)[۱۱]. قرآن کریم مناظره ابراهیم علیه السلام با نمرود را به طور مفصل آورده است. کسی که در قرآن کنکاش کند و در آیاتش تدبر نماید، به مناظرات متعددی بر می ­خورد که با کفار صورت گرفته و ادلّه ­ی کافی و جامع علیه آنان به کار گرفته شده است[۱۲].

  الله تبارک و تعالی به بحث و جدل به نیکوترین روش امر فرموده است. {وَلا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ}: (و با اهل کتاب، جز به [شیوه‌اى‌] که بهتر است، مجادله نکنید. مگر [با] کسانى از آنان که ستم کرده‌اند)[۱۳]. و نیز می ­فرماید: {وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن}: (و با آنان به [شیوه‌اى‌] که نیکوتر است مجادله نماى)[۱۴].

[۱] کهف / ۵۴٫

[۲] احمد، ترمذی، ابن ماجه با سند صحیح.

[۳]  زخرف / ۵۸٫

[۴]  تهذیب موعظه المؤمنین من إحیاء علوم الدین، (ص ۲۳ – ۲۴) ، نوشته­ ی قاسمی.

[۵] قبلی.

[۶] قبلی.

[۷] بخاری.

[۸]  تهذیب موعظه المؤمنین من إحیاء علوم الدین، (ص ۲۳ – ۲۴) ، نوشته ­ی قاسمی.

[۹]  النبوات، اثر ابن تیمیه: ، (ص ۱۶۱).

[۱۰]  هود / ۳۲٫

[۱۱]  انعام / ۸۰ – ۸۳٫

[۱۲]  منهج علماء الحدیث و السنه، (ص ۱۷۱ – ۱۷۲).

[۱۳]  عنکبوت / ۴۶٫

[۱۴]  نحل / ۱۲۵٫

مقاله پیشنهادی

فضیلت قرائت قرآن

الله متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَهٗ …