عمر در مقابل نص قرآن و برخلاف آن اجتهاد می ‌کرد (۳)

متعه حج: یعنی ادای ارکان عمره با حج در یک سفر و در ماههای حج قبل از بازگشت به خانه و کاشانه، که عمر هرگز ازآن منع کرده‌ است و در روایت تحریم از او افترای روشنی است،‌ آری نظر او این بود که حج تنها و عمره تنها بهتر از حج و عمره هر دو در یک احرام [یعنی حج قران] و یا در یک سفر [یعنی حج تمتع] است که امام شافعی و سفیان ثوری و اسحاق بن راهویه و دیگران برآنند، زیرا خداوند می‌ فرماید: {وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَهَ لِلَّهِ} . «حج را با عمره به اتمام برسانید».

تا اینکه می ‌گوید: {فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ}. (البقره: ۱۹۶). «هر کس که عمره را با حج تمتع کند آنچه را که از قربانی میسر شد ذبح نماید».

که خداوند قربانی را بر متمتع واجب کرده است نه بر حج مفرد. و آن نیز به خاطر جبران نقصان است، همچنانکه اگر در حج اشتباهی رخ دهد آن را واجب کرده‌ است. چون پیامبر در حجه الوداع حج مفرد انجام داد و در عمره قضا و عمره جعرانه، فقط عمره را به جا آورد که در آن حج ننمود و علیرغم وجود مهلت به مدینه بازگشت.

اما آنچه از قول عمر نقل کرده‌ اند که «من از آن دو نهی می ‌کنم» بدین معناست که فاسقان و عوام الناس به نص کتاب اهمیت نمی ‌دهند که همان آیه شریفه است که می ‌گوید: {فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ}. (المؤمنون: ۷ والمعارج: ۳۱). «هر کس غیر از آن بجوید پس آنها از تجاوزکارانند».

نیز: {وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَهَ لِلَّهِ}. «جمع حج و عمره را برای خدا اتمام نمایید».

مگر اینکه حاکم و سلطان بر آنها مسلط شده و آنها را به مراعات اوامر و نواهی مجبور کند، به همین دلیل نهی را به خود اضافه کرده‌ است، به همین دلیل ساختگی بودن اقوال اینها و گمراهی‌شان روشن شده، سخن حق همواره برتر است.[مختصر التحفه الاثنی عشریه ص۸-۲۵۶]

بنابراین بطلان ادعای این گروه در مذمت عمر برای نهی دو متعه روشن می ‌شود، چون حج تمتع را نه به خاطر تحریم بلکه برای انتخاب افضل و بهتر منع کرده بود و آن هم به خاطر ترس از اینکه مردم خانه کعبه را در ماههای غیر حج خالی کنند. گفته شده است که عمر فسخ حج را نهی کرده‌ است که این گفته اکثر اهل علم است، همچنانکه ابن قدامه نقل کرده‌ است، چون حج یکی از دو مناسکی است که فسخ آن همانند عمره جایز نیست[المغنی ابن قدامه ۵/۲۵۲٫].

اما کسی که متعه زنان را بعد از اینکه حلال بود حرام کرده‌ است خود رسول خدا صلى الله علیه وسلم بوده و علی از شدیدترین مخالفان آن بوده است و ابن ‌عباس آن را حلال می‌ دانست و علی او را به خاطر این نظر تقبیح و محکوم کرد‌ و ابن‌عباس دوباره از قول خود بازگشت. چون حدیث تحریم که علی از رسول خدا صلى الله علیه وسلم روایت کرده‌ به او نرسیده بود. همچنین احادیث تحریم متعه از طرف غیر علی و بقیه صحابه نیز روایت شده است که در کتب صحاح اهل سنت آمده است، پس چه مذمتی بر عمر است که نهی از متعه بعد از اثبات تحریم آن از طرف شخص رسول خدا صلى الله علیه وسلم تا روز قیامت است.

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw